От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

هر انقلاب اجتماعی باخود هنر ومکتب فلسفی جدیدی را به وجود می‌آورد

 مکتب اسلامی یا تمدن ایرانی اسلامی که برترین هنر آن در مساجد و نقاشی‌ها دیده می‌شود، در اثر انقلاب صنعتی دور ریخته شد و نوع جدیدی که همگام با صنعت بود، پا به مبدان گذشت. حتی تعریف هنرهای سنتی یا هنرهای دستی نیز فرق کرد. امروزه در جهان هنرهای دستی آن هنرهایی نیستند که دانه به دانه توسط دست بشری ساخته شده باشند، بلکه کافیست یک بار توسط دست طراحی شده یا طراحی شده باشند والباقی به عهده‌ی ماشین و دستگاه‌های صنعتی است و به همین دلیل در بازار رقابت‌های بین‌المللی می‌بینیم چین و هند؛ گوی رقابت را از ایران حتی در ارایه فرش و مینیاتور برده‌اند. هرچه ما بر دستی بودن تمام کارهای آن اصرار کنیم، در جایی محاسبه نمی‌شود زیرا جهان، جهان صنعت و تقلید و ساخت و تولید و مشابه‌سازی است.

اما مهم این نیست. مهم این است که استادان هنر هم خود فروختگی به صنعت را افتخار می‌دانند. هنرآموز واستاد هنری که تدریس هنر می‌کند، انقلاب صنعتی را یک پیشرفت می‌داند. فقط به این دلیل که بعد از تمدن اسلامی بوده است! اما وقتی صحبت از انقلاب اسلامی می‌شود، قایل به پسرفت می‌شود! و می‌گوید گرچه انقلاب اسلامی در انتهای انقلاب‌های دنیاست و از تجربیات همه آنها بهره‌مند است ولی باز گشت به عقب و یک انقلاب ارتجاعی است! تا قبل از انقلاب اسلامی، همین آقا می‌گفت زمان؛ خودش تکامل است. یعنی همین‌که در زمان بالاتری قرار داریم متکامل‌تریم زیرا تجربیات گذشتگان را تا آخرین لحظه با خود داریم و تجربه امروز را تجمع تجربیات طول تاریخ است و لذا عقب‌گرد معنی ندارد! این نشان می‌دهد خود باختگی امری نیست که خیلی عجیب باشد. هرکس می‌تواند خود باخته باشد و تمام نظریات خود را زیر سؤال برد و البته ما از انقلاب اسلامی هم ممنون هستیم که توانست این مدعیان دروغین پیشرفت را مجبور به تناقض گویی کند. در اروپا و جهان، بعد از انقلاب صنعتی 1789 و باز شدن درهای زندان باستیل و فراهم شدن آزاداندیشی، مکاتب هنری قبلی به عنوان مکاتب کلاسیک همگی به تاریخ سپرده شدند و این کنار گذاشتن، به معنی با احترام رفتار کردن هم نبود! بلکه همان‌طور که سکولاریسم با اندیشه‌ی نو بسیار خشن برخورد می‌کرد. اندیشه‌ی نو نیز به نوبه‌ی خود بسیار خشن بود؛ به طوری‌که مثلاً در انقلاب اکتبر 1917 ما شاهد کشتار وسیع مردم؛ فقط به جرم داشتن عقاید کهنه هستیم. چیزی که شاید کلیسا انجام نداد. کلیسا شاید فقط گالیله را زندانی کرد و یا چند نفر را آن هم به دلیل این‌که می‌گفت این عقاید مسلمان‌هاست و با ابراز این عقاید، گرایش اروپاییان به اسلام بیشتر می‌شود ولی کشتاری که در انقلاب روسیه و یا انقلاب چین از مسلمان‌ها شد، هیچ دلیلی نداشت و فقط اتهام آنها باقی بودن بر عقاید خودشان بود. در اروپا و آمریکا، گرچه نگذاشتند اخبار هولوکاست‌های مسلمانان در بوسنی و هرزگوین و آلبانی و اسپانیا به گوش جهانیان برسد ولی کشتار مسلمانان به جرم داشتن عقاید با بهانه‌های تروریسم و ارتجاع چیزی نبود که بتوانند آن را بپوشانند. هم اکنون در تمامی کشورهای غربی، خوراک رسانه‌ها فقط حمله به عقاید مسلمان است و هنرمندان در اینجا نقش اساسی در توجیه این‌همه کشتار دارند زیرا آنها هستند که می‌توانند با معکوس نشان دادن همه چیز، سطح مردم باوری را بالا ببرند. حمله به حجاب زنان و بیرون آوردن آنان و کالا قراردادن آنها چیزی نیست که از دیده‌ها پنهان مانده باشد. امروزه همه‌ی دروغ‌ها و فریب‌های هنرمندان غربی فقط با چاشنی سکس و خشونت است، به خورد جوامع داده می‌شود و توجیه‌گران این عرصه هم همین خود باختگانی هستند که تناقض‌گویی را یک افتخار می‌دانند و حرف‌هایی که تا دیروز بوق و کرنا کرده بودند، چون امروز برعلیه آنهاست یا همه را تکذیب می‌کنند و یا آن را در بوته‌های فراموشی می‌گذارند. در 18 شهر قفقاز، این عملکرد به صراحت دیده می‌شود. مردم مسلمان و شیعه مرتضی علی، همه کار می‌کنند بجز آنچه که وظیفه شیعه است. آنان از نام حضرت فاطمه زهرا لذت می‌برند و کتاب‌های فراوانی به زبان خودشان می‌نویسند ولی نمی‌دانند که اول شرط این معصومه؛ باحجاب بودن است! مردان قفقازی، نام علی (ع) یا حسن و حسین که می‌آید، همه چیز را فراموش می‌کنند. آنان حتی اگر یک خرده نان بر روی زمین بریزد. آن را برمی‌دارند و می‌بوسند و می‌گویند برکت خداست ولی مانند آب، عرق می‌خورند! و نمی‌دانند که عرق در اسلام وشیعه حرام است. این همه فاصله، موقعی بسیار ناراحت کننده می‌شود که می‌بینیم علمای تشیع، مثلاً در قم یا نجف بر سر عنوان رهبر شیعیان جهان به رقابت می‌پردازند. در حالی‌که مثلاً در شهر لنکران، مردم نمی‌دانند قبله یعنی چه! حضراتی که با محبوبیت خود می‌توانند در باکو و قفقاز آبروی اسلام را بخرند، می‌روند در گوشه‌ای زاهدانه زندگی می‌کنند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد