От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

26 مهر روز جهانی ریشه کنی فقر گرامی باد (240)

این‌که جهان در اندیشه نابودی فقر است، امری است که باید به آن اهمیت داد و بر آن پای فشرد اما چرا تاکنون با تمام همتی که سازمان‌های بین‌المللی و ملی و محلی به کار برده‌اند، نه تنها فقر کاهش نیافته بلکه افزایش چشم‌گیری داشته است؛ دلایل فراوانی دارد
اولاً این‌که سازمان‌ها در گفتار خود صادق نیستند بلکه فقط برای این‌که افکار عمومی را داشته باشند به چنین اقدامی دست می‌زنند. دلیل بسیار آشکار و مهم آن، عملکرد ضد آرمانی اکثر سازمان‌های بین‌المللی است... مثلاً شورای امنیت که برای ایجاد امنیت به وجود آمده، همیشه بر طبل جنگ کوبیده و ابزاری در دست آمریکا برای تهدید کشورهای جهان شده است یا سازمان بهداشت جهانی به بهانه تحقیق، بسیاری از بیماری‌های غیر بومی را به کشورهای مختلف انتقال داده و مثلاً ایدز را گسترش داده و یا باعث به وجود آمده بیماری‌های جدید شده است و یا جمعیت‌های مبارزه با اعتیاد و یا مبارزه با دخانیات عملاً محلی برای تبلیغ مشکل بودن ترک اعتیاد شده‌اند به طوری‌که مرسوم است سخنرانان ضد دخانیات بلافاصله بعد از هر سخنرانیِ داغ، برعلیه سیگار (و یا حتی حین سخنرانی)، برای رفع خستگی و هیجان ناشی از این سخنرانی اقدام به کشیدن سیگار در ملا عام می‌کنند و قس علیهذا...
ثانیاً سازمان‌های بین‌المللی خود عامل فقر می‌شوند. مثلاً بودجه‌هایی که سازمان ملل یا سازمان‌های محلی برای تأسیس و تبلیغ سازمان‌های خود و مهمانی‌ها و سفرهای بین‌المللی می‌پردازند، از کجا تأمین می‌شود؟ سازمان‌های امدادی و بهزیستی در جهان هزینه‌های ثابت روبه افزایشی دارند که هیچ‌گاه نمی‌توان از آن صرف نظر کرد یا پرداخت آن را به تعویق انداخت، در حالی‌که کمک به فقرا همیشه در هاله‌ای از ابهام برای زمان پرداخت است. به نظر می‌رسد اگر بودجه جاری وعمرانی سازمان‌های امدادی را به طور مستقیم بین فقرا تقسیم کنند، دیگر فقیری وجود نخواهد داشت! مثلاً درایران یک جانباز یا یک مددجو حداکثر ماهی 50هزار تومان می‌گیرد درحالی‌که مدیران کل و معاونان، بالای یک میلیون تومان حقوق دارند و اگر همردیف بقیه مدیران کل حقوق دریافت نکنند، سازمان را ترک می‌کنند و به جای دیگری می‌روند! اضافه کار و سفرهای خارج از کشور آنان هم که بماند!!!
سوم: ماهیت سرمایه‌داریِ فقیر زادن است. لازمه‌ی سرمایه‌داری وجود فقر است زیرا درغیر این‌صورت، تشخیص فعال و غیر فعال در بخش سرمایه‌داری مشکل می‌شود اگر همه فقرا از بین بروند و همه یک درآمد مساوی داشته باشند آیا کسی برای سرمایه‌گذاری تلاش می‌کند؟ در گرجستان مانند دیگر کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، یکی از معضلات همین بود که مردم خانه و زندگی داشتند ولی از قیمت آن خبر نداشتند لذا بسیاری از تاجران خارجی و مخصوصاً اسراییلی‌ها از این فرصت استفاده کرده و با یکصدم قیمت، همه چیزهایی را که می‌خواستند خریدند البته درمورد تجار ایرانی تفاوت داشت و آن این‌که دولت بعداً ادعای خسارت کرده و مبالغی از ایرانی‌ها گرفتند که نمونه آن؛ آقای بدوستانی رییس اتحادیه بازرگانان ایرانی است: اولاً بازرگان و تجار را به گرجی سوداگر ترجمه کردند که بسیار معنی بدی می‌دهد و بعد هم تمام خریدهای ساختمانی آنان مجدداً ارزیابی و از آنان اخذ شد و حتی دریک مورد که ده وزیر هم سند ملک را امضا کرده بودند،50 میلیون لاری گرفتند و با این‌که تاجر ایرانی می‌گفت من به پرداخت این راضی هستم؛ ولی می‌ترسید که هر سال و یا چند بار تکرار شود.

فقر از نظر اسلام

فقر از نظر اسلام معانی متفاوتی دارد. از دیگاه عرفانی همه انسان‌ها فقیر هستند و تنها غنی خدا است... هو الغنی و نحن فقرانا الی الله... و ما نیز به این فقر آگاه و از آن راضی هستیم. یعنی همین که در مقابل خدا فقیر هستیم و به او نیازمند این افتخار ما است معنی دیگر مردم فقیر به عنوان اعضایی از انسان‌ها هستند پیامبر اسلام در همین زمینه می‌فرماید الفقر فخری یعنی این‌که تصور نکنید از این‌که من فقیر هستم ناراحت هستم بلکه چون خواست خداست که فقیر باشم، به این فقر افتخار می‌کنم و در یکی از آیات قرآنی هم عبس وتولی در تفسیر آن آمده که مرد فقیری کنار یک ثروتمندی نشست او روی ترش کرد و دامن کشید و پیامبر اسلام که این حرکت را دید ناراحت شد و پرسید آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا این‌که لباس‌هایت آلوده شود؟ و از امام رضا (ع) نقل است که همیشه با فقرا نشست و برخاست می‌کرد و با این‌که ولیعهد بود و در قصر زندگی می‌کرد، ولی خوردن طعام و همنشینی با فقرا را بیشتر دوست داشت. پیامبر اسلام نیز غالباً با لباس‌های معمولی و در بین مردم می‌نشست، به طوری‌که وقتی غریبه‌ای از در مسجد وارد می‌شد، نمی‌توانست تفاوتی بین مردم و پیامبر اکرم (ص) احساس کند و او را بشناسد. اما از جنبه عرفانی که بگذریم، در جنبه زندگی اجتماعی و مخصوصاً در محیط خانوادگی؛ فقر چیز پسندیده‌ای نیست و در روایت داریم «کاد الفقر ان یکون کفرا»، گرچه این روایت به سند چندان قوی نیست ولی نشان می‌دهد که کفران نعمت ممکن است نتیجه‌ی فقر باشد و کسانی‌که فاقد حداقل معیشت هستند نارضایتی از خداوند داشته باشند و لذاست که ضرب‌المثل فارسی می‌گوید شکم گرسنه دین وایمان ندارد. بسیاری از محرمات بر مردم فقیر حلا ل می‌شود. مثلاً اگر کسی دزدی کند و بعد بفهمند فقط به اندازه نیاز خود و از روی ناچاری دزدی کرده است، حد براو جاری نمی‌شود یا اگر کسی گرسنه و رو به موت باشد، خوردن میته بر او ناروا نیست.

عوامل ایجاد فقر

عوامل ایجاد فقر بسیار است ولی مهم‌ترین آنها عبارتند از: ناتوانی بدنی و عقلی براثر ناتوانی بدنی شخص قادر به کار مولد نبوده و درآمدی نیز ندارد مثلاً کسی که نابینا است یا کر و لال است و یا قلب او گشاد است و یا بیماری صعب‌العلاج دارد ممکن است به اندازه یک فرد سالم نتواند کاری انجام دهد لذا درآمد او کم و یا حتی صفر باشد یعنی به او اصلاً کار ندهند و خودش هم قادر به انجام کاری مفید و با درآمد نباشد اینجاست که او فقیر می‌شود. ناتوانی فکری نیز همین‌گونه است. اصطلاحاً کسی که عقل معیشتی نداشته باشد فقیر است زیرا با این‌که بدن او سالم است ولی قادر به یادگیری کارهای معمولی نیست و یا امکان ایجاد کار جدید و یا ابتکار و خلاقیت ندارد. می‌توان به گروه اول مسکین نیز گفت یعنی زمین‌گیر شدگان. البته یتیم بودن و یا بیوه بودن و بی سرپرست بودن نیز در این تقسیم بندی‌ها وجود دارند و درهمین دایره قرار می‌گیرند. چه بسا افرادی یتیم بودند ولی کار می‌کردند و درآمد داشتند مگر این‌که آنقدر کوچک بودند که توانایی کار نداشتند و یا بسیاری از خانواده‌ها بی‌سرپرست هستند یا زنان سرپرست خانوار هستند، ولی هیچ‌گاه فقیر نبوده‌اند بلکه توانایی فکری یا بدنی برای انجام کار و درآمد زایی داشته‌اند. اینها عواملی خدادادی هستند یعنی استعدادهای ذاتی برای خلاقیت یا توانایی بدنی چیزی نیست که انسان در آن مسؤولیتی داشته باشد لذا حق معلوم دارند در اموال مردم توانا یعنی کسانی‌که دارای درآمد هستند باید بخشی از در آمد خود را به اینان اختصاص دهند. عوامل اکتسابی یا جعلی فقر فقر و مهم‌ترین نکته آن در عوامل جعلی یا قراردادی فقر است که انسان‌ها به دست خود ایجاد می‌کنند. مثلاً ممنوعیت‌های اعمال شده برای ورود به کارها یا ایجاد شرایط برای استخدام و یا اخراج کارگران و امثال آن به دست انسان صورت می‌گیرد و بیشترین نابرابری‌ها از اینجا منشا می‌گیرد، زیرا شنیده نشده مثلاً ماهیان دریا یا مورچگان آفریقا فقیر باشند یا از فقر وگرسنگی بمیرند... زیرا هر که دندان دهد نان دهد و خداوند برای همه‌ی موجودات روزی تقسیم می‌کند و هیچ‌کس را فراموش نمی‌کند اما انسان‌ها با ایجاد محدودیت‌ها باعث می‌شوند 3میلیارد از 7 میلیارد در گرسنگی به سر ببرند یا یک میلیارد از آنان از گرسنگی تلف شوند. لذا در این قسمت اصلاح رویه‌ها و روش‌ها و سیستم‌ها کارساز خواهد بود. مثلاً وقتی سرمایه‌داران برای حفظ قیمت کالا آنها را دور می‌ریزند یا اسراف می‌کنند اگر چنین نکنند کالاهای دور ریخته شده به بازار عرضه می‌شود و کالاهای باقیمانده هم ارزان‌تر در دسترس قرار می‌گیرند. فروش دلار در ایران از عمده عوامل ایجاد فقر است که در این دسته‌بندی می‌گنجد زیرا منابع مالی اعم از ریالی و ارزی در اختیار دولت است که می‌تواند با توزیع مناسب آن مانع از گسترش فقر شود ولی با توزیع نامتعادل باعث افزایش فقر و اختلاف طبقاتی می‌شود. فرضاً اگر دولت برای درآمدزایی خود نرخ دلار را افزایش دهد طبیعتاً ارزش برابری کاهش یافته و پول ملی بی‌ارزش می‌شود و اتکای مردم به دلار افزایش می‌یابد و نتیجه آن بی‌اعتمادی به کار و تولید و چشم داشت به دلالی دلار و سفرهای خارجی است. حرص و طمع مردم که معمولاً انتها ندارد تا موقعی که از سوی فرد یا به طور شخصی باشد کارساز نیست اما به محض این‌که از سوی دولت و نهادهای مورد اعتماد مردم بها داده شود، دیگر به عنوان طمع مطرح نمی‌شود بلکه به عنوان یک ضرورت برای پیشرفت مطرح می‌شود و هر شهروندی خود را موظف می‌داند به خارج رفته و دلارهای بیشتری برای کشور خود بیاورد لذا کسب دلار ضربه شدیدی به کسب ریال زده و آن را بی‌اهمیت می‌کند و به همین دلیل دلالی و سفته‌بازی رونق می‌گیرد و مردم دلارها را لای قران می‌گذارند.
یکی دیگر از عوامل فقر در جامعه، عدم قبول حقوق حقه است یعنی هرکس کار می‌کند باید بداند که بخشی از کار کرد او برای دیگران است. این دیگران، اعم هستند از اعضای خانواده یا فامیل و بستگان یا شهروندان کم توان ویا حتی فقرای جهان. نمی‌توان تصور کرد که یک کودک تازه به دنیا آمده به دنبال کسب درآمد باشد لذا این حق برگردن پدر ومادر اوست اما اگر پدر ومادر توانایی نداشته باشند بدیهی است نباید این کودک از گرسنگی بمیرد. لذا افراد فامیل او مسؤولند و اگر فامیل نداشت یا فامیل اوهم ناتوان از پرداخت بود، مسؤولان شهری و شهروند و سپس مسؤولان سازمان‌های جهانی باید به این وظیفه عمل کنند که متأسفانه اکثر این سازمان‌ها مخصوصاً سازمان‌های بین‌المللی تشریفاتی بوده و قادر نیستند این وظیفه را بخوبی انجام دهند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد