عید نوروز، موتور محرک اقتصاد ایران است و همین امر باعث شده در همه شرایط جهانی، دارای تورم باشیم. در حالیکه اقتصاد جهان در عصر حاضر بیش از صد درصد رکود را تجربه کرده است، ایران هرگز چیزی به نام رکود نداشته است و مسؤولان ایران تورم را بر رکود ترجیح میدهند. رییسکل بانک مرکزی رسماً به این موضوع اعتراف کرده است. اینکه تورم خوب است یا رکود، بحث این مقاله نیست، اما اقتصاد ایران بعد از انقلاب اسلامی دائماً تورمی بوده است و هرگاه این تورم کم شده است و کمکی بوده تا به اشتغال ضربه وارد شود، تزریق تورم صورت میگرفته است. مثلاً در حال حاضر مسکن دچار رکود شده است و ممکن است این رکود حتی به مسکن مهر هم کشیده شود، یعنی وقتی خانهای خرید و فروش نمیشود، ارزان و گران بودن مهم نیست. برای یک تاجر یا کاسب هم گران و ارزان شدن مهم نیست، بلکه گردش کالا مهم است؛ زیرا اگر گردش کالا باشد، بالاخره درصدی هم به عنوان سود به کسی که کار تجارت آن است، میرسد ولی اگر خرید و فروش نباشد، بالاترین سودها هم حاصل نمیشود. در همینجا نقش عید نوروز تحلیل میشود. مردم به ناچار و برای آبروی! خود ناچارند که خرید کنند. در همه ابعاد خرید انجام میشود؛ از لباس نو تا خانه نو و ماشین نو! لباسهای کهنه یا دست دوم نیز همینطور است، حراجیهای خانگی، سادهترین روشها است؛ یعنی شب عید (دو ماه مانده به عید) همه مردم در تکاپو هستند تا همه وسایل خود را نو کنند، زیرا به اعتقاد آنها کهنهها باید با سال کهنه برود و سال نو باید با وسایل نو شروع شود و همین امر یعنی گردش کالا، باعث بالا رفتن قیمتها و ایجاد اشتغال میشود و اقتصاد ایران را به حرکت در میآورد.
«تولیدگرایی؛ پیام نوروز»
عید نوروز در ایران پیام مهمی دارد و آن تولیدگرایی و خوداتکایی ایرانیان است. رسوم سنتی عید نوروز مبتنی بر استفاده از تولیدات داخلی است؛ یعنی هیچگاه مردم تشویق نمیشوند برای سال نو کالای خارجی خریداری نمایند. سنت «هفتسین» از یک نمونه مهم آن است. همه میوهها و خوراکیهای استفاده شده، بومی منطقه است. سیب سرخ، سنجد، سمنو، سیر و ... همه چیزهایی است که در ایران وجود دارد. گرچه کوششهای فراوانی انجام شد تا این رسم از بین برود و یا با خارجی کردن آن را بیخاصیت نمایند. مثلاً «ساعت» به عنوان یک سین محسوب میشود و یا وسایل تولیدشده خارجی خریداری شود، اما مردم به طور طبیعی چنین کاری را انجام ندادهاند. خرید لباس هم همینطور است. پدر و مادرها دست کودکان خود را میگیرند و آنها را به بازار لباس میبرند و آنقدر مغازهها را میچرخند تا خسته شوند. گاه به قدری سؤال و جواب میکنند که کودکان تعجب میکنند و یا با اعلام خستگی خواستار پایان آن میشوند، ولی همه اینها به خاطر آن است که معلومات خود را برای شرکت در مناقصات خرید لباس افزایش دهند. بقدری اطلاعات آنها کافی است که بعضاً خود تولیدکنندگان را به تعجب میاندازند. و اینطور است که درخریدهای خود ضرر نمیکنند. در واقع خرید در ایران و تجارت به طور کلی با مفهوم خارجی آن کاملاً متفاوت است و رفتار مصرف کننده، کاملاً منطقی است. در کشورهای دیگر ممکن است تجارت یک نیاز باشد ولی در ایران یک منطق است. مردم با عقل خود به خرید میروند و آن را یک عبادت میدانند. «کاسب» حبیب خداست و کسی که روزی حلال به دست آورد، مانند مجاهد راه خداست زیرا فریب دادن مردم و کسب درآمد که غالباً مبانی تجاری و اصول بازرگانی غربی را تشکیل میدهد، از نظر اسلام و مردم با فرهنگ ایران یک امر مذموم است. در ایران به جای ارقام بالا به ارقام با برکت سود میاندیشند.
نوروز و اشتغال کامل
مطالعه تئوریهای اقتصادی معاصر نشان میدهد که بالا بردن مصرف یا افزایش مصرفگرایی یکی از راههای اشتغال کامل است. وقتی مردم مسکن نخرند، کسی مسکن نمیسازد و ساخت و ساز متوقف میشود لذا باید کاری کرد که مردم مسکن بخرند و همینطور کلیه وسایل زندگی، باید مصرف شود تا تولید گردد. لذا تبلیغات وسیعی باید صورت بگیرد تا مردم مصرف کنند و بر اثر مصرف مردم گردش کالا آغاز شده و نهایتاً اشتغال ایجاد شود و طبیعی است که تورم به وجود میآید؛ زیرا تولید اگر به میزان فروش باشد، سودی حاصل نمیشود و کسی برای نداشتن سود کار نمیکند؛ پس باید مبلغی بر روی تولید افزوده شود و این مبلغ همان تورم است و این تورم باعث اشتغال میشود. اما اقتصاددانان مخصوصاً کینز که این پیشنهاد را داده است و در دولت کندی در آمریکا، مردم تشویق به خرید مسکن و مایحتاج شدند، دولت به آنان وام میداد تا همه چیز را قسطی خریداری کنند. خرید قسطی ماشین، خانه، وسایل و لوازم خانگی، راه را برای مصرف بیشتر باز کرد و نهایتاً تورم را ایجاد نمود، اما آنها تورم را پوشاندند: تورم در کسری بودجه دولت مخفی شد، یعنی دولت از محل درآمدی که نداشت، به بانکها دستور میداد وام پرداخت نمایند و مردم از محل درآمدهایی که نداشتند، قسط و بهره وام را پرداخت مینمودند؛ لذا اشتغال بیشتر میشد. مردم صبح تا شب کار میکردند تا قسطها را بپردازند! خانه قسطی، ماشین قسطی و لوازم قسطی؛ کودکان به مهدکودکها سپرده میشدند و پدر و مادرها به سر کار میرفتند و فقط برای رفع خستگی به خانه میآمدند و این بود که عمر نوین اقتصاد در جهان ساخته شد. عصر ماشین، عصر از خود بیخبری و عصر مصرفگرایی و عصر اشتغال بالاتر از کمال.
سالم بودن چرخه اقتصاد
چرخه اقتصاد در غرب چون سالم نبود، بالاخره جای خود را نشان داد و بار را بر زمین گذاشت و بحران آغاز شد. مردم از مصرف خسته شدند و قید خانه قسطی را زدند و آن را به بانکها پس دادند، ماشینها را در قبرستانهای ماشین رها کردند و اعلام ورشکستگی کردند و گواهی بی خانمانی گرفتند و نام خود را در زمره بیکاران ثبت کردند تا از تعقیب بانکها در امان باشند؛ اما در ایران اینطور نشد. نوروز باستانی چیز تازهای نبود و مردم به زور برای افزایش مصرف دعوت نشده بودند. آنها نه تنها سالی یک بار، بلکه تصمیم داشتند هر شش ماه یک بار و شاید هر فصل یک بار لباس عوض کنند؛ برای همین منظور فروشگاههای زنجیرهای در اول پاییز به بهانه شروع مدارس، مانند شب عید به عرضه مایحتاج اقدام کردند. مردم کمی جلوتر رفتند، آنها حتی برای هر فصل جداگانه خرید نمودند و این بازار مصرف داغ بود که تولید و تقاضای تولید را بالا برد. کشورهای همسایه و حتی کشورهای دورتر در این بازار مکاره شرکت کردند، بازار دبی از بازار تهران بیشتر رونق یافت؛ عید که میشد حتی آمریکا و اروپا پر از ایرانیها میشد که پولهای خود را جمع کرده بودند و پشت در سفارتخانهها میایستادند تا بروند و رونق اقتصادی را به آنها اعلام کنند. امسال با اینکه در جهان رکود اقتصادی است و اقتصاددانان با ترس و لرز اعلام میکنند که پسلرزههای بحران به ایران هم میرسد، اما مردم به خرید خود ادامه میدهند و بازار شب عید هیچ تکانی نخورده و فرقی با سالهای قبل نکرده است. همه ساله یک سناریوی تکراری: همه میگویند نداریم، ولی میخرند. همه میگویند شب عید گرانی است، ولی سفره هفت سین به راه است و شیرینی و دید و بازدید دور از تورم و بیکاری همچنان میتازد و این است که نوروز همه را به خود میخواند. نه فقط حوزه تمدنی ایران این نوروز باستانی را حس میکنند، بلکه همه جهان میبیند که چگونه ایرانیها در سراسر جهان نوروز را جشن میگیرند.