کنترل موالید و توسعه انسانی
کنترل جمعیت وکاهش رشد آن همیشه دغدغه کسانی بوده که قدرت مدیریت برهمه انسانها رانداشتهاند. آنها تصور داشتند اگر جمعیت کمتر باشد مدیریت برآنان راحتتر خواهد بود. رانندهای که رانندگی بلد نیست، دوست دارد با یک ماشین کوچک رانندگی کند. ولی یک راننده قابل، هرروز به دنبال ماشینهای بزرگتر میگردد. برای راننده ناشی گرفتن یک گواهینامه پایه دو هم عذاب است. چند بار در آییننامه رد میشود، چند بار در شهر و از نظر فنی هم چیزی سر در نمیآورد و اصلاً وقتی ماشین پنچر میشود گویا خودش پنچر شده و از کار و زندگی میافتد...
اما رانندهی وارد، نه تنها گواهینامه پایه دو را سریع میگیرد؛ بلکه حتی آن را کسر شأن خود میداند و سریع به دنبال پایه یکم رفته و شهر و بیابان را زیر پا میگذارد و آنقدر راه میرود تا به شعر معروف ترکیهایها میرسد که میگویند: افندیم عمر بیتر یول بیتمز! عزیزم عمر انسان تمام میشود ولی راه وجاده تمامی ندارد. اما برای یک راننده ناشی حتی یک سربالایی هم عذاب است چون نمیداند چطور دنده عوض کند. گاه آنقدر به در و دیوار میکوبد تا اعصاب خود را آرام کند. اگر در ترافیک گیر کند، به زمین و زمان فحش میدهد و نمیداند امثال خود او هستند که هرگدام گاری و یا الاغ خود را فروخته و ماشین خریدهاند! فکرمیکند اینهمه ماشین و اینهمه راننده از آسمان افتادهاند و خدا را مقصر میداند...
همین تصور در مدیریت شهری وکشوری وحتی جهانی جود دارد. مدیران؛ مدیریت برکلنیهای کوچک را کسر شأن خود میدانند و مایلند دایره مدیریت خود را توسعه دهند. آنها بزرگترین عنصر توسعه مدیریتی را توسعه نیروی انسانی در بُعد کمی و هم کیفی میدانند. برای آنها تک تک نیروهای تحت امرشان اهمیت دارد ومانند پدری مهربان که حتی فرزندان نا اهل خود راهم دوست دارد به همه با یک چشم نگاه میکنند و مانند رحمت الهی در بیابان و شورهزار وگلستان و بوستان، یکسان میبارند. رحمت واسعه الهی که در بسم الله دو بار تکرار شده، در اولینِ آن به شکل رحمن تجلی میکند؛ به همین معنی است. یعنی دوست و دشمن وکافر و مسلمان، روزی خور خدایند وخدا به واسطه عقاید، آنها را از روزی منع نمیکند:
ای خدایی که گبر وترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری
عدهای که درد توسعه دارند اینطور میگویند: سید امیر حسینی رییس فدراسیون ورزشهای زورخانهای که پستهای کلیدی در تمامی ورزش ایران داشته در گفتگو با ماهین نیوز گفت: به دلیل جوان و نوپا بودن فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای، برای توسعه فعالیتهای خود نیازمند بودجه بیشتری هستیم. وی اظهار امیدواری کرد باتوجه به اقبال شدید جهانیان به ورزشهای ملی ایران، تربیت بدنی بتواند اختلاف سلیقهها را کنار گذاشته و به کمک رییس فدراسیون بینالمللی فدراسیون ورزشهای زورخانهای بشتابد. وی همچنین انتظار داشت تا نهادهایی که برای تبلیغ اسلام و خط شیعه و زبان فارسی بودجه دارند دراین راه خطیر فدراسیون را تنها نگذارند.
میراث فرهنگی نیز در یک اقدام نمادین کوه دماوند را در بین آثار طبیعی ثبت کرد. ثبت کوه دماوند به عنوان اولین اثر طبیعی باعث خواهد شد دیدگاه غربیها که با تبلیغات عربها عجین شده و فکر میکنند ایران یکی از روستاهای عربستان است که فقط برای شتر سواری باید به آنجا رفت تصحیح میشود و لذا میبینیم ایران قدرت اول جهان است ولی برخی از مدیران نمیدانند! درواقع ایران درهمهی زمینهها قدرت اول جهان است و اعترافات بوش ودیگران این را اثبات میکند. گرچه حرفهای آنان از روی حقد وکینه است، ولی اعتراف به بزرگی و توانایی ایران مایه افتخار ملت ایران است ولی برخی از مدیران آن را باور ندارند و هنوز فکر میکنند ایران همان شاخه کوچکی از عربستان است که با مسأله خلیج عربی و امثال آن او را سرگرم کنند.
امروزه در لسآنجلس نه تنها میان ایرانیان بلکه میان مردم آمریکا نیز پول ایران رایج شده است و اخیراً که رکود اقتصادی آمریکا را فرا گرفته، مردم اعتقاد پیدا کردهاند که فقط پول ایران که یک پول مقدس است باقی خواهد ماند و لذا بر اساس اخبار رسیده در شهرها و ایالتهای زیادی پول ایران را از قابها درآورده و روانه بازار کردهاند. حالا دیگر اقتصاد آمریکا اقتصاد جهان نیست! گرچه روزنامههای اقتصادی که غالباً از اساتید مورد تأیید سازمان سیا در اقتصاد و تحلیلهای خود استفاده میکنند، سعی دارند اقتصاد امریکا را اقتصاد جهان بدانند و اگر رکود درآن اتفاق افتاد، آن را فاجعه جهانی معرفی کنند! در حالیکه رهبر عزیز و رییسجمهور محبوب این سال را برای ایران سال شکوفایی اقتصادی معرفی کردهاند. آنها میخواهند با این تحلیلها کام ایرانیها را تلخ کنند ولو اینکه آن روزنامهی اقتصادی در ایران منتشر شده باشد!
گویا برای بعضی از اقتصاددانان ایرانی جایی بجز آمریکا برای تحلیل اقتصادی وجود ندارد و فقط دنیا همان آمریکاست! و ریزترین حرکات آنها توسط منجمان ایران رصد میشود. در حالیکه از خانه خود خبر ندارند! اپیدمی امریکا زدگی در اقتصاد ایران کار را به جایی رسانده که اصلاً ایران را نمیبینند! حتی در صدا و سیما و مطبوعات وقتی صحبت از اقتصاد و یا بانک میشود؛ فقط آمریکا پیش چشمان میآید! با اینکه آمریکا در سراشیب سقوط است و رکود اقتصادی آن به بالاترین حد خود در تاریخ رسیده وبا اینکه ارزش دلارهای آمریکا در تمام دنیا کاهش پیدا کرده، به یمن این اقتصاددانان که چنبره بر تمامی مسایل ایران زدهاند، همچنان یکه تازی میکند. بنده اگر رییسجمهور شوم اول کاری که میکنم دلار را به همان ۷۰ ریال سابق برمیگردانم ومطمئن هستم دیگر نیازی به دادن سوبسید و یارانه و غصه خوردن برای اینکه چرا بدست دو دهک بالامیرسد را نخواهیم داشت.
تولید انبوه مسکن، یعنی...
آنهاییکه از زیاد شدن امت حزب الله نگران هستند، از هرطریقی برای محدود کردن اینها استفاده میکنند! مثلاً در موضوع مسکن ما میبینیم تولید انبوه وکوچک مسکن را درطبقات زیاد پیشنهاد میکنند و آن را تولید صنعتی مسکن نام میگذارند! و میگویند صنعت ساختمان باید ارزانی هدیه کند. اولاً که تاحالا فقط گرانی هدیه کرده و انبوه سازان عامل اصلی گرانی هستند. ثانیاً مگر مردم گوسفند هستند که هر روز باید در قوطیهای کوچکی به نام خانه جای داده شوند؟ بهترین راه، ایجاد شهرک صلواتی در دل کویر یا در بیابانهای رها شده در جاده قم و تهران و قزوین و زنجان و... است!
بهداشت وکنترل جمعیت
برخی دیگر بهانهی بهداشت را دارند و میگویند اگر جمعیت زیاد شود، کنترل بهداشت و بیماری آنان سخت میشود. آنها انواع و اقسام آزمایشها را هر روز اختراع میکنند و پیش پای جوانان میگذارند تا از ترس آزمایشها هم که شده، کسی جرأت ازدواج پیدا نکند. چه کسی حاضر است به خاطر ازدواج، یک عمر مثلاً ایدزی بودن خود را تحمل کند و یا مثلاً بیماری هپاتیت را مثل مهر بر پیشانیاش بزند و یا هزاران بیماری دیگر که البته همه ساخته و پرداختهی خود پزشکان است! برخی از این بیماریها خیالات پزشکان است. عدهای میگویند بیماری ایدز را پزشکان به وجود آوردهاند؛ اولین بار آن را در افریقا آزمایش کردند و بعد با موفقیت به تمام کشورهای ضد آمریکایی صادر نمودند تا نسل آنها را ازبین ببرند وکنترل جمعیت کنند. بیماری طاعون و وبا هم اختراع پزشکان در زمان جنگهاست تا از بیومیکروب وبیوشیمیایی به جای سلاح برای ازبین بردن دشمن خود بهره جویند و از مرگهای صدا دار به مرگهای ساکت رو بیاورند.. بیماری سارس را برای چینیها درست کرده بودند که نتوانستند موفق شوند و بیماری طاعون در زمان جنگ دوم جهانی برای نابودی نسل ایرانی بود. درهمان دوران ما میبینیم جمعیت ایران از 16 میلیون نفر به 8 میلیون نفر کاهش مییابد... در هیچ قتل عام نظامی تا به این حد از ایرانیان کشته نشدند.
افغانیها و عربها
پس در واقع کنترل جمعیت در ایران چاقویی برگردن ملت ایران است زیرا آنها هم مثل اروپاییها منقرض میشوند و جایشان را افغانیها وعربهایی که کنترل جمعیت ندارند، میگیرند. آمارها نشان میدهد که اروپاییان در حال منقرض شدن هستند. یعنی نژاد اصیل اروپایی با قبول فرضیه مالتوس اکنون دارای رشد منفی جمعیت است. یعنی در ازای 100فوت شده، فقط 80 تولد دارند و به مرور نسل پیرتر شده و با عدم توفیق در ازدواج و بارداری؛ زنان نسل آنان مانند دایناسورها منقرض خواهد شد و به جای آنان مهاجر نشینهایی از آسیا و مخصوصاً از پاکستان و چین و افغانستان که اعتقادی به کنترل جمعیت ندارند، خواهند آمد! به عبارت دیگر میتوان گفت توطئه آمریکا و انگلیس برای نابودی مردم جهان اکنون به خودشان برگشته است