گاز روسیه همیشه یک ابزار قدرتمندی در دست روسها بوده است وبه بهانه همین گاز توانستند خود را یک کشور اروپایی جا بزنند و با اینکه بسیاری از سرزمینهای روسیه در آسیا واقع است و در گذشته هم که شوروی بود تمامی آنها در آسیا قرار داشتند ولی بعلت وجود همین معدن گاز ومعاملات با ار وپاییها آنها را قانع کرد تا جزو اتحادیه اروپا هم باشد درحالیکه همین شرایط را ترکیه دارد ولی گاز ندارد هنوز نتوانسته داخل اتحادیه ار.وپا شده در آن عضو شود. امروزه با اینکه بسیاری از مناطق از جمله اوکراین وبلاروس از روسیه جدا شدند ولی هنوز عضویت اتحادیه اروپا را دارد وهرساله همه امتیازات خود را جمع می کند ودر شبهای زمستانی وبسیار سرد شیرگاز را می بندد وتا تمام آن امتیاز هارا بدست نیاورد شیرگاز وصل نمی شود. متاسفانه این روزها شاهدیم در بحران جهانی غزه روسها دست از این امتیاز گیریها برنداشتند وبحران گازی را به اروپا منتقل کردند ومیتوان گفت زیر زمینی انها را تشویق به حمایت از اسراییل کردند . این همزمانی دوبحران به آن دلیل است که ایران توانسته هم در جبه غزه وهم در جبهه گازی دست بالاتری داشته باشد ایران با طرح اپک گازی ودعوت از سه دو کشور روسیه وقطر توانست ایده های برتر را در جهان به منصه ظهور برساند اما متاسفانه روسیه وقطر همچنان بر منافع بالای خود از این اتحادیه تکیه دارند وبه سهام برابر راضی نیستند روسیه از یکطرف به پشتوانه همین اپک گازی سخت تر از هرسال دیگر با اروپا برخورد کرد وتمامی امتیازات خواسته شده را دریافت نمود ودر حالیکه بحران بیکاری و ورشکستگی اروپا را رنج میدهد روسها کماکان با خشن ترین وضعیت با این بحران برخورد نمودند و بدتر از آن ایران وقطر راهم شریک جرم خود معرفی نمودند زیرا این سختگیری بلافاصله پس از تشکیل جلسه وحتی حین تشکیل آن از سوی روسیه اعلام شد ونخست وزیر روسیه در داخل جلسه وبعد از آن خط و نشان برای اروپاییها کشید وبالاخره برخلاف سنوات قبل حتی به تهدید بسنده نکرد و شیر گاز را مسدود نمود وادعا کرد که مسئله گاز پروم از سطح کی یف ومسکو بالاتر رفته است. ایران دراین خصوص باید به فکر منافع خود باشد حالا منافع اروپا پیش کش! به این معنی که از این بحران میتوانست برای توسعه خط لوله گازی به اروپا استفاده کند ومنافع خود را درارسال گاز ارزان تر از روسیه بدست آورد واین عمل هم بنفع ایران بود که میدانهای گازی بیهوده درحال سوختن است وهم به نفع اروپا که میتوانست از بازار رقابتی گاز با قیمت ارزانتر استفاده کند اما همانطور که گفته شد روسیه این راه را به بیراهه برد واز همان جلسه سو استفاده کرد وایران را مات نمود! زیرا ایران پای بند تعهدات خود است وباید منافع همستیگان وحداقل اعضا تازه بدوران رسیده اپک گازی را حفظ کند ولی روسیه فقط منافع خود را درنظر می گیرد و خیلی ایران فشار آورد سازمان نوپا را هم منحل می کند! قطر نیز موقعیت بهتری دارد زیرا بدلیل امکانات بالاتر و موقعیت جغرافیایی مسلط به میادین گازی نه تنها سهم خود را می فروشد بلکه از سهم ایران نیز به سهم خود می افزاید و در میادین مشترک گازی دست بالاتر را دارد. افزایش فروش گاز روسیه وقطر باعث شد ه که جهان امروز با کاهش قیمت نفت مواجه شود زیرا بسیاری از کشورها اکنون ترجیح میدهند از سوخت پاک استفاده کنند که هم حمل ونقل آن آسانتراست وهم آلودگی کمتری دارد. گرچه تاکنون روسیه بارها وبارها قیمت گاز خود را تغییر داده وهمیشه هم سهم افزایشی داشته ولی باز از نفت ارزانتر وسهل الوصول تر ودایمی تر است. لذا ما می بینیم که پیش بینی اقتصاد دانان برای سال 2009 کاهش بیشتر قیمت نفت است و دلیل عمده آنهم کاهش تقاضا عنوان شده است این کاهشن تقاضا یکی بدلیل افزایش فروش گاز و امید به توسعه آن است اما دلیل مهمتر آن تعطیلی بسیاری از کارخانجات است این تعطیلی نیز به نوبه خود دودلیل دارد اول اینکه بحران اقتصادی باعث شده تا کارگران اخراج شوند وکارگاهها تعطیل شود وثانیا بسیاری از آنان با تغییر خطوط تولید خود ودر مبارزه با آلودگی محیط زیست به سوی مصرف انرژیهای دیگر راهبری میشوند.
خط لوله صلح
فشار روسیه و آمریکا برهند برای دست برداشتن از خط لوله صلح نیز یکی از دلایل کاسته شدن از قیمت نفت است. روسیه برای فروش گاز خود به هند تلاش می کند ولی آمریکا بیشتر بدنبال فروش انرژی هسته ای است که به هرحال این ایده مصرف نفت را کاهش میدهد وایران را درتنگنا ی فروش گاز میگذارد. البته هند برای منافع خود هراز چند گاهی پیغامی را میدهد تا هرسه را باهم داشته باشد از یکسو با آمریکا قراردادهای انرژی هسته ای می بندد واز سوی دیگر با روسیه معامله میکند واز سوی سوم هم می گوید ما به این خط لوله گازی صلح نیاز شدید داریم اما بحران جهانی به این جا خاتمه نمی یابد زیرا مصرف گاز در سطح جهان خود باعث تغییر سرزمینها می شود مثلا وقتی ایران وهند وپاکستان دارای یک خط لوله گازی مشترک باشند لذا باید از درگیری بین مرزی کاملا جلوگیری شود واین برای آمریکا و روسیه بسیار هزینه بر است زیرا کلیه منافع این دو کشور از اختلاف بین پاکستان وهند وایران تامین میشود ایران بعنوان مرکز خزانه های نفتی وهند بعنوان سرزمین رویای کنجها وپاکستان بعنوان مرکز فکری وتولید علم همیشه می بایست باهم درگیر باشند لذا می بینیم مثلا به بهانه عاشورا وتاسوعا سپاه صحابه شیعیان را قتل عام می کند ویا در بمبئی بمب گذاری می شود وبعنوان پاکستانیها نوشته می شود و همه اینها نتیجه ای جز این ندارد که خط لوله از مسیر اصلی خارج ویا متوقف می شود . اکنون جهان در یک مسیر جدیدی قرار دارد که ایران می تواند آنرا سازماندهی کند یعنی همان سیاستی که روسیه برای عضویت در اروپا وتغییر نقشه آن داشت وموفق هم شد ایران میتواند از جنبه های انسانی وارد شده وجهان را با این داشته های خود به مسیر درستی ونیکی هدایت نماید. از آنجا که دنیای ماده پرستان جز با دریافت پول معنی دیگری ندارد ایران میتواند با وارد شدن درعرصه های گازی بین المللی نقشه جدیدی برای صلح جهانی داشته باشد. اگر به نقشه های آمریکا واروپا وروسیه خوب دقت شود همه آنها حداکثری سود را می خواهند ولذا دچار یک دایره بسته شده اند آنها برای گران فروختن منابع رامعطل نگهداشته اند یعنی از تمام ظرفیتهای تولید استفاده نمی کنند بطور مثال آمریکا با اینکه دارای چاههای نفت بی شماری است که در جهان اول است اما هیچگاه از آن بهره برداری نمی کند یکی بدلیل اینکه خرید نفت برایشان ارزانتر است ودیگر اینکه خواهان قیمت های بالاتری است. کشور روسیه هم از لحاظ معادن گاز اولین رتبه را داراست اما همیشه بدنیال افزایش قیمت است نه افزایش تولید. لذا ایران می توان با انجام قراردادهای بسیار زیاد باتمام کشورها خط لوله صلح را درسراسر جهان گسترش دهد زیرا گاز ایران گاز شیرین است ودر جهان خواهان زیادی داشته و پر مشتری است وبا اینکه بهای بیشتری دارد همه کشورها مایلند از آن مصرف نمایند بطوریکه ما شاهدیم گاز ایران از طریق ترکیه به اروپا صادر می شود وگاز ترکمنستان بجای آن در لوله های داخلی جریان پیدا می کند واین فقط بدلیل قیمت است یعنی گاز ترکمنستان بسیار ارزانتر از گاز ایران است وبرای ایران سود آور است که گاز از ترکمنستان برای مصارف داخلی بخرد وگاز خود را صادر کند. یکپارجه شدن کشورهای صادر کننده گاز میتواندتمرکز صادرات را در برداشته وبا هزینه های کمتری قیمت ارزانتری را برای مشتریان به ارمغان بیاورد وتنها باید که مواظب برخی انحرافها دراین پیمان مشترک بود. اصول اسلامی حکم می کند که در بحران گازی بین اروپا وروسیه ایران دخالت کند وراه ارزانتری پیش پای اروپاییان بگذارد زیرا همه اروپاییان که ثروتمند نیستند که بتوانند بهای سنگین این گاز را بپردازند. واین گاز هم چیزی نیست که مانند نفت از تمام شدن آن ترسی داشت . از سوی دیگر گاز ارزان برای اروپا از طریق ترکیه میتواند به ارتقا سطح کشور ترکیه هم بیانجامد وشاید بتواند در نقش او بعنوان عضو جدید اتحادیه اروپا موثر واقع شود وبه ترتیب که پاکستان برای هند وترکیه برای اروپا مهم می شود با ارسال دورتر این کالا میتوان به کشورها اهمیت جدیدتری داد وآنها را صاحب نفوزذ بیشتری کرد. مثلا اگر خط لوله صلح بسوی چین ونپال وژاپن وغیره هم حرکت کند بترتیب اهمیت هند وپاکستان برای چین بالاتر می شود وچین ناچار است برای جلوگیری از قطع گاز خود بسیاری از مواضع دشمنی خود را اگر هم داشته باشد تعدیل کند . گرچه در شما ل ایران روسیه ودر جنوب قطر ممکن است بهمین شکل که الان عمل می کنند مانع توسعه روند صلح در جهان شوند ولی بترتیب جهان نیز به ماهیت منفعت طلبی آنان پی خواهد برد واین خود زمینه بسیار مناسبی برای راهبری ایران در زمینه انرژی های نو می شود یعنی ایران با رهبری داهیانه خود ورعایت اخلاق اسلامی در توزیع گاز وتوسعه صلح بین المللی کم کم بازار انرژی را بدست باکفایت خود می گیرد واز منفعت طلبی صرف به سود آوری جهانی می رسد
توسعه صلح در جهان با خط لوله گاز
امروزه مشکل بزرگ جهان جنگ وخونریزی است واین جنگ وخونریزی برای بدست آوردن منافع زیاد است وهمنطور که همه میدانند اولین شغل پردرآمد در عصر حاضر اسلحه سازی وفروش اسلحه است وبهمین خاطر جنگها بطور مصنوعی بوجود می آیند تا سلاحهای بیشتری بفروش برسد اما اگر این نیروی کار در میادین گازی بکار گرفته شود ما شاهد رشد جوامع انسانی در صلح طلبی خواهیم بود . درایران این تجربه های گرانقیمت بسیار هست شرکت سپاه وبسیج در قرارگاههای سازندگی از جمله این تجربیات است گرچه سپاه در قرار گاه خاتم الانبیا بسیار ضرر کرده است زیرا نتوانسته صورت وضعیت های مالی خود را استاندارد تهیه کند ودر بسیاری از آنها زیر قیمت تمامشده کارکرده است وتعدیل قیمتها هم نتوانسته کاری از پیش ببرد ولی حتی دراین صورت هم موفقیت محسوب می شود زیرا گروه زیادی مهندس وکارشناس تولید وتوسعه وعمران به جامعه تحویل داده است واز در گیر شدن آنها با شرایط جنگی در شرایط صلح هماهنگی بعمل آورده برای درک بهتر این منظور فرض کنید تمامی ارتشهای جهان در کار خط لوله باشند ویا در کارهای عمرانی عام المنفعه شرکت کنند آنوقت دیگر نیازی نیازی نیست تا جنگی شروع شود تا درآمدی حاصل شود واستخدام ارتش تنها منبع استخدامی جهان باشد. به این معنی که ما در سراسر جهان با مشکل استخدامی واشتغال روبرو هستیم وکارگران وجوانان بهترین راه درآمد خود را پیوستن به ارتش میدانند وتنها جاییکه در جهان همیشه استخدام دارد همین ارتشها هستند والبته بلافاصله شخص در اثر سختی کار اخراج می شود ویا خود استعفا می دهد اما بهرحال نقطه امید استخدامی است حال اگر این استخدام در جهت کارهای عمرانی وتوسعه باشد نتیجه امر چند برابر خواهد شد از یکسو مردم جهان به سرعت از انرژری های نو استفاده می کنند ومثلا خط لوله صلح به سالها وقرنها نمی کشد واز سوی دیگر خودکشی ها وبیماریهای روانی دراتشها کاهش می یابد زیرا ارتشها مجبورند بریا بروز نگهداشتن نیروهای خود آنان را همیشه آماده باش نگهدارند وبه کارهای تکراری وبعضا بیهوده مشغول سازند این ضرب المثل معروف است که می گویند دستور داده بودند سربازها چاههای را بکنند وپرکنند! یکی از سرباز ها اعتراض می کند که این چه کاری است این چاه ها آب ندارد واو گفته بود که برای ما که نان دارد! در مراکز نظامی ایران چون مبنای اعتقادی دارد بسیاری از اوقات سربازان را در کلاسهای عقیدتی سیاسی یا شرکت درمراسم ونمازجماعت وامثال آن پرمی کند ولی در ارتشهای دیگر ماری جوانا وسیگار ومشروبات ومواد الکلی وامثال آن وقت آنان را پر می کنند. لذا گرچه ارتشها در موارد عمرانی ضرر هم بکنند بدلیل حفظ آمادگی نیروهای خود ودرآمد زایی در حد نیاز باید به این موضوع بپردازند تا جهان از جنگ بسوی صلح حرکت کند وسربازان بجای کشتن دشمنان آنانرا درمیدانهای سازندگی به مبارزه بطلبند ونقشه جدید جهان نه براساس جنگ وبمب اتم بلکه براسا عمران و آبادی وسازندگی طراحی شود
اسراییل کشوری است که در آن شرف و انسانیت به مناقصه گذاشته شده و فساد و تباهی به مزایده. قتل و کشتار مردم از ابتدای تأسیس اسراییل تنها کالایی بوده که همواره در مورد آن رقابت شدیدی وجود داشته است و مؤسسان این سرزمین موعود، خود شخصاً و در حد اعلا نسبت به اجرای آن اهتمام کامل داشتهاند. از هنگامیکه آریل شارون، موسی قصاب و موشه دایان و... به این سرزمین موعود آمدند؛ شبانه لباس مبدل میپوشیدند و بمبگذاری و کشت و کشتار را به نیت اسراییل بزرگ و مرفه و عاری از قتل و خونریزی و مدافع صلح و ثبات و یک مدینه فاضله، ادامه میدادند. آنان آنقدر در کشتار غیر یهودیان و حتی یهودیان فقیر، مشتاق و خواهان بودند که روزها هم دست از این کار برنمیداشتند و با کمک سلاحهای پیشرفته و ارتش بزرگ و قوی خودشان که در دنیا مقام دوم یا سوم را داشت، آشکارا به قتل عام میپرداختند و بعدا ز کشتار هم به شمارش کشته شدهها پرداخته و به دستمزد کشتار کنندگان میافزودند و این کار نه فقط در اسراییل کوچک و در مرزهای شناخته شدهی 1968 انجام میشد، بلکه در عراق و لبنان و همه جا این کار بوده است. هرجا کشتاری بوده جای پای موساد هم هست زیرا آنان خود را نژاد برتر میدانستند و بقیه را قابل زنده بودن نمیدانستند و حتی برخی از آنان به استناد قران که فرموده «انی فضلتکم علی العالمین»، خود را برترین مردم دنیا میدانستند! و بر اساس همین استراتژی بود که هرکس از سران اعراب و یا کشورهای جهان یهود، صهیونیست میشد؛ در مقام خود ابقا میگردید والّا باید از مقام خود خداحافظی مینمود. این حرف امروزه امری آشکار وبدیهی است. یعنی غزه توانست این نقاب را از چهره خیلیها بردارد. غزه همانند قضیه کربلا توانست پنهانیترین زوایای صهیونیسم را به نمایش بگذارد. آنجا که در کربلا همه کسانی که گردن یاران امام حسین (ع) را میزدند؛ نیت قربتاً الی الله میکردند و یا وقتی دستور کشتار سریع آنها را صادر میکردند، میگفتند «یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری» یعنی ای لشکریان خدایی بر مرکب خود سوار شوید و بکشید تا به بهشت وارد شوید. این چهره پنهان یزید، در پشت سر القاب و عناوینی چون امیرالمؤمنین یزید به سادگی قابل تصویر نبود و این بود که خداوند بهترین نیروی خود و بالاترین سرمایه خود؛ امام حسین (ع) و خاندانش را هزینه کرد. به قول شاعر گرانقدر؛ موسوی گرمارودی، امام حسین (ع) مظلوم بود نه از آن جهت که او را کشتند و تشنه لب سر بریدند و خاندانش را به اسارت بردند، بلکه از آن روی که دشمن او حقیر بود! یزید مخنث، کسی نبود که امام حسین (ع) به جنگ با او افتخار کند و او آنقدر بزرگ نبود که دشمن امام حسین (ع) باشد... مانند اینکه در اثر نبود دشمن ما مجبور باشیم با کودکی سفیه مبارزه کنیم!
سفاهت و بلاهت یزید، آنچنان بود که هیچگاه از کارهای خلاف آزاد نبود تا فکر کند. همه فکرهای او را دیگران که کینههای سختی از بدر و حنین داشتند انجام میدادند و کربلا در واقع امتداد انتقام بدر وحنین بود، همانطور که ما امروز میبینیم غزه؛ امتداد کربلاست. نه از آن جهت که ما آن را کربلا میخوانیم، بلکه از آن جهت که دشمن هم آگاهانه تاریخی را برای حمله انتخاب کرد که همان روزها باشد در ایام حرام... و شهری را انتخاب کرد که یادآور شعب ابوطالب باشد و محاصره اقتصادی همه جانبه و کودکان و زنانی را برای کشتار انتخاب کرد که یا دآور اسرای کربلا باشدآنها بیش از خود ما به تاریخ آشنا هستند و آنها رویه معاویه را خوب مطالعه کردهاند. در کتابهای مالی و حسابداری که از اسلام و تاریخ اسلام مطالعه و تحقیق شده، حجاج ابن یوسف ثقفی؛ آن قاتل بزرگ شیعه، قهرمان امور مالی اعلام شده است و نویسنده غربی در کتاب مالیاتهای اسلامی از انتشارات خوارزمی سالهای 1350 تهران نوشته است که در دوران رسولالله هیچ حساب و کتابی نبود حتی حضرت علی علیه السلام هم وقتی در دوران طلایی فتوحات اسلامی، غنیمتها را دریافت میکرد بلافاصله آن را پخش میکرد و از ایشان نقل شده از جا برنمیخواست تا همه بیتالمال را بین مردم تقسیم میکرد و از زمان حجاج ابن یوسف ثقفی است که سازمان مالی برقرار میگردد و ایشان استدلال میکند که فتوحات روزی به پایان میرسد و ما خزانه تهی را لازم نداریم. لذا همه اموالی که مردم داشتند را از آنها میگرفت و اگر مقاومت میکردند، آنها را به اتهام رافضی بودن میکشتند که شاید بسیاری از آنان شیعه هم نبودند. این مطلب نشان میدهد که مطالعات آنان بر رفتارهای معاویه و ابوسفیان و امثال آن بسیار بیشتر است و عامداً و عالماً چنین رفتاری داشتهاند تا رازهای مبارزه مردم غزه و حزب الله لبنان را کشف و با آن مقابله کنند. این همه تأکید بر فرار از جنگ در ماههای حرام آنان را بیدار کرده و به عنوان یک استراتژی انتخاب کردند زیرا آنان میدانستند هرکاری در این ایام بشود، مسلمانان به احترام ماه حرام کاری نخواهند کرد. اما امام حسین (ع) در سال 61 هجری نشان داد که حتی در ماه حرام دفاع از خود وخانواده اشکالی ندارد زیرا قرار بود که در بیتالله الحرام و در ایام تشریق، امام حسین را درلباس احرام ترور کنند زیرا میدانستند در این روز هیچکدام از محافظان و اطرافیان امام حسین با خود سلاح حمل نخواهند کرد. اما به محض اینکه امام حسین (ع) از این موضوع اطلاع پیدا کرد، دستور داد تا حج را نیمه تمام بگذارند و افراد خود را به سمت ایران حرکت داد. اگر امام حسین (ع) این اجتهاد را از خود بروز نمیداد، هم حریم بیتالله شکسته میشد و هم قتل عام افراد بدون سلاح انجام میشد؛ کاری که سعودیها انجام دادند. غزه نیز در همین ایام مورد حمله قرار گرفت تا مسلمان با احترام به ماههای حرام در خانه بدون سلاح نشسته باشند و تنها اجتهاد و فتوای مقام معظم رهبری بود که باعث هدایت مسلمانان جهان و آگاهی آنان به این کشتارها شد و الّا اسراییل میتوانست مانند جنگ شش روزه، اعراب را فوری شکست دهد و زمینهای آنها را مصادره کند و این پایان راه نبود زیرا که هدف آمریکا بر اساس تبلیغات وسیعی که در ماههای آخر عمر سیاسی جرج بوش انجام میشد، حمله وسیع به تمام مناطق بود. مخصوصاً چند نقطه از ایران مطالعات دقیقی شده بود که با موشکهای اسراییلی از بین برود. اما اکنون چنان اسراییل در باتلاق غزه فرو رفته که فقط در انتها آرزوی بیرون رفتن از این منجلاب را دارد...
یکی از عوامل مهم برای افزایش فروش و یا به دست آوردن سهم بازار بیشتر، مسألهی زبان و گویش است. مهارت در ایجاد ارتباط با مشتری و آغاز صحبت وادامه آن تا به نتیجه رساندن یک عملیات بازاری، از مهارتهای خاصی است که همه انسانها دارای آن نیستند. امروزه این عنصر به نام روابط عمومی بالا بیان میشود، یعنی شخص قادر باشد با شیرین بیانی و یا با ارایه مطالبی، خریدار را ابتدا به داخل مغازه بکشد و بعد کالایی را به او بفروشد. هرچه قدر این مهارت بالاتر باشد، سود بیشتری هم عاید واحد تجاری میکند؛ یعنی شخص میتواند مشتری را قانع کند که قیمت بالاتری را بپردازد و یا انعام و حواشی بیشتری را تقبل کند. فرضا یک بازاریاب چاپی ممکن است کارت ویزتی را به قیمت 5 هزار تومان چاپ کند و بیان او طوری باشد که ارزانترین قیمتها را ارایه میدهد، ولی بازاریاب دیگری همین کارت ویزیت را 45 هزار تومان چاپ میکند و وقتی مشتری میپرسد این همه تفاوت برای چیست و چای دیگر 5 هزار تومان است و شما 45 هزارتومان میگیرید، او نه تنها شرمنده نمیشود، بلکه میگوید: شما اگر ناراحتید، بروید همانجا چاپ کنید! این تفاوت قیمت برای کلاس کار ما است. حتی او میتواند یک مانتوی 10هزار تومانی را به صد هزار تومان هم بفروشد و این معجزهی زبان است. طوری مطالب را بیان میکند که اشخاص نه تنها احساس ضرر و زیان نمیکنند، بلکه تصور میکنند از یک بوتیک مد روز مانتو خریدهاند.
فارسی را پاس بداریم
یکی از مسایل مهم در استفاده از زبان، ارزشگذاری است؛ زیرا فروشندگان برای هرچه فروش بیشتر، همانطور که قیمتها را به هم میریزند، زبان را نیز برهم میزنند؛ مثلاً ایران خودرو سالهاست با الفاظ بیگانه، مدلها و قطعات تولیدی خود را نامگذاری میکند و این فقط جنبه بازاریابی دارد تا مردم تصور نکنند که تولیدات ما از تولیدات آلمان یا فرانسه و انگلیس کمتر است. حتی LX،90 L، پژو پرشیا و... . اینها نشانهای از این انحرافات فکری است. این موضوع از این لحاظ انحراف فکری است که تصور میکنند بازار خودرو در ایران رقابتی است! و لذا با این روش سعی در افزایش فروش دارند، در حالیکه به دلیل رانتهای زیادی که این صنعت میگیرد، هیچگاه بخش خصوصی قادر به رقابت با آن نیست و لذا هرگونه بخواهند، میتوانند قیمت تعیین کنند یا میزان فروش را بالا ببرند. ممکن است کسانی که این کار را میکنند، خیلی ملیگرا یا اهل نماز شب و دعا و عبادت هم باشند، ولی اینطور ذهنشان بار آمده است؛ مثلاً کلمه دکترین یک کلمه انگلیسی است که زیبندهی دکترین مهدویت نیست. ممکن است بگوییم که انگلیسیها هم مقاله دادند و آمریکا هم پژوهنده دارد، اما به هرحال رواج کلمات غربی زشت است و در مثالها و اصطلاحات مذهبی زشتتر هم است؛ چرا که مفهوم آنها مغایر است، مثلاً در کلمه دکترین، اظهارنظر یا به قول خودمان یک اجتهاد انسانی خوابیده، یعنی ما میخواهیم امام مهدی (عج) را از دریچه پوزیتیویسم و اثباتگرایی ببینیم و بحثهای سکولاریستی مطرح نماییم و به پلورالیسم و یا ماکیاولی بون آن اشاره کنیم. همه اینها یعنی اینکه از آسمان پایین آمدن و ریسمان بافتن. گرچه رؤسای فرهنگستانهای ایران به خصوص بعد از انقلاب اسلامی همه تحصیلکردههای آمریکا بودند و تقصیری ندارند! چون آنها انگلیسی را زبانی کامل میدانند و فارسیِ بسیاری از اصطلاحات مورد نظر آنها را ندارد! و این کلمات «من در آوردی» مثل یارانه و رایانه و پایانه و سامانه هم به همین منظور است، یعنی فارسی که 2700سال سابقه دارد از انگلیسی که تازگی نو نوار شدهی بیارزشتر است و کلمات مورد نیاز امروزی را ندارد و ما باید آن را از خودمان در بیاوریم! تاکتیک فرهنگنویسان این است که آنقدر این اصطلاحات را سریع و فوری و با شارژ کامل به کار میبرند تا خیلی سریع جا بیافتد و بعد هم میگویند چون جا افتاده، جزو لغات فارسی شده و نباید تغییر داد. شاید به همت همین آقایان، کلمات انگلیسی که در عرض سی سال انقلاب اسلامی وارد زبان فارسی شده، از تمامی دوران استعمار انگلیسیها بیشتر باشد و تعداد آموزشگاههای انگلیسی هم باز از تمام آموزشگاههای زبان خارجی دوران استعمار بیشتر است و به عبارت سادهتر باید بگوییم که در دست یافتن به سند چشمانداز بیست ساله از این موارد جلوتر هم هستیم! امروزه کتب آموزش انگلیسی در ایران در منطقه و حتی در جهان از همه بالاتر است، در حالیکه اکثر کشورها سعی در آموزش زبان عربی یا فارسی دارند، در ایران برعکس است و همه به فکر یاد گرفتن زبان انگلیسی هستند. البته یک سوی آن طبیعی است، زیرا از قدیم گفتهاند مرغ همسایه غاز است. لذا اگر ایرانیان علاقه به یادگیری زبان انگلیسی دارند، طبیعتاً انگلیسیها علاقهمند به یادگیری یک زبان غیر از انگلیسی هستند و چون اکنون بازار سهام و سرمایه در اختیار عربها یا ایرانیهاست، طبیعی است آنها هم برای احساس پولدار شدن، به یادگیری زبان عربی علاقمند میشوند. دلیل این امر هم آن است که تعداد کسانی که از زنان غربی آماده ازدواج با ایرانیها یا عربها هستند، روزبهروز بیشتر میشود. یکی از زنان خارجی بن لادن؛ در خاطراتش این مسأله را یادآور میشود؛ زیرا وجود دلارهای نفتی در کشورهای خاورمیانه گرچه ممکن است برای خود اعراب یا ایرانیها چندان چشم گیر نباشد، ولی برای غربیها یک ثروت باداورده وافسانهای محسوب میشود. از کانال همین غربیهاست که برخی غربزدههای ایرانی نیز همینطور فکر میکنند و با اینکه در ظاهر به دلارهای نفتی چپ نگاه میکنند، ولی دلشان مملوء از محبت این دلارها است.
چرا عمر امام زمان (عج) زیاد است؟
وجود سادهاندیشی یا آمادگی گول خوردن در انسان، امر بدیهی و مشخصی است. در واقع هرکسی در درون خود کودکی دارد که خوشحال میشود، دیگران او را گول بزنند، زیرا انتظار دارد از این گول خوردنها به آرزوهای خود برسد؛ مثلاً دخترانی که فریب میخورند، نه اینکه خودشان نمیخواستند، بلکه انتظار داشتند که از این را به خانههای بزرگ و پول کلان برسند، در واقع اول خود را آماده گول خوردن نشان میدهند تا بعد گول بزنند؛ لذا میبینیم در همه اینها انتظار حرف اول را میزند، پس انتظار در اینجا به معنی فنی است نه احساسی، یعنی ما انتظار را باید مجموعه اهداف و ایدهآلهای هر انسانی بدانیم که رفتار و شخصیتهای فعلی او را به وجود میآورد؛ لذا انتظار به همین معنی در مورد صاحبالزمان هم مطرح است. اینکه پیامبر اسلام میفرماید «افضل اعمال امتی الانتظار» انتظار بهترین اعمال امت من است، یعنی هر انسانی با انتظارات خود را میسازد و اهدافش را تعیین میکند و رفتار و شخصیت خود را بر اساس آن میسازد؛ لذا منتظر واقعی کسی است که امام زمان را بشناسد؛ اهداف او را در دولت عالیه بداند و خود این اهداف را بپذیرد و رفتار خود را بر اساس آن سازمان بدهد. از همینجا انتظار راستین و دروغین هم تعریف میشود... کسی که فقط شعار انتظار میدهد و رفتار خود را براساس آن تنظیم نکرده است، یک منتظر دروغین است.
از همینجا دلیل طولانی بودن عمر امام زمان (عج) هم معلوم میشود؛ زیرا امام زمان آخرین منجی است و انتهای تاریخ را رقم میزند و لذا هیچ حرف ناگفتهای نباید مانده باشد تا موقعی که کسانی هستند که به زبان خود را عادل میدانند و یا طرحهای برای اجرای عدالت دارند، امام زمان ظهور نخواهد کرد، زیرا وقتی ایشان ظهور کرد خیلیها خواهند گفت ما هم این کار را میکردیم. به خاطر همین است تا هنگامیکه ایسم یا مکتبی باقی است، باید بیاید و آزمایش شود و همه راهها تجربه شود. پس تا هنگامیکه بشر دارای ادعاست و مدعی است که عقل بشری برای زندگی او کافی است باید اجازه تجربه داشته باشد: تمدنهای مختلف براساس همین ادعاها ساخته شده و پادشاهان و سلاطین و رؤسای جمهور و رؤسای قبیله و همه و همه باید بیایند و حرفهای خود را بزنند و ادعاهای خود را داشته باشند و مانند همان بازرایابها و فروشندگانی که اشاره شد، شیرینزبانیهای خود را به مرحله عمل درآورند، آنوقت مردم خواهند دید که تمام شیرینزبانیهای آنها و افراد غیر الهی فقط برای پرکردن جیب خودشان بوده و به دست آوردن درآمدهای افسانهای. آنها برای اینکه کاخها و قصور را بسازند، دم از عدالت میزنند، در حالیکه انبیای الهی هیچکدام کاخ و قصر نداشتند. آنها میخواهند با یک امضاء ارقام میلیاردی را برای خود بردارند. چکهایی بکشند که هیچکس به خواب ندیده و در بیداری نشنیده است. آنها میخواهند تبدیل به افسانه شوند، اما از راههای زیان و فروشهای با سود بالا. دروغهایی که به گفتن آن و باورپذیر نشان دادن آن افتخار میکنند و آن را هنر خود میدانند. آنها میخواهند حسابهای بانکیشان در دفاتر بانکها و کامپیوتر حسابداران جا نگیرد و همه انگشت به دهان بمانند از اینکه چرا این همه آنان ثروتمند هستند. زیباترین دختران جهان و بهترین خانههای دنیا و بهترین شهرها را در اختیار خود بگیرند؛ فقط به صرف اینکه چند دروغ آنان بین مردم به خوبی جا افتاده و پذیرفته میشود. آنها ائمه و پیامبران را آدمهایی ساده که نتوانستند زندگی خوشی برای خود دست و پا کنند میدانند و خود را زرنگتر از انبیا میشمارند. لذا باید همه آنها بیایند و در صحنه زندگی، نغمه خود را بخوانند و بروند و این مردم هستند که انتخاب میکنند. تا موقعی که مردم، افسون این افسونگران را که اعمالشان با گفتارشان یکی نیست میخورند و خودشان را گول میزنند تا بعد دیگران را گول بزنند، جایی برای ظهور دولت حقه نیست. درست در زمانی امام عصر (عج) ظهور خواهد کرد که همه تسلیم باشند، همه اسلام بیاورند و ایمان داشته باشند، فقط باید یک راه بیشتر نپویند و جز یک راه بیشتر را هدف قرار ندهند و آن هم راهی است که خالق انسانها به او میگوید، نه عقل و اراده انسان؛ زیرا عقل و اراده انسان سیال است و هر روز ممکن است تغییر کند؛ چه بسا کسانی که سی سال زندگی و کار شرافتمندانه داشتند تا روزی بتوانند از آن یک سوءاستفاده بزرگ بکنند و چه بسا کسانیکه در ابتدای راه حرفها و شعارهای زیبا دادند، ولی در وسط راه همه چیز برگشته و برعکس شد و لذا بدترین و زیباترین عضو بدن انسان، زبان است؛ زیرا این زبان میتواند انسان را به راه هدایت بکشاند و میتواند او را فریب داده و به سراب و ضلالت برد.
بازار عمل و عکسالعمل هم آنچنان گرم است که هرروز قیامت است و هرساعت، ساعت است؛ لذا اینکه چرا نام قیامت به ساعت یا الفاظ دیگر به کار رفته، به همین دلیل است ممکن است همین امروز باشد، ممکن است بسیار دور باشد، ممکن است قریب باشد، ممکن است بعید و همه اینها به خواست و اراده ما بستگی دارد؛ وقتی اراده جمعی انسانها بر عقل خود و راسیونالیسم و اگزیستانسیالیزم و دیگر ایسمهای خود ساخته است. خداوند هم آنها را به خود رها میکند تا هر بلایی به سرخودشان بیاورند و وقتی همه دست تسلیم بالا بردند و گفتند «من لی غیرک» آنوقت زمان موعود فرا میرسد و این است که نمیتوان بر آن تاریخ تعیین کرد؛ تاریخ خود ما هستیم، هر وقت ما تسلیم شدیم و اسلام آوردیم عند الدین عند الله الاسلام و آنگاه است که: «بقیهالله خیر لکم ان کنتم تعلمون» آنچه خدا میفرماید برای شما بهتراست اگر بدانید