بیمه یادآور ضمانتهای نافرجام و سخت است یعنی مردم بیمه را دوست دارند ولی به آن تمایلی نشان نمیدهند مگر به زور و اجبار. مثلاً اگر راهنمایی و رانندگی جریمه نکند، هیچکس بیمهی خودرو را نمیدهد و اگر کارفرمای اولیه تأکید نکند، کارفرماهای مناقصات هرگز کارگران خود را بیمه نمیکنند و تا زمانیکه شخص به آستانهی پیری و بازنشستگی نرسیده دوست ندارد بیمه شود! بسیاری از مردم که فقط جنبهی درمانی بیمه را میدانند، معتقدند ما که هیچوقت مریض نمیشویم برای چه مثلاً ماهی 900 هزار ریال حق بیمه خویشفرمایی بدهیم و یا حداقل سیصد هزار ریا ل حق بیمه سهم کارگر را بپردازیم و کارفرما را مجبور کنیم بقیه را بپردازد؟ در بیمهی خودرو یا حوادث هم همینطور است.
مردم میگویند سالی ماهی یکبار حادثه؛ آن هم معلوم نیست هزینهبردار باشد اتفاق میافتد... پس برای چه ماهیانه مبلغی بدهیم و هزاران شرکت بیمه را پروار کنیم؟ تازه موقع حوادث، هزاران نوع قر و قمیش بیایند و سند و مدرک بخواهند و مانع حقوقی و قانونی و آییننامهای بتراشند و آخرش هم هیچ؟ الآن مثلاً برای هر بسیجی که میخواهند کارتش را تمدید کنند، 400 تومان بیمه میگیرند ولی همهی آنها معتقدند که این فقط پول زور است زیرا اصلاً تاکنون اتفاق نیافتاده از 17 میلیون بسیجی کسی ازاین بیمه استفاده کرده باشد یعنی سالانه 17 میلیون 400 تومان به جیب بیمهها میرود و آخرش هم هیچ! ولی چون صدور کارت عادی یا فعال منوط به دادن این مبلغ هست، میدهند. دانشآموزان هم همینطور... پدر و مادران اگر هیچ پولی ندهند میگویند اشکال ندارد ولی باید پول بیمه را بدهند و اینهم رقمی مثل همان میشود. آیا کسی نیست به این بیاعتمادی خاتمه دهد؟ درست است که باید سازمانهای بیمهای تقویت شوند ولی نه به قیمت بیاعتمادی مردم در واقع بیمهها به جای اینکه کمک کار دولت باشند و برخی از وظایف حمایتی دولت را به دوش بکشند شدند آیینهی دق دولت و مردم، دولت را از آن جهت تحت فشار قرار میدهند که آییننامههای مربوطه را تصویب کند و مردم را هم مجبور به دادن آن میکنند بدون اینکه در زمان خدمت حاضر به یراق باشند. در حالیکه یکی از عوامل کوچک کردن دولت، همین بیمهها هستند. چرا مردم به دولت روی میآورند؟ چون معتقدند که بخش خصوصی نه تعهد دارد و نه دوام و نه ضمانت اجرایی. اگر یک روزی بخش خصوصی اعلام ورشکستگی کند یا کلاهبرداری کند، یا سوداگری نموده و پولهای مردم را به عنوان حق مدیریت و پاداش و غیره برای خود بردارد، کسی جوابگو نیست و حداکثر مسؤولیت آنها محدود به سهام آنهاست ولی اگر دولت این کار را بکند، او را ساقط میکنند. بیمهها به وجود آمدهاند تا این خلا را پر کنند ولی تا کنون نتوانستهاند چون خلا پولی خود جای دیگری را پر کنند. شرکتهای بیمه هر روز گردن کلفتتر و سازمانهای بزرگتر شدهاند ولی خدمات آنها کمتر و کمتر شده است. آمارها نشان میدهد در بین تمامی شرکتهای بیمه فقط سازمان تأمین اجتماعی است که تا حدودی مردم با خدماتش آشنا هستند و الّا بیمههای دیگر مردم فقط پول زور بگیر میشناسند. حتی زمانیکه در بحث دیه به کمک بیمه احتیاج دارند هرچند این حرف تلخ است ولی باید یک نفر آن را بگوید یا بنویسد شاید نصف بیشتر این دیه در مسیر اخذ حق بیمه هزینه میشود! از کارشناس بیمه تا مسؤول بانک همه بر سر راه ایستادهاند تا کسی بتواند حق بیمه خود را بگیرد و حتی قبل از گرفتن حق بیمه حق حساب آنها را باید داد. این را بنده نمیگویم از سازمان بیمه مرکزی و سازمان بازرسی کل کشور درخواست دارم از استفادهکنندگان از حق بیمه تحقیق به عمل آورند یعنی یک تحقیق میدانی با این سؤال آیا از حق بیمههای راضی هستید؟ آیا با میل خود آن را پرداخت میکنید آیا اگر مجبور هم نباشید آن را میپردازید و آیا تاکنون از خدمات بیمه استفاده کردهاید و آیا از آن راضی هستید و آیا برای گرفتن حق بیمه خود هزینهها یا مبالغی را هم پرداخت کردهاید؟ البته از همین الآن جواب این سؤالها معلوم است ولی اگر باور ندارند پرسشگرها را به میدان بفرستند...