پورمحمدی گفت که اگر 40 درصد از مصرف انرژی در ایران کاسته شود هیچ ضربه ای به اقتصاد کشور وتولید نخواهد خورد
وی که در محل سازمان بازرسی کل کشور با جمعی از نخبگان نیک اندیش سخن می گفت افزود :
درست است که وضعیت معیشت مردم بد است وبرخی جاها فقر هست اما باید قبول کنیم که مصرف هم در کشورما بالاست واگر 40 درصد انرژی صرفه جویی شود ما به درآمد هربشکه 40 دلار هم چیزی حدود سی میلیارد دلار در خزانه کشور پس انداز خواهیم داشت .
رییس سازمان بازرسی کل کشور گفت در 50 سال پیش کارشناسان خارجی برآورد کرده بودند ایران باهمین امکانات موجود قادر است 200میلیون نفر را تامین کند همین امروز حتی اگر برنامه کوتاه مدت وبلند مدت هم نخواهیم فقط صرفه جویی در غذا ونان وخوراکیهایی که بیهموده تلف میشود قادراست تا دوبرابر جمعیت علی را اداره کند . محصولات کشاورزی ما از آغاز کشت تا به موقعیت مصرف بیش از 30 درصد پرت دارد ما فقط همین پرتها را درز بگیریم ومانع از تلف شدن آنها شویم غذای سی میلیون نفر فراهم می شود . در همین مصرف اب ما بسیار ابتدایی عمل می کنیم وباعث ازبین رفتن منابع آبی کشور می شویم . چه مقدار آب در اثر زهکشی نداشتن یا استفاده ناصحیح در آبیاریها بین میرود.
ایشان این حرفها را انتقاد ندانست گفت بطور مثال بنده وقتی به وزارت نیرو رفتم به آنها گفتم من آمده ام از شما تشکر کنم زیرا با اینکه ما کمبود آب وبرق داریم ولی شما کوشش خود را انجام میدهید ما مدیران لایق داریم من از کارکرد سی ساله انقلاب اسلامی دفاع می کنم من از جوانان تشکر می کنم بسیاری از فعالیت های آنان حتی در خیال هم نمی گنجید واین امر فقط در بعد علمی یا اقتصادی نیست بلکه حتی در ابعاد معنوی هم مطرح است مثلا در بعد معنوی من با اینکه در قم طلبه بودم ولی بیاد ندارم در سی سال پیش چیزی بنام اعتکاف داشته باشیم البته می گفتند در قم مسجد امام هست وبرخیها در ان اعتکاف می کنند ولی ما امسال اگر جا وامکانات داشتیم تا میلیون نفر متقاضی اعتکاف داشتیم که 70 درصد آنان از جوانان بودند و60 درصد این جوانان دانشجو بودند وشما ببینید درمیان اینهمه فساد وتبلیغات ماهواره ها ما چنین جوانانی داریم در دنیایی که هرکس می تواند یک دیش بخرد وهزارشبکه ماهواره ای فاسد را ببیند ویا سایتهای مستهجن را تماشا کند ببینید عزاداری برای امام حسین ع هرسال بیشتر می شود ممکن است مردم اعتراضاتی داشته باشند ولی همه اینها برای استحکام نظام است نه از بین بردن آن.
پور محمدی وزیر کشور سابق اشاره ای هم به بدهیای بالای آمریکا داشت وگفت : آمریکا برای حضور خودش در خاورمیانه هزار میلیارد دلار ا کنون هزینه کرده است وهمین هزینه هاست که در بحران مالی واقتصادی خود را نشان میدهد اما حالا همه دنیا میدانند نفوذ ایران در خاورمیانه بیشتر از آمریکاست .همین پیروزی حماس را نتیجه راهبردی ایران می دانند حال ایران برای این نفوذ چه مقدار هزینه کرده است ؟ هیچ ! آنقدر این مبلغ کم است که هرجا مطرح می شود همه فکر می کنند رقمها میلیاردی است وما دروغ می گوییم ! در همین جنگ غزه ایران بجز یک کشتی حامل کمکهای غذایی چه کار دیگری انجام داد؟ اما همه فکر می کنند بسیار بسیار بیشتر از هزار میلیارد دلار آمریکا هزینه کرده است ولی کدام پول ؟ از کجا آورده هزینه کرده وچرا تاکنون کسی این رقمها را بدرستی اعلام نمی کند ودر هیچ رسانه ای با آن عینکهای زیر ذرهبین چیزی ثبت نشده است ؟ممکن است بگویید چرا درعراق هینه می کند اولا هر کمکی که به عراق می شود درواقع همان خرجهای زایران خود ایران می شود! وهمانجایی هزینه می شود که ایرانیها بیشترین حضور را دارند ولی ازهمه مهمتر من بارها در سخنرانیهای مختلف که از من سوال شده گفته ام شما ببینید صدام چقدر به ما ضربه زد؟ فقط خسارتهای مالی که ایران اعلام کرده هزار میلیارد دلار است که ساز مان ملل یکدهم ان یعنی صد میلیارد دلار را پذیرفته است حالا ما چقدر بدهیم تا دوباره یک صدام جدید ظهور نکند واین خسارتها را دوباره برای ایران ببار نیاورد یعنی از بعد امنیت خودمان اگر عراق در 8 سال جنگ تحمیلی صد میلیارد دلار به ما فقط خسارت تجهیزاتی وارد کرده باشد ما باید در این 20 سال بعد از جنگ باید دوونیم برابر آنرا هزینه می کردیم آیا تاکنون ایران به عراق 250 میلیارد دلار کمک کرده است ؟ واین تازه کف زیانها وخسارتهاست حالا شما بیاید تعداد شهدا را حساب کنید آیا میتوانید خسارت آنها را محاسبه کنید تعداد جانبازان واسرا تازه یکطرف قضیه است در اثر حمله صدام ما چه فرصتهای را از دست دایم وبه عقبماندگی دچار شدیم اگر چند سال جنگ را مثل بعد از جنگ در سازندگی بودیم وکسی آنها را تخریب نمی کرد بازهم پیشرفته تر از حالا بودیم واین است که باید از بعد امنیت داخلی وپیشرفت اقتصادی هم که شده ما هزینه کنیم هرچند که هزینه نکرده ایم.
وی در پایان همچنین به تغییر مبنا ومعیار اشاره کرد وگفت ما برای بررسی میزان پیشرفت یا توسعه باید معیار هارا بشناسیم . مثلا در بعد سیاسی ملت ما در جهان یک فعال سیاسی شناخته شده اما خروجی آن سازگار با این ظرفیتها نیست مثلا ما هرساله یک انتخابات داشته ایم هزینه این انتخابات بسیار سرسام اور است وهمه ارکان نظام هم براساس انتخابات بنا شده ( بقول هانتینگتون من نمیدانم چرا آمریکا با کشوری که اساسا دموکراسی در آن جایگاهی ندارد مانند عربستان دوست است ولی با کشوری که حتی قانون اساسی ونوع حکومت خود را براساس نظر مردم قرار داده وهرساله حداقل یک انتخابات داشته دشمن است !) اما خروجی ان متناسب با آن نیست یعنی قدرت خواهی کاندیا شدن بسیار خوب است ولی ابزار قدرت خواهی یعنی تحزب در آن خوب نیست ! اگر ما بگوییم می خواهیم کاندیدای ریاست جمهوری شویم واین بمعنی آن است که بالاترین قدرت اجرایی کشور را در دست بگیریم همه مارا تشویق می کنند ولی وقتی می گوییم باید برنامه داشته باشیم حزب وتشکل درست کنیم همه می گویند بداست !