یکی از عوامل مهم برای افزایش فروش و یا به دست آوردن سهم بازار بیشتر، مسألهی زبان و گویش است. مهارت در ایجاد ارتباط با مشتری و آغاز صحبت وادامه آن تا به نتیجه رساندن یک عملیات بازاری، از مهارتهای خاصی است که همه انسانها دارای آن نیستند. امروزه این عنصر به نام روابط عمومی بالا بیان میشود، یعنی شخص قادر باشد با شیرین بیانی و یا با ارایه مطالبی، خریدار را ابتدا به داخل مغازه بکشد و بعد کالایی را به او بفروشد. هرچه قدر این مهارت بالاتر باشد، سود بیشتری هم عاید واحد تجاری میکند؛ یعنی شخص میتواند مشتری را قانع کند که قیمت بالاتری را بپردازد و یا انعام و حواشی بیشتری را تقبل کند. فرضا یک بازاریاب چاپی ممکن است کارت ویزتی را به قیمت 5 هزار تومان چاپ کند و بیان او طوری باشد که ارزانترین قیمتها را ارایه میدهد، ولی بازاریاب دیگری همین کارت ویزیت را 45 هزار تومان چاپ میکند و وقتی مشتری میپرسد این همه تفاوت برای چیست و چای دیگر 5 هزار تومان است و شما 45 هزارتومان میگیرید، او نه تنها شرمنده نمیشود، بلکه میگوید: شما اگر ناراحتید، بروید همانجا چاپ کنید! این تفاوت قیمت برای کلاس کار ما است. حتی او میتواند یک مانتوی 10هزار تومانی را به صد هزار تومان هم بفروشد و این معجزهی زبان است. طوری مطالب را بیان میکند که اشخاص نه تنها احساس ضرر و زیان نمیکنند، بلکه تصور میکنند از یک بوتیک مد روز مانتو خریدهاند.
فارسی را پاس بداریم
یکی از مسایل مهم در استفاده از زبان، ارزشگذاری است؛ زیرا فروشندگان برای هرچه فروش بیشتر، همانطور که قیمتها را به هم میریزند، زبان را نیز برهم میزنند؛ مثلاً ایران خودرو سالهاست با الفاظ بیگانه، مدلها و قطعات تولیدی خود را نامگذاری میکند و این فقط جنبه بازاریابی دارد تا مردم تصور نکنند که تولیدات ما از تولیدات آلمان یا فرانسه و انگلیس کمتر است. حتی LX،90 L، پژو پرشیا و... . اینها نشانهای از این انحرافات فکری است. این موضوع از این لحاظ انحراف فکری است که تصور میکنند بازار خودرو در ایران رقابتی است! و لذا با این روش سعی در افزایش فروش دارند، در حالیکه به دلیل رانتهای زیادی که این صنعت میگیرد، هیچگاه بخش خصوصی قادر به رقابت با آن نیست و لذا هرگونه بخواهند، میتوانند قیمت تعیین کنند یا میزان فروش را بالا ببرند. ممکن است کسانی که این کار را میکنند، خیلی ملیگرا یا اهل نماز شب و دعا و عبادت هم باشند، ولی اینطور ذهنشان بار آمده است؛ مثلاً کلمه دکترین یک کلمه انگلیسی است که زیبندهی دکترین مهدویت نیست. ممکن است بگوییم که انگلیسیها هم مقاله دادند و آمریکا هم پژوهنده دارد، اما به هرحال رواج کلمات غربی زشت است و در مثالها و اصطلاحات مذهبی زشتتر هم است؛ چرا که مفهوم آنها مغایر است، مثلاً در کلمه دکترین، اظهارنظر یا به قول خودمان یک اجتهاد انسانی خوابیده، یعنی ما میخواهیم امام مهدی (عج) را از دریچه پوزیتیویسم و اثباتگرایی ببینیم و بحثهای سکولاریستی مطرح نماییم و به پلورالیسم و یا ماکیاولی بون آن اشاره کنیم. همه اینها یعنی اینکه از آسمان پایین آمدن و ریسمان بافتن. گرچه رؤسای فرهنگستانهای ایران به خصوص بعد از انقلاب اسلامی همه تحصیلکردههای آمریکا بودند و تقصیری ندارند! چون آنها انگلیسی را زبانی کامل میدانند و فارسیِ بسیاری از اصطلاحات مورد نظر آنها را ندارد! و این کلمات «من در آوردی» مثل یارانه و رایانه و پایانه و سامانه هم به همین منظور است، یعنی فارسی که 2700سال سابقه دارد از انگلیسی که تازگی نو نوار شدهی بیارزشتر است و کلمات مورد نیاز امروزی را ندارد و ما باید آن را از خودمان در بیاوریم! تاکتیک فرهنگنویسان این است که آنقدر این اصطلاحات را سریع و فوری و با شارژ کامل به کار میبرند تا خیلی سریع جا بیافتد و بعد هم میگویند چون جا افتاده، جزو لغات فارسی شده و نباید تغییر داد. شاید به همت همین آقایان، کلمات انگلیسی که در عرض سی سال انقلاب اسلامی وارد زبان فارسی شده، از تمامی دوران استعمار انگلیسیها بیشتر باشد و تعداد آموزشگاههای انگلیسی هم باز از تمام آموزشگاههای زبان خارجی دوران استعمار بیشتر است و به عبارت سادهتر باید بگوییم که در دست یافتن به سند چشمانداز بیست ساله از این موارد جلوتر هم هستیم! امروزه کتب آموزش انگلیسی در ایران در منطقه و حتی در جهان از همه بالاتر است، در حالیکه اکثر کشورها سعی در آموزش زبان عربی یا فارسی دارند، در ایران برعکس است و همه به فکر یاد گرفتن زبان انگلیسی هستند. البته یک سوی آن طبیعی است، زیرا از قدیم گفتهاند مرغ همسایه غاز است. لذا اگر ایرانیان علاقه به یادگیری زبان انگلیسی دارند، طبیعتاً انگلیسیها علاقهمند به یادگیری یک زبان غیر از انگلیسی هستند و چون اکنون بازار سهام و سرمایه در اختیار عربها یا ایرانیهاست، طبیعی است آنها هم برای احساس پولدار شدن، به یادگیری زبان عربی علاقمند میشوند. دلیل این امر هم آن است که تعداد کسانی که از زنان غربی آماده ازدواج با ایرانیها یا عربها هستند، روزبهروز بیشتر میشود. یکی از زنان خارجی بن لادن؛ در خاطراتش این مسأله را یادآور میشود؛ زیرا وجود دلارهای نفتی در کشورهای خاورمیانه گرچه ممکن است برای خود اعراب یا ایرانیها چندان چشم گیر نباشد، ولی برای غربیها یک ثروت باداورده وافسانهای محسوب میشود. از کانال همین غربیهاست که برخی غربزدههای ایرانی نیز همینطور فکر میکنند و با اینکه در ظاهر به دلارهای نفتی چپ نگاه میکنند، ولی دلشان مملوء از محبت این دلارها است.
چرا عمر امام زمان (عج) زیاد است؟
وجود سادهاندیشی یا آمادگی گول خوردن در انسان، امر بدیهی و مشخصی است. در واقع هرکسی در درون خود کودکی دارد که خوشحال میشود، دیگران او را گول بزنند، زیرا انتظار دارد از این گول خوردنها به آرزوهای خود برسد؛ مثلاً دخترانی که فریب میخورند، نه اینکه خودشان نمیخواستند، بلکه انتظار داشتند که از این را به خانههای بزرگ و پول کلان برسند، در واقع اول خود را آماده گول خوردن نشان میدهند تا بعد گول بزنند؛ لذا میبینیم در همه اینها انتظار حرف اول را میزند، پس انتظار در اینجا به معنی فنی است نه احساسی، یعنی ما انتظار را باید مجموعه اهداف و ایدهآلهای هر انسانی بدانیم که رفتار و شخصیتهای فعلی او را به وجود میآورد؛ لذا انتظار به همین معنی در مورد صاحبالزمان هم مطرح است. اینکه پیامبر اسلام میفرماید «افضل اعمال امتی الانتظار» انتظار بهترین اعمال امت من است، یعنی هر انسانی با انتظارات خود را میسازد و اهدافش را تعیین میکند و رفتار و شخصیت خود را بر اساس آن میسازد؛ لذا منتظر واقعی کسی است که امام زمان را بشناسد؛ اهداف او را در دولت عالیه بداند و خود این اهداف را بپذیرد و رفتار خود را بر اساس آن سازمان بدهد. از همینجا انتظار راستین و دروغین هم تعریف میشود... کسی که فقط شعار انتظار میدهد و رفتار خود را براساس آن تنظیم نکرده است، یک منتظر دروغین است.
از همینجا دلیل طولانی بودن عمر امام زمان (عج) هم معلوم میشود؛ زیرا امام زمان آخرین منجی است و انتهای تاریخ را رقم میزند و لذا هیچ حرف ناگفتهای نباید مانده باشد تا موقعی که کسانی هستند که به زبان خود را عادل میدانند و یا طرحهای برای اجرای عدالت دارند، امام زمان ظهور نخواهد کرد، زیرا وقتی ایشان ظهور کرد خیلیها خواهند گفت ما هم این کار را میکردیم. به خاطر همین است تا هنگامیکه ایسم یا مکتبی باقی است، باید بیاید و آزمایش شود و همه راهها تجربه شود. پس تا هنگامیکه بشر دارای ادعاست و مدعی است که عقل بشری برای زندگی او کافی است باید اجازه تجربه داشته باشد: تمدنهای مختلف براساس همین ادعاها ساخته شده و پادشاهان و سلاطین و رؤسای جمهور و رؤسای قبیله و همه و همه باید بیایند و حرفهای خود را بزنند و ادعاهای خود را داشته باشند و مانند همان بازرایابها و فروشندگانی که اشاره شد، شیرینزبانیهای خود را به مرحله عمل درآورند، آنوقت مردم خواهند دید که تمام شیرینزبانیهای آنها و افراد غیر الهی فقط برای پرکردن جیب خودشان بوده و به دست آوردن درآمدهای افسانهای. آنها برای اینکه کاخها و قصور را بسازند، دم از عدالت میزنند، در حالیکه انبیای الهی هیچکدام کاخ و قصر نداشتند. آنها میخواهند با یک امضاء ارقام میلیاردی را برای خود بردارند. چکهایی بکشند که هیچکس به خواب ندیده و در بیداری نشنیده است. آنها میخواهند تبدیل به افسانه شوند، اما از راههای زیان و فروشهای با سود بالا. دروغهایی که به گفتن آن و باورپذیر نشان دادن آن افتخار میکنند و آن را هنر خود میدانند. آنها میخواهند حسابهای بانکیشان در دفاتر بانکها و کامپیوتر حسابداران جا نگیرد و همه انگشت به دهان بمانند از اینکه چرا این همه آنان ثروتمند هستند. زیباترین دختران جهان و بهترین خانههای دنیا و بهترین شهرها را در اختیار خود بگیرند؛ فقط به صرف اینکه چند دروغ آنان بین مردم به خوبی جا افتاده و پذیرفته میشود. آنها ائمه و پیامبران را آدمهایی ساده که نتوانستند زندگی خوشی برای خود دست و پا کنند میدانند و خود را زرنگتر از انبیا میشمارند. لذا باید همه آنها بیایند و در صحنه زندگی، نغمه خود را بخوانند و بروند و این مردم هستند که انتخاب میکنند. تا موقعی که مردم، افسون این افسونگران را که اعمالشان با گفتارشان یکی نیست میخورند و خودشان را گول میزنند تا بعد دیگران را گول بزنند، جایی برای ظهور دولت حقه نیست. درست در زمانی امام عصر (عج) ظهور خواهد کرد که همه تسلیم باشند، همه اسلام بیاورند و ایمان داشته باشند، فقط باید یک راه بیشتر نپویند و جز یک راه بیشتر را هدف قرار ندهند و آن هم راهی است که خالق انسانها به او میگوید، نه عقل و اراده انسان؛ زیرا عقل و اراده انسان سیال است و هر روز ممکن است تغییر کند؛ چه بسا کسانی که سی سال زندگی و کار شرافتمندانه داشتند تا روزی بتوانند از آن یک سوءاستفاده بزرگ بکنند و چه بسا کسانیکه در ابتدای راه حرفها و شعارهای زیبا دادند، ولی در وسط راه همه چیز برگشته و برعکس شد و لذا بدترین و زیباترین عضو بدن انسان، زبان است؛ زیرا این زبان میتواند انسان را به راه هدایت بکشاند و میتواند او را فریب داده و به سراب و ضلالت برد.
بازار عمل و عکسالعمل هم آنچنان گرم است که هرروز قیامت است و هرساعت، ساعت است؛ لذا اینکه چرا نام قیامت به ساعت یا الفاظ دیگر به کار رفته، به همین دلیل است ممکن است همین امروز باشد، ممکن است بسیار دور باشد، ممکن است قریب باشد، ممکن است بعید و همه اینها به خواست و اراده ما بستگی دارد؛ وقتی اراده جمعی انسانها بر عقل خود و راسیونالیسم و اگزیستانسیالیزم و دیگر ایسمهای خود ساخته است. خداوند هم آنها را به خود رها میکند تا هر بلایی به سرخودشان بیاورند و وقتی همه دست تسلیم بالا بردند و گفتند «من لی غیرک» آنوقت زمان موعود فرا میرسد و این است که نمیتوان بر آن تاریخ تعیین کرد؛ تاریخ خود ما هستیم، هر وقت ما تسلیم شدیم و اسلام آوردیم عند الدین عند الله الاسلام و آنگاه است که: «بقیهالله خیر لکم ان کنتم تعلمون» آنچه خدا میفرماید برای شما بهتراست اگر بدانید