در عنصر انتخاب حکومت در اسلام دواصل موازی وجود دارد انتخاب خدایی و انتخاب مردم یکی شرط لازم و دیگری شرط کافی است. ولذا در زمان ما به جمهوریت واسلامیت تعبیر شده است جمهوریت رای یا ارا مردم است واسلامیت انتصاب یا انتخاب الهی است. در واقع هرگاه انتخاب مردم وانتخاب خدا به نقطه تلاقی واحدی رسید آنجا شروع یک حکومت اسلامی است ونقطه تعادل جامعه سیاسی از نظر اسلامی است. زیرا در انتخاب مردم وانتخاب خدایی همیشه یکنواختی وجود ندارد بشر دارای تمایلاتی است که گاه راه اورا از راه خدایی جدا می کند مثلا زور گویی ظلم و ستم و هوا و هوس از مواردی است که بشر را جدا می ند. حال این موضوع در قران بنام شورا آمده است که خداوند میفرماید وشاورهم فی المر فاذا عزمت فتکل علی الله اول مشاوره کن بامردم ونظرات آنها را جویا شو وعقل آنها را بکار بیانداز وسپس هرچه را صلاح دیدی اجرا کنی به خداوند توکل کن. هردو شرط در اینجا ذکر شده است. نظرات مردم واتکال به خداوند. افراط وتفریط دراین امر در زمان خود پیامبر هم ظهور کرد یعنی برخی گفتند که هرکس داماد پیامبر شود او انشین است ولذا هرسه نفر ویا درواقع هرچهار نفر به خواستگاری حضرت فاطمه سلام الله رفتند که فقط با چهارمی موافقت شد. کوشش آنها این بود که فرموده اولیه پیامبر را تحت شرایط جدید قرار دهند: پیامبر درروز اول دعوتش فرمود هرکس اولین نفر به پیامبری من ایمان بیاورد ومسلمان شود اورا جانشین خود خواهم کرد در ابتدا آن سه نفر مسئله را جدی نگرفتند وقبول نکردند باز جهارمی قبول کرد لذا برای اینکه این شرایط فراموش شود برنامه سنی را مطرح کردند وگفتند جانشین پیامبر مثل خود پیامبر باید عاقله مرد باشد نه یک جوان ناپخته ! ولی تاییدات دایمی پیامبر بر عاقله بودن حضرت علی این شرط را نیز باطل نمود مخصوصا اینکه در یکی از غزوات پیامبر فرماندهی جنگ را به یک جوان بنام اسامه سپرد. تمام راهها را پیامبر بسته بود ولی مستقیما حرفی زده نشده بود تا اینکه در آخرین حج پیامبر ندا آمد که اگر حرف مستقیم را برای مردم بیان نکنی مانند این است که اصلا دین کامل نیست ! و درهمان موقع بود که مردم را در غدیر خم نگهداشت تاهمه باشند 110نفر راهم به عدد اسم علی ع مامور نوشتن کرد وهمه نوشتند که پیامبر حضرت علی را روی دست خود بلند کرد تاهمه ببینند وفرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکه را من بر او ولایت دارم این حضرت علی براوولایت دارد وبعد عمامه ای بر سر او گذاشت و فرمود هذا تیجان الملایکه این عمامه تاج سر ملایکه است که برای حضرت علی آوردم . همه به نزدیک آمدند وجانشنین ایشان را تبریک گفتند حتی آن سه نفر هم جو گیر شدند و اول ازهمه گفتند بخ بخ لک یا علی یعنی برتو مبارک باشد یا تبریک عرض می کنیم ! وبا اوبیعت کردند یا به اصطلاح امروز به اورای دادند. اما بعد که پیامبر از دنیا رفت گفتند این ولایت یعنی دوستی ومحبت هرچند که با سیلی زدن به همسر وی ودست بستن ایشان حتی این معنی راهم پاس نداشتند. اما گفتند که باید حاکم به رای مردم باشد ورای مردم هم یعنی همین چند نفر که در زیر سقیفه بنی ساعده جمع شدند وبعد شیخوخیت وشورا را علم کردند و شد آنچه نباید می شد. هرچند که طی مراحل بعد همین راهم پاس نداشتند یعنی انتخاب دوم وسوم را هم به رای سقیفه یا شورا وشیخوخیت نگذاشتند بلکه به انتخاب فرد قبلی منوط کردند چیزی که پیامبر میگفت و آنها قبول نمی کردند درواقع حرف حق همین است ابتدا با آن لج بازی می کنند وبعد با سرافکندگی آنرا اجرا می کنند همین امروز هم ما شاهدیم که همه سرمایه داران در طول قرن حاضر جمع شدند وگفتند که دولت تاجر خوبی نیست وماتاجر خوبی هستیم ولی حالا با شرمندگی تمام دست گدایی بسوی همان دولتی دراز کردند که می گفتند تاجر خوبی نست ! آنهم نه یک دلار و دو لار که 700 میلیارد دلار 400 میلیارد یورو از دولت میخواهند آنهم فقط برای یکسال! واین نشان میدهد که دراین سالها انها تاجر خوبی نبودند زیرا اینهم زیان محصول یکسال نیست بلکه محصول سالیان درازی است که به کمک حسابسازی حسابداران خبره شان سود نشان میدادند درحالیکه همه زیان بوده است. ولذا براحتی میتوان فهمید که ناحق گویان با شرمندگی زیر بار حق سزخم می کنند ولی نمیگذارند کسی بفهمد! واین حق بزرگ همان انتخاب توسط نفر قبلی بود که آنها برای یکبار آنرا نفی کردند ولی برای سه بار آنرا تایید کردند ولذا میتوان گفت عید غدیر عید برگزیده شدن توسط برگزیده شده است . وامام علی برگزیده بهترین برگزیده شدگان است .. چاپ شده در هفته نامه ماهین ش ۱۱۵