اسراییل کشوری است که در آن شرف و انسانیت به مناقصه گذاشته شده و فساد و تباهی به مزایده. قتل و کشتار مردم از ابتدای تأسیس اسراییل تنها کالایی بوده که همواره در مورد آن رقابت شدیدی وجود داشته است و مؤسسان این سرزمین موعود، خود شخصاً و در حد اعلا نسبت به اجرای آن اهتمام کامل داشتهاند. از هنگامیکه آریل شارون، موسی قصاب و موشه دایان و... به این سرزمین موعود آمدند؛ شبانه لباس مبدل میپوشیدند و بمبگذاری و کشت و کشتار را به نیت اسراییل بزرگ و مرفه و عاری از قتل و خونریزی و مدافع صلح و ثبات و یک مدینه فاضله، ادامه میدادند. آنان آنقدر در کشتار غیر یهودیان و حتی یهودیان فقیر، مشتاق و خواهان بودند که روزها هم دست از این کار برنمیداشتند و با کمک سلاحهای پیشرفته و ارتش بزرگ و قوی خودشان که در دنیا مقام دوم یا سوم را داشت، آشکارا به قتل عام میپرداختند و بعدا ز کشتار هم به شمارش کشته شدهها پرداخته و به دستمزد کشتار کنندگان میافزودند و این کار نه فقط در اسراییل کوچک و در مرزهای شناخته شدهی 1968 انجام میشد، بلکه در عراق و لبنان و همه جا این کار بوده است. هرجا کشتاری بوده جای پای موساد هم هست زیرا آنان خود را نژاد برتر میدانستند و بقیه را قابل زنده بودن نمیدانستند و حتی برخی از آنان به استناد قران که فرموده «انی فضلتکم علی العالمین»، خود را برترین مردم دنیا میدانستند! و بر اساس همین استراتژی بود که هرکس از سران اعراب و یا کشورهای جهان یهود، صهیونیست میشد؛ در مقام خود ابقا میگردید والّا باید از مقام خود خداحافظی مینمود. این حرف امروزه امری آشکار وبدیهی است. یعنی غزه توانست این نقاب را از چهره خیلیها بردارد. غزه همانند قضیه کربلا توانست پنهانیترین زوایای صهیونیسم را به نمایش بگذارد. آنجا که در کربلا همه کسانی که گردن یاران امام حسین (ع) را میزدند؛ نیت قربتاً الی الله میکردند و یا وقتی دستور کشتار سریع آنها را صادر میکردند، میگفتند «یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری» یعنی ای لشکریان خدایی بر مرکب خود سوار شوید و بکشید تا به بهشت وارد شوید. این چهره پنهان یزید، در پشت سر القاب و عناوینی چون امیرالمؤمنین یزید به سادگی قابل تصویر نبود و این بود که خداوند بهترین نیروی خود و بالاترین سرمایه خود؛ امام حسین (ع) و خاندانش را هزینه کرد. به قول شاعر گرانقدر؛ موسوی گرمارودی، امام حسین (ع) مظلوم بود نه از آن جهت که او را کشتند و تشنه لب سر بریدند و خاندانش را به اسارت بردند، بلکه از آن روی که دشمن او حقیر بود! یزید مخنث، کسی نبود که امام حسین (ع) به جنگ با او افتخار کند و او آنقدر بزرگ نبود که دشمن امام حسین (ع) باشد... مانند اینکه در اثر نبود دشمن ما مجبور باشیم با کودکی سفیه مبارزه کنیم!
سفاهت و بلاهت یزید، آنچنان بود که هیچگاه از کارهای خلاف آزاد نبود تا فکر کند. همه فکرهای او را دیگران که کینههای سختی از بدر و حنین داشتند انجام میدادند و کربلا در واقع امتداد انتقام بدر وحنین بود، همانطور که ما امروز میبینیم غزه؛ امتداد کربلاست. نه از آن جهت که ما آن را کربلا میخوانیم، بلکه از آن جهت که دشمن هم آگاهانه تاریخی را برای حمله انتخاب کرد که همان روزها باشد در ایام حرام... و شهری را انتخاب کرد که یادآور شعب ابوطالب باشد و محاصره اقتصادی همه جانبه و کودکان و زنانی را برای کشتار انتخاب کرد که یا دآور اسرای کربلا باشدآنها بیش از خود ما به تاریخ آشنا هستند و آنها رویه معاویه را خوب مطالعه کردهاند. در کتابهای مالی و حسابداری که از اسلام و تاریخ اسلام مطالعه و تحقیق شده، حجاج ابن یوسف ثقفی؛ آن قاتل بزرگ شیعه، قهرمان امور مالی اعلام شده است و نویسنده غربی در کتاب مالیاتهای اسلامی از انتشارات خوارزمی سالهای 1350 تهران نوشته است که در دوران رسولالله هیچ حساب و کتابی نبود حتی حضرت علی علیه السلام هم وقتی در دوران طلایی فتوحات اسلامی، غنیمتها را دریافت میکرد بلافاصله آن را پخش میکرد و از ایشان نقل شده از جا برنمیخواست تا همه بیتالمال را بین مردم تقسیم میکرد و از زمان حجاج ابن یوسف ثقفی است که سازمان مالی برقرار میگردد و ایشان استدلال میکند که فتوحات روزی به پایان میرسد و ما خزانه تهی را لازم نداریم. لذا همه اموالی که مردم داشتند را از آنها میگرفت و اگر مقاومت میکردند، آنها را به اتهام رافضی بودن میکشتند که شاید بسیاری از آنان شیعه هم نبودند. این مطلب نشان میدهد که مطالعات آنان بر رفتارهای معاویه و ابوسفیان و امثال آن بسیار بیشتر است و عامداً و عالماً چنین رفتاری داشتهاند تا رازهای مبارزه مردم غزه و حزب الله لبنان را کشف و با آن مقابله کنند. این همه تأکید بر فرار از جنگ در ماههای حرام آنان را بیدار کرده و به عنوان یک استراتژی انتخاب کردند زیرا آنان میدانستند هرکاری در این ایام بشود، مسلمانان به احترام ماه حرام کاری نخواهند کرد. اما امام حسین (ع) در سال 61 هجری نشان داد که حتی در ماه حرام دفاع از خود وخانواده اشکالی ندارد زیرا قرار بود که در بیتالله الحرام و در ایام تشریق، امام حسین را درلباس احرام ترور کنند زیرا میدانستند در این روز هیچکدام از محافظان و اطرافیان امام حسین با خود سلاح حمل نخواهند کرد. اما به محض اینکه امام حسین (ع) از این موضوع اطلاع پیدا کرد، دستور داد تا حج را نیمه تمام بگذارند و افراد خود را به سمت ایران حرکت داد. اگر امام حسین (ع) این اجتهاد را از خود بروز نمیداد، هم حریم بیتالله شکسته میشد و هم قتل عام افراد بدون سلاح انجام میشد؛ کاری که سعودیها انجام دادند. غزه نیز در همین ایام مورد حمله قرار گرفت تا مسلمان با احترام به ماههای حرام در خانه بدون سلاح نشسته باشند و تنها اجتهاد و فتوای مقام معظم رهبری بود که باعث هدایت مسلمانان جهان و آگاهی آنان به این کشتارها شد و الّا اسراییل میتوانست مانند جنگ شش روزه، اعراب را فوری شکست دهد و زمینهای آنها را مصادره کند و این پایان راه نبود زیرا که هدف آمریکا بر اساس تبلیغات وسیعی که در ماههای آخر عمر سیاسی جرج بوش انجام میشد، حمله وسیع به تمام مناطق بود. مخصوصاً چند نقطه از ایران مطالعات دقیقی شده بود که با موشکهای اسراییلی از بین برود. اما اکنون چنان اسراییل در باتلاق غزه فرو رفته که فقط در انتها آرزوی بیرون رفتن از این منجلاب را دارد...