صنعت سبز فقط با مناقصه
وزیر جدید آموزش و پرورش در جمع مدرسه سازان گفت: ما اینهمه پول میدهیم ولی مدارس ما استاندارد نیست و لذا برنامهی جدید ما کاهش از کمیت و افزایش کیفیت آن است. دکتر علی احمدی افزود: ما اخیرا با رشد منفی دانشآموزی مواجه هستیم و نیازی به اینهمه مدرسه سازی نیست. ما باید کاری کنیم که مدارس مثل مدارس قدیم ماندگار باشد و دانشآموزان درآن احساس راحتی کنند . چرا باید معماری ساختمان طوری باشد که دختران در مدارس خودشان راحت نباشند؟ ماباید معماری را به سمت وسویی جدید ببریم. این سخنان از زبان رییس جمهوری نیز شنیده شد. ایشان در روز مهندسان در تالار بزرگ کشور گفتند: میدان امام در اصفهان بعد از 400سال هنوزهم به نیازهای روز پاسخ میگوید و چرا نمیشود معماری داشت مخصوص فرهنگ خودی و این امر امکان پذیر است. مهندس حبیب الله بوربور معاونت عمرانی وزیر آموزش و پرورش و رییس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس هم از این شکایت داشت که مدارس ما در مقابل زلزله مقاوم نیستند. وی گفت که مقاطعه کاران حتی در ارایه برخی گواهیها و یا ثبت شرکت خود تعلل میکنند. وی ادامه داد: با یکی از پیمانکاران صحبت کردم وگفتم باتوجه به اینکه همه پول وزارتخانه برای مدرسه سازی در اول هر سال به حساب ریخته میشود و ما میتوانیم به مدرسه سازها پیش پرداخت بدهیم. بهتراست آنها به جای اینکه وام بگیرند و 20 تا 30درصد بهره بدهند، همین مقدار را به ما تخفیف بدهند و آنها قبول کردند.
این صحبتها و مخصوصاً سؤال وزیر آموزش وپرورش که چگونه میتوانیم به اهداف جدید دست یابیم در یک جواب ساده خلاصه میشود و آنهم فقط مناقصه است: تمامی اهداف و نقاط مورد نظر در شرایط مناقصه منظور میشود، آنگاه برندهی مناقصه کسی است که به این دستورالعملها بهتر واقف است وتجربه بیشتری دارد.
دراین زمینه معاون وزیر نفت و رییس شرکت پتروشیمی ایران نظرات جالبی دارد. مهندس نجابت حتی اخذ گواهی محیط زیست راهم جزو شرایط مناقصه میداند. ایشان که در همایش ایمنی وصنعت وحفاظت محیط زیست در دانشکده مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی میکرد، افزود: ما به قدری در صنعت به مسألهی محیط زیست توجه داریم که همین امروز درخواست حمایت چهار همایش علمی را درهمین زمینه داشتیم. وی در اهمیت این مسأله گفت که در مناقصات داخلی وبینالمللی، گواهی ایمنی وحفاظت محیط زیست از مراتب تأیید شرایط مناقصهگر است وهمین امروز در ماهشهر برای صنعت سبز جایزه میدهیم و در تهران نیز همایش دیگری دعوت دارم که لوح تقدیر به صاحبان صنایع حامی محیط زیست باید بدهیم.
راه حل از راه دور!
مهندس نجابت به موضوع مهم دیگری هم توجه کرد. وی که مقاله اصلی خود را به علت ضیق وقت به خبرنگار مناقصه داد تا چاپ شود؛ گفت من امروز به متن مقاله نمیرسم و چند نکته ضروری را تذکر میدهم و آن این است که متأسفانه مهندسان ما توجهی به مسایل داخلی ندارند. از موقعی که عسلویه و یا پتروشیمی عظیم ماهشهر را راه اندازی کردهایم، با اینکه آماده هرگونه پذیرایی وشایق به دریافت نظرات بودهایم، آنطور که باید و شاید از این سایتهای صنعتی بازدید نشده است و مشکلات آن بررسی نگردیده است. در حالیکه همین مهندسان مشکلات دیگر کشورها را از طریق ماهوارهها رصد میکنند و برای آنها راه حل مینویسند و بعضاً جایزه هم میگیرند و البته این مایه افتخا ر ایران است و لکن کنترل از راه دور و ارایه راه حل برای مشکلی که از نزدیک لمس نشده، کمی نامناسب است و مهندسان بهتراست مسایل و مشکلات را از نزدیک ببینند و برای آن راه حل ارایه دهند. بنظر میرسد مهندس خواسته به این مسأله اشاره کند که سلام خارجیها بی طمع نیست و آنان بیخودی به کسی که از راه دور مشکلات را حدس زده و راه حل ارایه نموده، جایزه نمیدهند بلکه اهداف استعماری در پشت آن منظور شده است که فرار مغزها و نشان دادن درِ باغ سبز به آنان، بخشی از این اهداف بشمار میرود.
دکتر رشتچیان دبیر برگزاری این سمینار نیز گفت: امروزه اشتغال و تولید، دیگر اهداف صنعت محسوب نمیشود بلکه وظیفه او محسوب میشود. یعنی هر سرمایهگذار و صنعتگر نباید بگوید من برای ایجاد شغل کوشش میکنم و یا نباید فکر خودرا معطوف این امر کند که به تولید کمک میکند؛ این نوع تفکرات، تفکرات قرن بیستم یعنی 1950و ماقبل آن است. امروزه یعنی از 1998به بعد یا همان هزاره سوم؛ صنعت این امور را وظیفه خود میداند. یعنی به پلهی بالاتری توجه میکند و هدف خودرا توسعه پایدار میداند و این امر فقط با تعامل با محیط زیست واهمیت دادن به آن ممکن است و باید طوری باشد که پیمانکاران بدون رعایت این امر به کار گرفته نشوند.
به طور مشخص، پیشنهاد این است که سازمان مدیریت و برنامهریزی، لزوم رعایت امور محیط زیستی را در چارچوب توسعه پایدار در رتبه بندی پیکانکاران دخالت دهد و آنانی که گواهی حفظ محیط زیست ندارند را از دور پیمانکاران خارج سازد تا صنعت سبز معنی پیدا کند.
صنعت سبز را باید از طبیعت آموخت
طبیعت، بدون احساس خستگی هرسال درختان خشک شده را زنده میکند بدون هیچ گلهای خاک را میروبد آنهارا به نهرها میبرد و با آب باران همه جا را شستشو میدهد. هریک از موجودات، وظیفه خاصی دارند: گیاهان، گلها و سبزهها زینت صحرا و کوه هستند، به طوریکه هر بینندهای را به وجد میآورند و حتی حیوانات هم از دیدن این مناظر سرمست وشوق آفرین میشوند. بلبل و هزار دستان، آنقدر خود را به گلهای سرخ نزدیک میکنند تا خارهای آنرا احساس کنند و زخم آنرا با لذت تمام به جان بخرند. زوجها و جفتهای آنان در هوای پاک طبیعت میچرخند و آواز میخوانند و آنان را به سرمستی بیشتر تشویق میکنند. حتی حیوان زبان بستهای چون الاغ هم وقتی چمن را میبیند، از شادی فریاد سر میدهد وصحرا را از شوق خود خبردار میکند و گاه خود را برآن میغلطاند و برای چند ساعتی همه چیز را فراموش میکند. اما همه این شوق و ذوقها، آسان بدست نیامده است. کوهها، سالها و ماهها و روزها و ساعتها در زیر بار سنگین برف و باران و باد و طوفان ماندهاند و اکنون آبِ سرچشمهی زلال، نتیجهی این ایستادگیِ طاقتفرسای آنان است و این کمالِ بیرحمی است که ما خود را به نفهمی بزنیم و بگوییم آنها نمیفهمند: یسبح لله ما فی السماوات والارض... همه ذکر خدا میگویند وما خموشیم! شعرهای سعدی ومثنوی مولانا و غزلهای حافظ از کجا نشأت گرفته؟ آیا نیوتن جز به افتادن یک سیب فکر کرد؟ و آیا گالیله جز به ستارگان اندیشید؟ بدیع السموات والارض و کل له قانتون. خداست که جهان را به شکل بدیعی آفریده و این طبیعت زیبا و بدیع، سرِخود به وجود نیامده است. رنگها موزون هستند و گلها زیبا و انسانها از آنها زیباتر که فتبارک الله احسن الخالقین! خداوند که میخواست جمال خود را به بشر ارزانی دارد، آن را درقالب یک زن ریخت. زن مظهر زیبایی خدا و قداست ومعصومیت اوست و برهمین اساس فاطمه زهرا سلام الله راریحانه النبی گفته اند وکودکان را گلی از گلهای بهشت دانستهاند. وجود جمال، لازمهی درک جمال است؛ یعنی انسان باید به درجهای از فهم وکمال برسد که زیباییها را درک کند. کسی که بلبلی را در قفس میکند و میگوید که میخواهد از صدای زیبای او لذت ببرد، این یک درک از درجات نازل زیبایی است. کسی که انسانها را دربند میکند تا خدارا نپرستند، غافل ار آن است که خود او را هم خدا آفریده است و همین شوق وجذبهی جاه طلبی راهم او داده است! آن که عشوه گری میکند و دل میبرد و خدا را دشمن میدارد، غافل است از اینکه خداوند است که این زیبایی را به او داده و اگر بخواهد به آتشی یا گلولهای و یا حتی ویروسی آن را پس میگیرد!
ان الله یغفر الذنوب جمیعا!
همه اشتباه میکنند و همه باده مینوشند و سرشان گرم است اما روزی خواهد رسید که این گرمیِ باده جایش را به حرارت عقل و دانش بدهد و این بشر به همه خیرهسریهای خود اعتراف کند و آنگاه است که همهی بدیهای او به خوبی تبدیل میشود وخداوند که به دنبال بهانه است، همهی بدیهای اورا میبخشد.
گناه بزرگ این بشر آن است که لحظهای چند به خود واگذاشته میشود و خیالات او را برمیدارد و فکر میکند کسی است. او رحمانیت خدا را بد معنی میکند و فکر میکند این وظیفه خداست حالا که او را به وجود آورده، مانند خدمتکاری (العیاذ بالله) حاضر و آماده باشد و تمام حاجات و نیات و خواستههای اورا بدون کم و کاست برآورده کند! آنهاییکه خدا را کافر میشوند، در واقع با خدا قهر میکنند فقط به این دلیل که تمام خواستههای آنها را به مانند یک نوکرِ کمر بسته اجرا نکرده است! و در واقع از تواضع خداوند سوء استفاده کرده و بر او فرمانروایی میکنند. کافران خدا را قبول دارند ولی با او میجنگند تا ثابت کنند باید آن چیزهایی را که میخواستند به آنها بدهد. هیچکدام منکر خدا نیستند بلکه خود را خدا میدانند! و بلکه بالاتر. اینکه حافظ میگوید: فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو دراندازیم، زبانِ همهی اینهاست که میخواهند بگویند ما طراح بهتری هستیم! بر عدالت خداوندی شک میکنند ولی به عدالت خودشان هرگز! اصلاً زمینه انتقاد از خدا در همین است که مافکر میکنیم خدا اشتباه کرده! مثلاً اشتباه کرده ما را به دنیا آورده و حالا دست خالی رهایمان کرده... «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا!» مردم خوابند و مانند خواب زده ها هستند، آنها دنیا را صحنه بازی میدانند که همه چیز باید به کارگردانی آنها باشد! اما وقتی میمیرند یا احساس مرگ میکنند، ناگهان آگاه میشوند و درهای حکمت ودانایی برویشان گشوده میشود.
صنعتگران هم باید بیدار شوند...
این تنها طبیعت بی جان نیست که میمیرد و زنده میشود، این تابلوی نقاشی برای ماست تا خودرا درآن بینیم. ما نیز هر روز میمیریم و زنده میشویم و هرصبح یک نعمتی تازه است، روزی است از نو و زندگی است که از ابتدا شروع میشود. چرا که دیروزی وجود ندارد. همه خاطره شده است و تجربه، فرداهم که نیامده. اصلاً انسانها و موجودات هر لحظه میمیرند و زنده میشوند آنها در حال شدن هستند نه در حال بودن! و این درس عبرتی برای همه است. همهی تازه به دوران رسیدهها، نوکیسه میشوند. نوکیسههای قدیم، نوکیسههای جدید را مسخره میکنند ولی نمیدانند که هرلحظه ثروت آنان و طرح و نقشهشان میمیرد و زنده میشود و همین صنعتگران هستند که مانند دانشمندان حسرت روزهایی را میخورند که بی کله برای پرکردن جیبشان میدویدند! و از خود میپرسند: اینهمه که دویدند به کجا رسیدند؟ نه تنها این بازاری و تولید کننده ایرانی هستند بلکه میبینیم این جامعه صنعتی است که پس از سالها ضرر زدن به طبیعت بیدار شده وبرهوت مانده از کارخانجات را به آبادی میخواند! چه کسی اکنون بهای گران شدن نفت را میپردازد؟ همان کسی که بیش از همه آنرا مصرف میکند. به قول مولانا: این جهان کوه است و فعل ما ندا! و به قول نیوتن هرعملی را عکس العملی است.