От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

سودهای غیر ریالی

سیاری از هزینه‌های انجام شده توسط یک ملت، ممکن است از جیب خود ملت برای دیگران باشد. در حسابداری ملی، هزینه‌های ملی و درآمدهای ملی منظور می‌شود، ولی هیچ‌گاه سود آن محاسبه نمی‌شود، زیرا سود ملی، در بطن خود مفاهیم غیر ریالی دارد که نمی‌تواند تبدیل به ریال شود. فرض کنید قیمت زمین چقدر است؟ آیا بودجه‌ی هزینه شده در 8 سال دفاع مقدس برای باز‌پس‌گیری زمین‌ها به صرفه بوده یا خیر؟

بدیهی است همه خواهند گفت که بیش از اینها هم اگر هزینه می‌شد، ما نمی‌گذاشتیم یک وجب از خاک وطن از ایران جدا شود. اما آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است و چنین هزینه‌هایی قابل محاسبه است؟ پس آن چیزهایی که در حسابداری ملی درس می‌دهند، تولید ناخالص ملیGNP یا در آمد ملی چیست و چرا باید مورد تجدید‌نظر قرار گیرد؟ از زمانی‌که استادان اقتصاد گفتند only keep your benefit، منافع خودت را فقط حفظ کن، بشر بر سر دوراهی قرار گرفت. وقتی ما در طول تاریخ می‌خواندیم که فلان حاکم، مقداری از فلان جزیره را فروخته یا قسمتی از وطن را به بیگانگان واگذار کرده و مبلغی پول دریافت کرده، متعجب می‌شدیم و با خود می‌گفتیم مگر چنین احمق‌هایی هم پیدا می‌شوند؟ مثلاً وقتی مظفرالدین شاه قاجار، 18 شهر قفقاز و یا هرات و دیگر نقاط متعلق به ایران را به بهانه‌ی نداشتن بودجه برای قشون از دست داد، همه متأثر ‌شدند و در تاریخ از او به بدی یاد می‌کردند، ولی حالا معلوم شده است که آنان اصول اقتصاد را به خوبی می‌دانستند و قبل از آدام اسمیت و پل ساموئلسون و کینز به این رموز پی برده بودند. در واقعه آنها به دنبال حفظ منافع بودند، تا اینکه برای منافع ملت دل بسوزانند. متأسفانه سخیف‌ترین حرف‌ها و عمل‌ها در قالب بهترین تئوری‌ها در دروس اقتصاد معاصر به دانشجویان تدریس می‌شود. آیا در اصول و مبانی درس اقتصاد، از هشت سال دفاع مقدس هم سخنی به میان آمده است؟ اصولاً آیا منافع ملی در آنجا مورد نظر است و یا این‌که فقط راجع به سود و منافع شخصی و سرمایه‌های خصوصی است؟ آیا همین تئوری‌ها باعث نشده که ایرانیان به خارج از کشور بروند و بازارهای جهانی را قبضه کنند، ولی ملت خود را گرسنه نگه دارند؟ کارخانه‌دار ایرانی در آمریکا کاسبی می‌کند، اما همه‌ی این پول‌ها را از ایران برده است، بیشتر سرمایه‌داران دبی و امارات ایرانی هستند، لیکن فکر می‌کنند که در آنجا موفق‌تر عمل می‌کنند. وقتی پول یامفت در دستشان باشد، همه‌کسی می‌تواند راکفلر شود! آنها از بانک‌های داخل وام‌های کلان می‌گیرند و در خارج از کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند و دست بانک‌ها هم از آنها کوتاه است، چرا که تابع قوانین جمهوری اسلامی نمی‌شوند! کار به جایی رسیده که هر دانشجو یا هر خارج رفته‌ای وظیفه خود می‌داند چند روزی به ایران بیاید و ایرانی‌ها را سر کیسه کند و سرمایه‌ای برای سفر آن ور آب خود جور کند و برود. اصلاً اگر آنهایی‌که در خارج سرمایه‌ای به هم زدنده‌اند، ملک و املاک خود در ایران را نمی‌فروختند و بابت ملک و املاک فروخته، از بانک وام‌های کلان نمی‌گرفتند؛ کسی می‌توانست در خارج سرمایه‌گذاری کند؟ از همه ساده‌تر، اگر قانون استرداد مجرمین اقتصادی تصویب شود و تمامی فراریان خراج از کشور مجبور باشند اقساط وامشان را بپردازند، آیا باز هم ثروتی در قطر یا امارات باقی می‌ماند؟ این سوئ‌استفاده از خلأ قانونی حتی دولت‌های خارجی را هم بر سر شوق آورده است. آمریکا به عنوان نمونه تا چه حد از پول‌های ایران را برای خود هزینه می‌کند؟ وقتی امریکا به راحتی پول‌های ایران در بانک‌ها را بلوکه می‌کند، این پول‌ها که در جا نمی‌زنند، بلکه به مصرف سرمایه‌گذاری در آمریکا می‌رسند و علت این‌‌که اکنون کشورهای عربی و امریکایی دچار رکود عظیم اقتصادی شده‌اند در همین نکته است؛ زیرا آنان بر روی درآمدهای ایرانی زیاد حساب باز کرده بودند و می‌توانستند به بهانه‌ی تحریم و یا انر ژی هسته‌ای هر روز این گاو ده من شیرده را بدوشن،د ولی از موقعی‌که ایران با‌قدرت ایستاد و در مقابل های و هوی هسته‌ای ترس به خود راه نداد و از تحریم‌ها نترسید، سراشیبی این دولت‌ها آغاز شد. امروزه دولت امریکا می‌داند نه تنها از ایران دیگر پولی به خزانه آمریکا واریز نخواهد شد، بلکه ایران در اولین خواسته‌ی خود، خواهان بازگشت تمامی اموال بلوکه شده خواهد بود، البته این شعار سال‌ها داده می‌شد، ولی جدی نبود. یعنی از همان اوایل این بحث مطرح بود، ولی آمریکا به هیچ‌وجه احساس نمی‌کرد که این طرح واقعی باشد؛ لذا به پشتوانه‌ی برخی سرمایه‌داران خود‌فروخته، هر روز تحریم‌های بیشتری اعمال می‌کرد و دارایی‌های بیشتری از ایران بلوکه می‌نمود؛ ولی از موقعی‌که غرور ایرانی بیدار شد و نوبت انتقام ایرانی‌ها رسید و معلوم شد ایرانی‌ها دیگر ترسی از اعلام ملیت خود ندارند و به دنبال کسب اموال خود هستند، ورق برگشت. دولت آمریکا 700 میلیون دلار برای نجات بانک‌ها پیش‌بینی کرد، اما همه می‌دانند که با وجود بیداری ملت عراق و لبنان و فلسطین و ایران امکان پرداخت چنین مبلغی وجود ندارد؛ زیرا همه‌ی امید آنها به چاه‌های نفت عراق و وعده‌هایی که عربستان و امارات در رابطه با تأمین مالی آمریکا داده بودند، بود؛ ولی بیداری ایرانی در ملت‌های همسایه هم اثر کرده و اکنون ملت عراق حاضر است لوله‌های نفت را به آتش بکشد، ولی به دست آمریکا و عربستان ندهد. امروزه دیگر مردم دنیا، اقتصاد پوچ اقتصاددانان آمریکایی را آیات قرآنی نمی‌دانند، بلکه با یک چرخش 180درجه‌ای به ایمان الهی و شرافت انسانی روی می‌آورند و از منافع مادی و معنوی خود در قبال منافع مادی دنیای سرمایه‌داری دفاع می‌کنند. در واقع امروزه در حسابداری ملی، واژه‌ی ایثار و فداکاری، جایگزین سود و منافع شخصی شده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد