От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

مدیریت بحران و آسیب‌های اقتصادی (271)

توقف یا عقب‌ماندگی از برنامه و اهداف پیش‌بینی شده را می‌توان مشکل یا problem تعریف کرد؛ ولی انحراف و عقب‌گرد را یک بحران می‌توان تلقی نمود. در واقع بحران، زمانی به وجود می‌آید که دو جریان مخالف اقتصاد در همه شرایط مکانی و زمانی یکسان می‌شوند؛ به طور مثال دو جریان آب یا دو رودخانه وقتی از دو جهت مخالف به جایی برسند، همه چیزشان مساوی باشد، گرداب به وجود می‌آید و گرداب جایی است که نمی‌توان تشخیص داد به کدام جهت یا سمت و سو حرکت کنند بهتر است. برای مدیریت این صحنه‌ها، موارد مهمی لازم است که اولین آن احاطه بر کل منطقه است، یعنی جهت‌ها را بهتر بشناسند، منابع را بشناسد و هر‌گونه حرکت و تموج را پیش‌بینی کند. اما تنها این مسأله نیست، زیرا دانستن این حرف‌ها و سخن‌ها چیزی را از بحران کم یا زیاد نمی‌کند. مدیریت بحران با کنار گود نشستن حل و فصل و مدیریت نمی‌شود، بلکه باید این دانسته‌ها به کار گرفته شود و مدیر در داخل گردباد یا گرداب یا بحران قرار گیرد و از آنجا عناصر مثبت و کارآرا را نجات دهد و یا به سمت و سوی درست هدایت نماید. با گذشت بحران، یا رفتن گردباد و فرو نشستن گرداب، همه چیز دوباره سر جای خود می‌نشیند، اما به نظم جدیدی که مدیریت بحران تعریف کرده و یا آن را بیان داشته است. اگر عناصر انسانی در آن باشد، می‌تواند مانع از انجام نظم نوین شود، زیرا ‌که نظم خود را بهترین نظام می‌دانسته است، اما گرداب می‌خواهد نظم جدیدی بدهد. به عبارت ساده‌تر، وقتی گرداب می‌آید، ما در خانه نشسته‌ایم و مثلاً تلویزیون تماشا می‌کنیم، اما گرداب می‌آید و تلویزیون ما را بر می‌دارد و شاید خود ما را هم بردارد و هر کدام را در جای دیگری که نظم و قانون جاذبه و بار فیزیکی وتحمل آب اجازه می‌دهد بگذارد؛ یعنی ممکن است در نظر ما گرداب تخریب کند، ولی از نظر قانون طبیعت جا‌به‌جایی انجام می‌شود که لازم است، زیرا همان‌طور که ما برای خرید مسکن و وسایل خانه یک عمر زحمت کشیده‌ایم و در واقع جوانی، زندگی و شادابی ما تبدیل به چند قطعه چوب به نام مبل و چند تکه آجر به نام خانه و چند پاره ‌آهن به نام خودرو شده است؛ طبییعت هم برای به وجود آوردن آن گرداب سهمگین زحمت زیادی کشیده است.

بحران و باز تعریف اقتصاد

بحران در ماهیت خود یک جریان طبیعی برخاسته از علل و معلول موجود است، یعنی زاییده رفتار، حرکات، عقاید و عملکرد ماست؛ لذا ماهیتاً نه خوب است نه بد، مانند این است که کسی آب آلوده بنوشد و بعد بیماری انگل روده و معده در او ظاهر شود. هیچ عقل سالمی این را بد یا خوب نمی‌داند، بلکه اگر چنین نمی‌شد تعجب می‌کرد و با خود می‌گفت مگر او انسان نبود! همه بحران‌ها، خوب است؛ به همین دلیل ما می‌بینیم حضرت زینب (س) در اوج مصیبت و درماندگی بشری می‌فرماید: «ما رأیت الا جمیلا، من چیزی جز زیبایی ندیدم» و این جمله درست مقابل جمله یزید است که می‌گوید: دیدید که خداوند بالاخره شما را ذلیل و اسیر کرد. بنابراین چنین کسی که بحران را زیبا می‌داند و خود را در مقابل آن نمی‌بازد، می‌تواند آن را مدیریت کند و برعکس کسی که اسیر بحران شد و در گرداب افتاد و دست و پا زد، به ناچار غرق می‌شود و از بین می‌رود. اما چرا حضرت زینب (س) همه چیز را زیبا می‌بیند؟ این برای این است که می‌داند همه این‌ها پایه و مایه حرکت‌های جدیدی برای بیداری ذهن‌ها و وجدان‌های بشری خواهد شد؛ زیرا برخی ذهن‌های بشری قفل شده است، وجدان‌ها کور شده‌اند و تنها راه باز کردن آن‌ها، دیدن مصیبت خود یا دیگران است و به اصطلاح عامیانه، انسان تا سرش به سنگ نخورد، برنمی‌گردد. حضرت زینب (س) می‌بیند که تنها راه بیداری وجدان‌ها و نجات بشریت و اصلاح افکار عمومی، نمایش واقعی یک صحنه تکان‌دهنده است و همین‌طور هم می‌شود. در جلسه مهمی که یزید برگزار کرده بود، مشاوران مسیحی، سفرا و کارداران کشور‌های رومی و چینی و همه عقلا و اندیشمندان موجود جمع بودند و شاید هیچ نمایشی هرچند فجیع اما ساختگی، این همه تأثیر نمی‌گذاشت. مانند یک صحنه تئاتر و یک نمایش که معمولاً در دربار‌ها اجرا می‌شد، این صحنه هم اجرا شد، ولی بازیگران آن واقعی بودند و کسانی که اسیر شده بودند و کتک‌خورده بودند، پاهایشان زخمی بود و گرسنه و تشنه بودند؛ آن در حقیقت واقعاً گرسنه و اسیر بودند، نه آن‌که نقش گرسنه و اسیر را داشته باشند و این بود که بعد اثبات واقعی بودن صحنه، همه حضار به گریه افتادند و یزید را سرزنش کردند و یزید دستور آزادی و بازگشت اسرا را داد. این است شناخت عوامل بحران و مدیریت آن از داخل نتیجه داد.

آسیب‌های اقتصادی یک فرصت

ممکن است بسیاری از اقتصاد‌دانان فریاد برآوردند که بحران اقتصادی است، پایان جهان است، همه خواهند مرد، همه از بین خواهند رفت؛ اما این‌طور نیست، بحران اقتصادی یک فرصت است نه یک تهدید. زمانی است که جای فرصت‌ها و تهدید‌ها عوض خواهد شد؛ یعنی کسانی‌که تا دیروز فرصت نداشتند عرض اندام کنند، امروز فرصت می‌یابند و برعکس کسانی که تهران تا دیروز تهدید می‌شدند، امروز تهدید محسوب نخواهند شد.
به عبارت روشن‌تر، اقتصاد در گذشته یک تعریف داشت، آن هم سود‌آوری به هر قیمتی، اما امروز این تعریف شکست خورده است و سود‌آوری به شرط مشروع و مقبول بودن به جای آن آمده است. در لغت بسیار ساده است، ولی در عمل یک قرن تجربه بشری را به دنبال دارد. از لحظه کشف آمریکا و معادن طلای آن تا به وجود آمدن مکتب سوداگران و مرکانتیلست‌ها، دغدغه جدیدی برای بشریت ایجاد شد که بعد‌ها با کمک آدام اسمیت، یک قرن مردم به دنبال سود دویدند و چون سود به هر قیمتی شده، ما شاهد بودیم که اساس این سود‌آوری هم بر مبنای قاچاق اسلحه، مواد مخدر، اعضای بدن و مبادله و تجارت انسان بود. یعنی در قرن بیستم فروش اسلحه بالا‌ترین تجارت بود و بعد از آن فروش مواد مخدر و برده‌داری و... هیچ‌گاه بشریت نتوانست خود را از دامن این همه آلودگی بیرون بکشد. نهایت آن را هم می‌بینیم که ترغیب بشر به اشغال عراق برای فروش اسلحه بیش‌تر، اشغال افغانستان برای فروش بیش‌تر مواد مخدر، اشغال سومالی برای دزدان دریایی و اشغال کویت و امارات برای فروش زنان و دختران بیش‌تر و لذا، تنها راه رهایی از این گرداب هولناک که بشریت را می‌بلعید یک بحران اقتصادی بود. مردم به مواد مخدر باید نه می‌گفتند، باید به اسلحه نه می‌گفتند و بهای آن هم بیکاری و اخراج از محل کار بود. ما می‌بینیم که میلیون‌ها انسان در غرب بیکار می‌شوند ولی خوشحال هستند. انتظار مارکسیست‌ها از انفجار کارکنان یک انتظار بیهوده است. آنها راضی هستند که از عمال ظالمه جدا شده‌اند. آنها خوشحال هستند که اگر گرسنه هستند و اگر در خیابان‌ها می‌چرخند، عامل توزیع مواد مخدر نیستند. آنها می‌دانند اگر در کارخانجات بزرگ کار نمی‌کنند برای این است که دیگر نمی‌خواهند برای قاچاقچی‌های اسلحه و مواد مخدر، خودرو، تفنگ و یا لوازم دیگر تولید کنند.

سامان‌دهی و مدیریت بحران

سامان‌دهی و مدیریت بحران فقط به دست ایران است، زیرا ایران توانسته در مبارزه با مواد مخدر، مقابله با جنگ و جلوگیری از معاملات نا‌مشروع قدم‌های مهمی بردارد.
ایران توانسته اقتصاد را باز تعریف کند. کلمه سود را به سود مشروع تغییر داده است، امکانات تغییر جهان را بر اساس همین امر دارد، زیرا تئوری سود مشروع بر اساس قرآن مجید است که حلال و حرام را بیان داشته است. مبانی تئوریک آن بسیار قوی و دارای تجربه عملیاتی 1400 ساله است (احل الله البیع و حرم الربا)... مثلاً یکی از مواردی که قرآن سود را حرام می‌داند، سود خالص از گردش و بهره بدون تولید است و همین امر، امروز بزرگ‌ترین بحران اقتصادی غرب را به وجود آورده است، زیرا ابتدا بانک‌ها و مراکز بورس و مؤسسات مالی ورشکسته شدند؛ چراکه اساس همه آنها بر مبنای سود و محاسبه و بهره بوده است. دیگر از موارد که سالیان سال فقها و علما در آن بحث کرده و کتاب‌ها و رساله‌های زیادی را نگاشته‌اند و پایگاه تئوری و نظریه‌پردازی قوی بر آن بنا کرده‌اند، مکاسب است. مکاسب همان تجارت است که مکاسب محرمه در آن تعریف شده است. یعنی هر نوع بیزینسی از نظر اسلام جزو مکاسب حلال محسوب نمی‌شود؛ لذا گفته شده است شخص قبل از این‌که وارد تجارت و یا بازار کار شود، فقه یا اصول تئوری و نظری تجارت و کار را فرا بگیرد و دلیل آن هم اعلام شده است که ندانستن اصول اقتصاد اسلامی باعث غلطیدن به حرام در تجارت می‌شود. ایران دارای منابع گازی و نفتی زیادی است که جهان به آن نیاز دارد. لذا گاز‌کشی، لوله‌کشی و گاز‌رسانی جهانی می‌تواند جایگزین اسلحه‌سازی و تولید مواد مخدر شود. صنایع و معادن ذخایر عظیم جهان منتظر استخراج و اکتشاف هستند، فقط باید انسان‌ها تربیت شوند تا کار کنند. تنها تفاوت انسان اسلامی و مورد‌نظر قرآن در همین‌جاست که انسان سرمایه‌داری و کمونیستی و... یک انسان عجول است که به سرعت می‌خواهد به همه چیز برسد و گنج بی‌رنج می‌خواهد. تمام آموزه‌های اسلامی فقط بر این اساس است که انسان را به کار و تولید سازنده وا دارد. بنابراین عدم تولید و یا تولیدی که باعث نابودی بشر شود. از دوره انقلاب اسلامی بیرون می‌رود و لذا اشتغال جهان، یک اشتغال مولد و سازنده و مثبت می‌شود نه مانند بمب اتم یا مواد مخدر کشنده و نابود‌ کننده...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد