قومیتگرایی، پتانسیل سرمایهگذاری (318)
طرح جامع سرمایهگذاری که در نشریه «مناقصهمزایده» در مورد استانی کردن سرمایهگذاریهای بینالمللی ارایه شد، اولین بار توسط استان همدان صورت اجرایی به خود گرفت: همایش یکروزه سرمایهگذاری بینالمللی در همدان در حالی گشایش یافت که میتوان آن را برای تمام استانها، حتی شهرستانها و روستاها عملی ساخت. مفهوم این امر، آن است که تمام سرمایهگذاران فرارکرده و یا مهاجرت کرده و یا انتقال مکان داده، بدون تغییر محل زندگی، حاصل دسترنج خود را به زادگاهشان ارسال دارند. فرآیند این انتقال، بسیار پیچیده و همیشگی بوده است؛ یعنی تمامی انسانها در طول تاریخ که مهاجرت نمودند، هرگز از زادگاه خود رویگردان نشدند؛ زیرا علایق دوران کودکی هرگز از ذهن انسان پاک نمیشود. این علایق به صورتهای گوناگون خود را نشان میدهد؛ مثلاً ما شاهد هستیم اولین کاری که کارگران فصلی یا کارگران مهاجر انجام میدهند، جمعآوری دستمزدها و ارسال آن برای اقوام میباشد؛ یعنی همه میدانند که یک کارگر افغانی که در ایران کار میکند، همه مشغله ذهنیاش این است که کمتر خرج کند و بیشتر پسانداز کرده و آن را به افغانستان بفرستد. همینطور کارگران ایرانی که به دبی یا ژاپن میروند، نه به خاطر علاقه آنها به چشم بادامیهاست، بلکه به خاطر علایق دوستی و حبّ وطن است و هدف آنها، جمعآوری هرچه بیشتر سرمایه و بازگشتن پیروزمندانه به ایران است. البته ممکن است اقامتها یا ازدواجهایی هم صورت پذیرد، ولی همه آنها به خاطر ایران است؛ یعنی مهاجر ایرانی میخواهد بگوید استعداد او این کارها را انجام داده است و اگر در ایران شناخته میشد هرگز چنین کاری نمیکرد؛ لذا مرحله دوم سرمایهگذاری موردنظر ما از این انگیزه بهره میجوید، یعنی ایرانیانی که سرمایه خود را از ابتدا به ایران و همشهریها و بستگان خود فرستادهاند که موضوعی از دست رفته است و نه اینکه نتوان برای آن برنامهریزی کرد، ولی بیشتر هدف دسته دوم مهاجران هستند که بهخاطر احساس تحویلنگرفتگی، در خارج از کشور به سرمایه و مال و منالی رسیدهاند. لذا با حرکت همایشگونه استانی یا شهرستانی میتوان به آنان یادآوری کرد، قدر شان شناخته و مقدمشان گرامی است. قومیتگرایی همیشه برای یک ملت تهدید محسوب میشود، ولی این امر میتواند تبدیل به یک فرصت شود. به لحاظ تئوریک در موارد اختلافانگیز تنها راه وحدت گرایش به پراگماتیسم یا عملگرایی است؛ لذا در اینگونه موارد، بهترین راه، حل مشکل قومیتگرایی و دعوت آنان به سرمایهگذاری رقابتی است. عرق ملی و قومی هرکس برای این منظور مانند یک موتور محرک مالی و اقتصادی عمل میکند. از همایشهای بینالمللی که در همایش بینالمللی ایرانیان خارج از کشور در سالن اجلاس سران الگوبرداری میشود و نمونه آن در استان همدان انجام شد، میتوان برای تمامی قومیتها رونق اقتصادی، سودآوری، اشتغال و رفاه به بار آورد. البته قومیتگرایی در نظریات اسلامی هیچگاه تهدید محسوب نمیشود؛ زیرا اسلام با یک تئوری ساده این موضوع را حل و فصل نموده است؛ آنجا که فرموده است: «الاسلام وطن المسلم؛ وطن یک مسلمان، اسلام است» هرجا اسلام باشد، همانجا وطن اوست و یا وقتی میفرمایند: «انما اکرمکم عندالله اتقاکم»؛ قبل از آن میفرماید اصل و ریشه همه انسانها به یک زوج اولیه برمیگردد؛ حضرت آدم جد انسان و حضرت حوا، جده همه انسانها است. اختلاف در زبان و رنگ پوست و امثال آن فقط برای شناسایی یکدیگر است و این فرمول بسیار ساده و قابل فهم است که چون همه شبیه هم باشند، امکان شناسایی ویژگیهای فردی هرکس مقدور نیست؛ لذا همانطور که هرکس برای خود شخصیت مستقلی قایل است، ظاهر او نیز باید چنین باشد؛ بنابراین سیاه و سفید بودن، ترک و فارس شدن یا امثال آن ریشه در وحدت بشری دارد؛ مثلاً سرخپوستان در افسانههای خود میگویند خداوند 4 خمیر (گل) درست کرد و آنها را در کوره گذاشت. اولی را که درآورد، هنوز خوب نپخته و آزموده نشده بود و سفید مانده بود! دومی کمی پخت و زرد شده بود، سومی را که آورد، سرخ شده بود؛ محو تماشای این بود که چهارمی یادش رفت و سیاه سوخته شد! مسلماً اقوام زرد یا سیاه هم برای برتری نژاد خود افسانهها خواهند داشت، اما همه اینها عامل تخریب نباید باشد، اقوام بر یکدیگر برتری ندارند و همه با هم یکسان هستند و تنها باتقواترین آنها نزد خدا محبوب هستند. یکی از روشهای تقوی هم سود رساندن به دیگران است. «بهترین شما کسی است که برای مردم سودآورتر و مفیدتر باشد»: جمله پیامبر اسلام(ص) است که میتواند استراتژی سرمایهگذاری و سودآوری را برای مردم تعیین کند.
بنزین یک مسأله یا یک اکازیون برای سرمایهگذاری
نقطه ضعفهای شخصی هیچگاه بر خود انسان آشکار نیست؛ ولی دشمن همه آنها را شناسایی میکند تا بتواند از آن در مواقع لازم برای ضربه زدن استفاده کند. ملت ایران پس از انقلاب اسلامی ایران حیات دوبارهای یافت. در این تجدید حیات، یک تجدید حیات جهانی هم بود؛ افتوخیزها شروع شد و مانند طفلی که راه رفتن را میآموزد، دوران جدیدی از پویندگی و بالندگی آغاز گردید. زخمهای اولیه انقلاب اسلامی مانند شهادت بزرگانی چون شهید بهشتی و مطهری و رجایی و... بسیار زود و به موقع شروع شدند و جای آن را ایدئولوگها و دانشمندان جدید گرفتند و کتابهای زیادی در حوزه اندیشه نوشتند و یاد این اساتید را زنده و گرامی داشتند؛ اما در زخم دوم، جوانان برومند این مرز و بوم به مصاف دشمن تا دندان مسلح رفتند و در مسلخ عشق جام شهادت نوشیدند، ولی باز جای آنها را در عرصه فنآوری و علم و دانش، دانشمندان انرژی هستهای گرفتند. کسانی که در یک دانشگاه و با یک رشته تحصیلی در آن شروع به کار کردند و هنری و علمی آفریدند که دوست و دشمن لب به ستایش آنان گشودند؛ اما امروزه اوباما میخواهد تغییر را ایجاد کند و او نمیخواهد از راه زخم وارد کردن بیاید، زیرا دیده است هر زخمی بر این نهال تازهرس به زودی خوب شده و تنه تناوری را به بار مینشاند. امروز سیاستمداران غربی مطالعات وسیعی را برای انحراف فکری و اخلاقی این جوانان آغاز کردهاند و تصور میکنند که این جوانان برومند، همان جوانان خودشان هستند که در دام افتاده و اقدام به مصرف مواد مخدر و مشروبات میکنند؛ آخر سر هم یا در کنار خیابان میمیرند و یا خودشان را از بالای پلها و ساختمانها به زیر میاندازند؛ آنها در واقع مرگ این ملت را نشانه رفتهاند و این مرگ را از جوانان و نوجوانان شروع کردهاند، ولی میبینیم با تمام کاهش قیمتها و افزایش عرضه آن همه خلاف، جوانان همچنان بالابلند و سروقامت ایستادهاند.
نمایشگاه غذای حلال
سالیانه در مالزی، غذای حلال به نمایش در میآید و هر سال پرشکوهتر میشود و نقش ایران و جوانان صنعتگر ایرانی برجستهتر میشود و این نشان میدهد مردم دنیا روندی را آغاز کردهاند تا از مصرف غذای غیرحلال دوری جسته و به مصرف مواد حلال روی بیاورند. بنابر نظریه کارشناسان این گرایش نه تنها در بین مسلمانان افزایش یافتند، حتی در بین غیرمسلمانان نیز در حال زیاد شدن است؛ چه آنان معتقدند غذای حلال، همان غذای سالم است که انسانهای برومند و بلندهمت به جامعه تحویل میدهد. اکنون بحران جهانی در واقع یک فرصت بزرگ است، زیرا مردم از مصرف مواد قبلی به مصرف مواد جدید روی آوردند. تولیدکنندگان مواد گذشته که اغلب مواد غیرحلال از قبیل مواد مخدر، مشروبات، سیگار و... بود، در حال از دست دادن بازار خود و رفتن به کام نابودی هستند و این بحران است برای آنان، ولی در عوض مسلمانان بازار یک میلیارد و نیمی خود را بر روی کالاهایی باز میکنند که حلال باشد و سیستم تولیدی جدیدی را بنا مینهند. این روند در ایران شتاب بیشتری دارد و مردم در دوران انقلاب اسلامی با خراب کردن مشروبفروشیها و بستن کابارهها این حرکت را آغاز کردند و امروز به انتهای آن نزدیک شدهاند. اکنون دشمن هیچ کالایی ندارد که بتواند آن را عرضه کند و به ناچار به سراغ کالاهایی چون بنزین میرود. کنگره آمریکا در ادامه، سیاستهای تیمی خود را در این سی ساله اخیر تصویب نموده که فروش بنزین را به ایران تحریم کنند؛ اما غافل از آن است که اولاً این یک فرصت برای ایران است، زیرا 80 درصد از درآمد نفت، صرف خرید این ماده آتشزا میشود و با سهمیهبندی کردن آن، میتوان آن را کاهش داد و پول آن را صرف ایجاد پالایشگاه بنزین نمود؛ علاوه بر اینکه گازسوز نمودن خودروها به سرعت در حال افزایش است، اما از همه مهمتر اینکه فکر خلاق ایرانی بهزودی شگفتی جدیدی میآفریند و آن این است که کاری خواهد کرد تا این تهدید هم مانند بقیه تهدیدها به فرصت تبدیل شود. به طور مثال: حضور پرثمر رهبر معظم انقلاب اسلامی در کردستان، امید پیشرفت و آبادانی بیشتر این سرزمین است.
سید احمد حسینی ماهینی