ضرورت زمان و راه حل جهانی
با توجه به اعلام سال 1388 به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف و بیاناتی که مقام معظم رهبری در حین تحویل سال داشتند، نگاه نوینی به جهان عرضه شد تا بتواند بحران اقتصادی فراگیر را مهار کرده و در حل مشکلات اقتصادی جهانی راه حل اساسی ارایه دهد. در واقع امروزه جهان در حال تغییر و تحول در الگوی مصرف خود هست و بازنگری جهانی در این امر به عنوان بحران اقتصادی مطرح شده است. در حالیکه این بحران، یک تغییر؛ یعنی در مصرف و با اشتغال و جهتگیریهای اقتصادی تغییرات لازم در حال ایجاد است و این تغییرات برای برخی وحشت آور و برای تعدادی امیدآفرین است در واقع ماهیت این نوع تغییرات همین است، یعنی هر تغییری وحشتها و امیدها یا فرصتها و چالشهای جدید به وجود میآورد. مردم در حال گذار از مصرفگرایی غیر مفید به سوی مصرفگرایی واقعی هستند. یعنی امروزه ماشینهای گران قیمت، زندگی تجملاتی و سفرهای گران و امثال آن در بین مردم جایی ندارد حتی ممکن است عدهای به آن بپردازند ولی جایگاه خود را از دست داده است لذا کمپانیها و شرکتهای وابسته به این نوع مصرف نیز در حال ورشکستگی و نابودی هستند و الّا در زندگی ضروری و خورد و خوراک مردم و مصارف ضروری همه میبینند که دنیا به آخر نرسیده و مردم زندگی میکنند.
معیارهای ثابت و متغیر الگوها
الگوها دارای دو نوع معیار یا میزان هستند، برخی معیارها غیرقابل تغییر و برخی قابل تغییر هستند. مثلاُ خوردن غذا یک امری ضروری و غیرقابل تغییر است، اما چه غذایی بخوریم، میتواند بین ملل مختلف حتی محلههای یک شهر متفاوت و متغیر باشد.
در اسلام نیز معیارهایی است ثابت و لامتغیر مثلاُ حدیث داریم که حلال محمد حلال الی یوم القیام و حرامه حرام الی یوم القیامه، یعنی هر چیزی را که پیامبر نهی کرده و یا حرام دانسته تا روز قیامت حرام است و هیج کس نمیتواند آن را حلال کند و همینطور چیزهایی که حلال است. اما برخی دیگر قابل تغییر هستند. مثلاُ فقاع و آبجو، از این نوع هستند. در زمان بنی عباس زحمات زیادی کشیدند تا از فقها حکم بگیرند که شراب حلال است اما به دلیل همین قانون نمیتوانستند اما در زمان امام جعفر صادق با کمک دانشمندان آبجو اختراع شد و آن را حلال دانستند اما حضرت صادق علیه فرمودند، آبجو حرام است ولی فقاع که به دستور پزشک برای بیماران تهیه میشود (ماءالشعیر) حلال است. لذا در مواقعی که حلال و حرام نامشخص شود، وظیفه پیامبر و جانشینان رسمی ایشان است تا معلوم نمایند.
امتیازات و تولیدات بشر چون هر روز ممکن است تغییر کند لذا جانشینان پیامبر هم باید هر روز و در همهی زمانها به علوم زمان مجهز باشند تا بتوانند آن را بیان کنند. البته در مواردی که متغیر هست مانند مکروه یا مستحب و با مباح، انسانها میتوانند تا قطعی شدن آن، یا آن چیز را مصرف یا آن را ترک کنند.
معیارهای الگوی مصرف:
برخلاف تصور کسانی که میگویند اسلام اقتصاد و یا سیستم اقتصادی ندارد، اسلام توانسته 14 قرن، بزرگترین کشورهای جهانی را اداره کند، البته افت و خیزهایی در رشته و برخی معیارهای قابل قبول و غیر قابل قبول هم بوده است. اما در هر صورت "ایدهآل" بودن چیزی غیر واقعی است. از این رو حکومت اسلامی از زمان ظهور پیامبر و حکومت علی (ع) تا امروز ادامه داشته و نوسانات آن امری داخلی است یعنی اختلاف بین شیعه و سنی است و آن مسأله عدالت رهبری است. از نظر سنی و عقاید آنان، همهی حکومتهای اسلامی قابل قبول هستند و ولی امر کسی است که حکومت میکند، اما از نظر تشیع عدالت رهبری شرط است یعنی حاکم باید عادل باشد، لذا ممکن است فقط به زمان مدینهالنبی و یا حکومت 5 ساله در کوفه اشاره شود. اما این اختلاف عقیدتی و نظری است ولی در عمل اسلام 14 قرن است که مؤثر در جهان است و بدون آن در برخی موارد حکومت دیگری وجود نداشته و اگر هم در رشته مانند امروز، بدون توجه به آن امکان برنامهریزی برای بقیه نبوده است. لذا مصرف، تولید، اقتصاد، عرضه و تقاضا، الگوی کاملاُ جاافتاده و تجربه شده دارد. حتی از دیدگاه تشیع همان دو دوره کوتاه حکومت نبوی در مدینه و حکومت علوی در کوفه برای همیشه کافی است زیرا بنا بر فرموده قرآن کریم "و لکم فی رسول اله اسوه حسنه: در زندگی پیامبر را برای شما اسوه و الگوی کامل و کافی قرار دادهایم..."
"حرام حلال"
تقسیمبندی فعالیتهای اقتصادی
انسانها در جهانبینی خود و ایدئولوژی آن فقط "بایدها و نبایدها" را با هم متفاوت میبینند، لذا فعالیتهای بشری که اغلب آن فعالیت اقتصادی است نیز تابع این تقسیمبندی است. در واقع همهی فعالیت بشر یا مجاز است و یا غیر مجاز، یا منطقی است یا غیر منطقی، حق است یا باطل، خیر است یا شر. هرچه نامگذاری کنیم؛ یک مرزبندی است که در اسلام به آن حلال و حرام یا مکاسبه محرمه گفته شده است البته تقسیم بندی جزئیتری نیز وجود دارد که آن را به 5 قسمت میرساند:
حرام و حلال، مستحب و مکروه و مباح، درست مانند پرسشنامههای کنکور که بلی یا خیر سادهترین آن است؛ ولی میتوان با درجهبندی به 5 قسمت نیز رساند. مانند: بسیار خوب، خوب، بیتفاوت، بد، بسیار بد.
شغل و مصارف و یا تولیدات انسانها یا بسیار خوب هستند یا بسیار بد و حد فاصل آنها هم وجود دارد. امروزه "تولید گندم" به عنوان اشتغال محوری یکی از امور بسیار خوب است، و تولید مواد مخدر و کشت خشخاش که عملیات آن شبیه تولید گندم است، بسیار بد و حرام است. لذا یک کشاورز بین دو کار همیشه در نوسان است، آیا گندم بکارد یا خشخاش؟ در صنعت نیز همینطور است، آیا گندم را آرد کند، نان بپزد و مردم را سیر کند یا اینکه خشخاش را به شیشه و کراک و تریاک تبدیل کند؟