آسیبشناسی اقتصاد ترکیه (222)
ترکیه مدتهاست که از اقتصاد متورم رنج میبرد، یک بار در سال 2006 دولت ترکیه اقدام به حذف 6 رقم صفر از لیر واحد پولی خود کرد اما هنوز هم بیم آن میرود که نیاز به کاهش آن باشد. دلیل اصلی این اقتصاد، آن است که کشور دچار مسایل سیاسی شدیدی شده و اقتصاد آن که بر پایه کشاورزی است، کاملاً نابود شده است و مهمترین مسأله سیاسی آن هم سوقالجیشی بودن آن است زیرا از لحاظ ژئوپلیتیکی ترکیه از دو قسمتِ کاملاً جدای ازهم تشکیل شده است. یکی قسمت آسیایی آن است که به آسیای صغیر نیز معروف است و مردم آن گرایش به فرهنگ ایرانی و آسیایی دارند و کردها در آن قسمتها پراکنده هستند و دیگر قسمت اروپایی آن که به وسیله تنگهای به نام بُسفر یا داردانل و یا استانبول بوغازی جدا شده است. این دو قسمت در شهر بزرگ استانبول به هم میرسند. اکنون استانبول به قدری بزرگ شده که گفته میشود 20میلیون جمعیت دارد. در شهر استانبول از مترو وخطوط اتوبوسرانی وتراموای برقی و نیز از مینیبوس وتاکسی برای حمل و نقل شهری استفاده میشود و در آرم معروف شهرداری استانبول، «استلبول بیوک شهری بلده سی» یعنی شهرداری کلانشهر استانبول استفاده میشود که این شهر را به چند ناحیه و یا محدوده تقسیم کردهاند که مهمترین قسمت آن امین نو است و البته دارای خیابانهایی است که به نام پادشاهان است. محمود پاشا، احمد پاشا و محمد پاشا، از مهمترین خیابانهای آن به شمار میرود. بازار بزرگ استانبول هم درهمین منطقه قرار گرفته که به بازار سقفدار معروف است ومسجد ایرانیان هم درداخل همان بازار است که شبها دروازه آن بسته میشود. بازار با تاریک شدن هوا کم کم تعطیل میشود زیرا اکثر کارکنان آن از مناطق دیگر به این منطقه میآیند و رفت وآمد وترافیک، مسألهی مهم آنان است. بسیاری از کوچههای بازار درشب مانند محله ارواح میشود و چون بافت قدیمی دارد، محافظت از آن بسیار مشکل است و فقط با فرهنگ عمومی مردم آنجا حفظ میشود.
به علت فراوانی منارهها در استانبول، آرم شهرداری از همین موضوع الهام گرفته و تقریباً شبیه دستهای علم که در بالای علم و کتل روز عاشورا قرار میگیرد، شده است.
آنکارا که پایتخت محسوب میشود، به قدر استانبول بزرگ و بااهمیت و تاریخی نیست. آنکارا در واقع یک خیابان اصلی است از ترمینال تا بازاراصلی یا محدوده شهری که مانند میدان ولیعصر(عج) تهران، مردم در آن گردش میکنند و گاهی هم خرید دارند. همه ارگانهای دولتی و مؤسسات بینالمللی در این شهر مستقر هستند ولی نقش اصلی را ایفا نمیکنند. شهرهای دیگر هم هرچند مهم هستند، ولی همگی در الگوگیری از استانبول هستند و در واقع چشم همه شهرها و شاید شهرهای ایران هم به عنوان دروازه اروپا، به استانبول است.
توریسم
توریسم که از آن به صنعت توریسم هم یاد میشود، در واقع همانند نفت گمراه کننده است و نقش آن در اقتصاد بسیار مبهم است زیرا همانند کلیه کشورهایی که تک محصولی هستند، هیچ تأثیری جز ایجاد اشتغال ندارد. به طور مثال ما میبینیم که با اینکه قیمت نفت به چند برابر افزایش یافته ولی عملاً چیزی فرق نکرده زیرا همیشه در این گونه موارد فقط درآمد به معنی عایدی در نظر گرفته میشود و نه به معنی سود بازرگانی. یعنی ما میگوییم فلان قدر بشکه نفت فروختیم، هر بشکه فلان قدر؛ پس این قدر درآمد داشتهایم ولی اینها عایدی هستند و معلوم نیست اصلاً به دست ما برسد! زیرا بسیاری از این عایدات در همان کشور مبداء تبدیل به کالا میشود و نمیتوان از ارز برای خریدهای داخلی استفاده کرد و اگر برای تغییر ارز یا تبدیل آن هم اقدام شود، ارزش ارز و در نتیجه ارزش نفت کاهش مییابد. مثلاً اگر دولت تمامی ارزهای نفتی را به بازار فردوسی تزریق کند، دلار ممکن است به70 ریال هم برسد و لذا قیمت نفت با دلاری70 ریال مسلماً خیلی کمتر از دلاری هزار تومان به نظر میرسد و چون دولت مجبور است کالا وارد کند، فروشندگان کالا هم وقتی تقاضا را زیاد میبینند قیمتها را بالا میبرند و این افزایش قیمت در واقع خنثی کننده افزایش قیمت نفت میشود. این تازه یک طرف قضیه است. در طرف دیگر هزینههای تولید است که اگر باتوجه به قیمتهای جهانی ارزیابی شود، میبنیم که بسیار گران تمام میشود. یعنی اگر فروش نفت به 130 دلار برسد ومعادل آن قیمت کالاها افزایش یابد و دستمزدها هم بالا رود، ممکن است قیمت تمام شده نفت به 110 دلار هم برسد! لذا میبینیم بسیاری از کشورها مانند چین یا ژاپن که نفت ندارند، ثروت و رشد اقتصادی بیشتری دارند. این پیچیدگی در درآمدهای نفتی در توریسم هم وجود دارد. توریسم هم همیشه از سوی عایداتش مورد حمایت است اما هزینههای آن هرگز مورد نظر قرار نمیگیرد و یا عمداً حذف میشود. در توریسم اگر به محیط زیست و یا رشد دایمی و توسعه پایدار معتقد باشیم که هزینههای آن بسیار سنگین و ملموس میشود و اگر به فوردیسم که نقطه مقابل آن است، معتقد باشیم در این حالت هزینهها در واقع وجود دارد ولی درنظر گرفته نمیشود. مثلاً جنگلها تخریب میشوند. آتشسوزیهای توریستها آنها را ازبین میبرد و یا نیروی انسانی را فاسد میکند اما هیچکدام به هزینه توریسم منظور نمیشود. شیوع بیماریهای بینالمللی از بین رفتن فرهنگ ملی و لگدمال شدن غرور مردمی برای چند دلار در دست توریستها، هیچکدام به ریال یا دلار قابل تبدیل نیست ولی نتیجه آن این میشود که مردم ترکیه درپی درآمدهای واهی، زمینهای پر آب و کشاورزی پر رونق خود را رها کنند و به نوکری کردن برای اجنبیها یا در واقع تورگردانی روی آورند. ترکیه کشوریست که سرمنبع و سرچشمه بزرگترین رودهای جهان از آنجاست که اگر بخواهد میتواند به عنوان انرژی هستهای یا بمب اتم از آن استفاده کند و همانطور که اعلام شده، قرن بیست و یکم قرن جنگ برای آب است و ترکیه این اسلحه مهم را در دست دارد. اما از آن غافل است و نشان میدهد که توریسم در واقع پوششی است برای ازبین بردن فرهنگ مردم و بیاعتنا کرد آنها به داشتههای خود. توجه به تیپشناسی توریسم در ترکیه به خوبی نشان میدهد که توریستهایی که از غرب میآیند، اغلب پیرمرد و پیرزن هستند و این به معنی آنست که توریسم رشد نکرده بلکه همان کسانیکه قبلاً آمدهاند، میآیند. البته ممکن است که همان افراد نباشند، ولی همان رده سنی هستند که با انگیزه مشخصی قانع میشوند که به ترکیه بروند. اولین انگیزه آنان استفاده از سوبسیدهای دولتی ترکیه است زیرا دولت ترکیه به تصور درآمد از این ممر، بسیار به سوبسیدهایی برای آن معتقد است. دلیل دیگر آن است که جوانها نیروی فعال جامعه هستند و نباید از کار و تولید جدا شوند و لذا وجود آنان دربین توریستهای هرکشوری نشان میدهد که اینها نیروهای رها شده یا معلق هستند و دولتها نتوانستهاند برای آنها برنامهریزی داشته باشند البته به طور تصادفی اگر تعدادی دربین آنها باشند، میتوان گفت برای ماه عسل یا موارد خاص آمدهاند. دلیل سوم هم که مهمتراست اینکه این افراد به جای پرداخت هزینههای سرسامآور خانه سالمندان، میتوانند بامعادل آن مسافرت نمایند. زیرا تورها دسته جمعی است و برخلاف انتظار، همه وسایل همراه است و خرید خیلی کمی از استانبول توسط آنان انجام میشود. البته درایران هم همینطور است. یعنی اغلب جهانگردان کسانی هستند که مسن هستند و به بسیاری از کشورهای جهان سفر کردهاند که احتمال چهارمی را تقویت میکند که اینها مأمورین دولتی هستند و برای اجرای مقاصد دیگری در لباس توریسم میآیند. به طور مشخص برای ترکیه که کشور ی است اختلافی بین اروپا و آسیا، این مأموریتها بیشتر معنی میدهد یعنی حضور اروپاییها در ترکیه به معنی تداوم جنگهای صلیبی است و آنها که نتوانستند با جنگ این منطقه را بگیرند، حالا با حضور آتاترک در پشت مفهوم پان ترکیسم حضوری همیشگی دارند. پان ترکیسم دروغین آتاترک، توانست تمامی فرهنگ اروپایی را بدون مقاومت مردمی در ترکیه پیاده کند. از آن جمله ما تغییر خط را میبینیم. چون در ایران نتوانستند این امر را پیاده کنند، متوجه شدند عامل اصلی مقاومت مردم ایران ملیگرایی آنان در مقابل اجنبی بود. لذا در آنجا با لباس ملیگرایی وارد شدند و علاوه برتغییر تاریخ و زبان و تقویم، به فرم لباس پوشیدن و عبادت آنها هم تغییرات اساسی دادند و امروز با اینکه مردم در نمازجمعه شرکت میکنند، ولی روز جمعه تعطیل نیست و یکشنبه تعطیل است و حتی حضور آنان در نماز جمعه هم به حضور مسیحیان در روز یکشنبه در کلیسا شبیه است.
نوع لباس و اقتصاد
اقتصاد بشر از ابتداییترین حالت خود فقط برای ملبوسات به وجود آمد یعنی بشر برای خوراک خود ازهمه چیز جنگل استفاده میکرد ولی برای لباس خود نمیتوانست به محصولات صد در صد طبیعی بسنده کند. لذا نوع پوشش و نیاز به پوشش، اساس اقتصاد جهانی است. درغرب به دلیل تمدن کوتاه، نیاز به لباس بسیار کم است اما در شرق، لباسها بسیار پرملاط است لذا صنعت نساجی در کشورهای غربی رونقی ندارد ولی همین صنایع برای شرقیها رونق دارد. یعنی ژاپن و چین از جمله کشورهایی هستند که لباسهای سنتی آنان بسیار پرحجم است و نیاز به منسوجات را افزایش میدهد و لذا باعث رونق اقتصاد میشود ولی درغرب هم اگر کارخانجات منسوجات وجود دارد، برای تولید وفروش به شرق است. لذا تغییر نوع لباس، تغییر در رشد اقتصادی کشورهاست. درهمین بازار استانبول هم بیشترین خریداران، توریستهای شرقی هستند و اغلب هم لباس میخرند زیرا خود ترکیه دریک دگردیسی فرهنگی همه چیزش به اروپا رفته و در واقع صلیبیها فاتحانه در خیابانها گردش میکنند. اکنون کار ارتش در ترکیه، دفاع از مردم نیست بلکه حمله به آنهاست. کارمهم ارتش ترکیه، امروز کشیدن روسری از سر زنهاست. با اینکه رفراندوم هم شده ولی دانشگاههای این کشورهمچنان شاهد زورگوییهای لاییکها برای برداشتن روسری وپوشیدن لباسهای تنگ وکوچک است. نگارنده خود شاهد بوده که در دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول، انتظامات به زور روسری را میکشیدند وحتی راضی به این هم نمیشدند که دور گردن باشد! و کار پلیس شهری هم نه نظم دادن است بلکه فقط مواظب هستند همه دست بسته باشند و دست بسته نماز بخوانند و چنانچه دستشان باز شد، بلافاصله به شخص نزدیک شده و سلاح بر او میگشایندکه توشیعه شدهای! که باز خود نویسنده عملاً مورد تهدید قرارگرفت.
به هرحال به نظر میرسد استفاده از منابع فراوان خدادادی آب و رشد فرهنگ اسلامی در ترویج پوشیدن لباسهای مناسب و مبارزه با توریسم تخریب کننده، تنها راه نجات اقتصاد ترکیه است. یعنی ترکیه نباید گول شعارهای میهن پرستانه اتاترک را بخورد. زیرا این شخص یکبار هم بر روی ملت خود لبخند نزده بود و با تمام عکسهای فراوانی که از او بر در و دیوار است، یک لبخند مشاهده نمیشود و این ملیگرایی به این دلیل کور است که در مقابل تهاجم فرهنگی غرب به ترکیه، ساکت و بلکه مشوق است ولی دربرابر مثلاً کردها خشن است. اگر ملیگرایی خوب است چرا فقط ملیگرایی ترکی؟ مگر 15 میلیون کردِ ساکن ترکیه، حق ملیگرایی ندارند. شاید یکی از دلایل محبوبیت کردها در بین حتی اتراک همین توجه آنان به منابع طیعی از قبیل کوه و دریا و چشمه و زمین و باران به عنوان عناصر اصلی اقتصاد مستقل است