От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

تئوری‌های نوین سرمایه‌گذاری (321) مناقصه و مزایده سرمایه‌گ

تئوری‌های نوین سرمایه‌گذاری (321)




مناقصه و مزایده

سرمایه‌گذاری (Investing) یکی از فعالیت‌های اصلی هر انسانی است؛ زیرا که انسان تمایل دارد ثروت خود را افزایش دهد. این افزایش ثروت چه در مادیات و چه معنویات فرقی ندارد؛ یعنی در هیچ جایی تمام‌شدنی نیست: «منهومان لایشبعان، طالب‌العلم و طالب‌الدنیا»، دو گروه، گرسنه هستند که هرگز سیری ندارند، طالب دنیا و طالب علم؛ یعنی افزایش ثروت علمی یا ثروت مادی را محدودیتی نیست که شخصی از افزایش آن هراس داشته باشد؛ بلکه برعکس انسان از کاهش ثروت خود ابراز نگرانی دارد. مسأله خساست یا خسیس بودن افراد، از همین احساس نشأت می‌گیرد؛ چراکه انسان‌ها، اموال یا ثروت را جزیی از خود و وجود خود می‌دانند و هرگاه کاهش یابد، مانند این است که قطعه‌ای از بدن او را جدا کرده‌اند و این احساس بشری، در همه زمان‌ها و مکان‌ها یکنواخت است؛ یعنی همان‌طور که انسان فرزند خود را دوست دارد، تولیدات و ثروت‌های خود را چه به‌صورت مادی یا معنوی دوست دارد، زیرا آن را جزیی از خود احساس می‌کنند. نویسنده‌ای که مقاله‌ای را می‌نویسد، مانند کفاشی که با دست کفش می‌دوزد یا معماری که یک خانه می‌سازد، رابطه و احساس‌شان یکسان است. برجسته شدن این احساس در مواقعی که تضاد رابطه وجود دارد، بسیار روشن می‌شود: فرض کنید پدری هم فرزند دارد و هم ماشین، تا موقعی‌که فرزندش به ماشین ضربه‌ای نزده است، هر دو را دوست دارد، ولی اگر احیاناً یکی از آن دو به دیگری ضربه‌ای بزند، در این حالت دچار تضاد یا دوگانگی می‌شود و حداقل آن با کتک زدن یکی از آنها خود را نشان می‌دهد؛ مثلاً وقتی دست بچه‌اش لای در می‌ماند، ماشین را کتک می‌زند تا خشم خود را نشان دهد و برعکس موقعی که فرزندش شیشه ماشین را می‌شکند، کتک می‌خورد! این نوع عکس‌العمل انسان در همه موارد است. یعنی شادی دوستی فرزند، محصول، بسیاری از مشکلات بشری را می‌سازد و بهره‌کشی از همین‌جا آغاز می‌‌شود. بهره‌کشی یعنی این‌که برای افزایش ثروت خود، محصولات دیگر را از آن خود دانستن انسان بر اثر شدت دوست داشتن فرزندانش ممکن است حتی دست به دزدی هم بزند تا ثروت خود را افزایش دهد.

تفاوت سرمایه‌گذاری و سرقت

افزایش ثروت انسان به هر قیمت را نمی‌توان سرمایه‌گذاری نام نهاد؛ زیرا ممکن است این افزایش محصول دیگران باشد؛ لذا اینجا بحث مالکیت مطرح می‌شود. انسان وقتی می‌تواند سرمایه‌گذاری خود را صحیح بداند که تمام عوامل تولید ثروت یا محصول متعلق به خودش باشد؛ اگر این‌طور نباشد، باید سهم عوامل تولید را بپردازد و این باعث کاهش ثروت او می‌شود و این کاهش ثروت همین‌طور که اعلام شد، باعث رنجش شخصی می‌شود و لذا اشخاصی که تمایل به کاهش ثروت ندارند، از دادن سهم عوامل تولید خودداری می‌کنند. شاخص‌ترین نمونه، پرداخت مالیات است. سرمایه‌گذاری، محیط اجتماعی امن و باصرفه می‌خواهد و دولت‌ها وظیفه ایجاد چنین فضای مطمئن را بر عهده دارند و در مقابل، سهمی از عوامل تولید هر محصول را به خود اختصاص می‌دهند؛ اما سرمایه‌گذار در این حالت‌ها دچار تضاد می‌شود؛ یعنی از یک طرف نیاز به امنیت سرمایه‌گذاری او را به سوی دولت جذب می‌کند و از سوی دیگر، کاهش ثروتش از طریق پرداخت مالیات او را از دولت دور می‌کند؛ لذا سرمایه‌دار دو وجهه دارد: دوست‌دار دولت و مخالت دولت، تا موقعی‌که امنیت تأمین باشد، حاضر نیست مالیات خود را پرداخت نماید؛ لذا این قسمت که به عنوان مالیات است اگر پرداخت نشود، سهم عامل تولید پرداخت نشده است و این عدم پرداخت سرقت محسوب می‌شود. سرقت یعنی تخصیص سهم عوامل تولید به خود یا نپرداختن سهم آنان یا برداشتن سهم تولیدی که تعلق به او ندارد؛ لذا سرمایه‌گذاری برخلاف اعلام غرب، شدیداً با اخلاق و ارزش‌ها درگیر است و باید حلال و حرام را رعایت کند و یک سرمایه‌گذاری با سود مشروع باشد؛ در غیر این صورت، ما شاهد خواهیم بود سرمایه‌داران بسیار ثروتمند و کارگران بسیار فقیر دو طبقه متفاوت به‌وجود می‌آید و این اختلاف طبقاتی هر روز بیشتر می‌شود؛ زیرا ثروتی که سرمایه‌دار اندوخته است، حاصل دسترنج خودش نبوده، بلکه سهم دیگران بوده است که برای خود برداشته است.

سهم عوامل تولید ثروت

سرمایه‌گذاری مجموعه عملکرد‌های پیچیده و عوامل تولید ثروت هستند که در نهایت باعث افزایش آن می‌شوند. ابتدا افزایش واقعی نیست، بلکه جمع جدیدی از موجودی‌های قبلی است، مانند یک ساختمان که از مصالح مختلف موجود در جا‌‌های دیگر ایجاد می‌شود؛ یعنی معمار سفارش خرید آجر را از کارخانه آجر‌پزی و سفارش میل‌گرد را از آهن‌فروشان و سفارش ماسه را از معادن ماسه می‌گیرد و آنها را در یک جا گرد آورده، با طرح خود روی هم می‌چیند و در نهایت یک ساختمان ساخته می‌شود. این ساختمان، یک سرمایه است، افزایش ثروت است و در نتیجه قدرت و ثروت یک شخص را که مالک آن است، بالا می‌برد.
لذا در تجزیه و تحلیل سرمایه‌گذاری هم باید نقش عوامل ترکیبی آن به خوبی شناخته شود؛ البته در دنیای سرمایه‌داری، این تجزیه و تحلیل‌ها مهم نیست؛ مردم در واقع از دزدی بدشان می‌آید، ولی به آثار آن احترام می‌گذارند. معنی این حرف آن است که آنها در تجزیه و تحلیل داده‌ها و ستاده‌ها اشتباه می‌کند. داده‌های یک سرمایه‌گذار ممکن است همه آن چیزی نباشد که ستاده‌های آن هستند. در واقع ممکن است داده‌های دیگران باشد، ولی ستاده‌ها را خود بگیرد. مثلاً کارگر کار می‌کند؛ دستمزد او روزانه 8 هزار تومان است، ولی او 5 هزار تومان می‌دهد. این تفاوت حقوق در واقع سرقت سهم کارگر در سرمایه است و البته توجیه این امر، بسیار ساده است. ممکن است آن را زرنگی یا با‌هوش بودن معنی کرد؛ مثلاً وقتی تولید محصول شما 100 تومان می‌ارزد، شما بتوانید آن را 120 تومان بفروشید. این در واقع سرقت کردن از مصرف‌کننده است، اما هیچ‌کس این گران‌فروشی را سرقت یا دزدی نمی‌داند، بلکه اغلب مردم آن را یک نوع شیرین‌زبانی، چرب‌زبانی یا زرنگی محسوب می‌کنند و به همین شکل وقتی زیر پای شما یک دستگاه بنز آخرین مدل باشد، معمولاً از کسی نمی‌پرسد از کجا آورده‌ای، بلکه برعکس همه می‌گویند خوش به حال او و این است تجزیه و تحلیل سهم عوامل در افزایش ثروت و سرمایه‌گذاری کاملاً لازم و یک کار ارزشی است تا حقوق مردم شناسایی و صیانت شود، نه آنکه هرچه دزدید یا مالکیت دیگران را برای خود برداشت، بدون سزا و پاسخ بماند.

حذف نقش زمان

در سرمایه‌گذاری به روش غربی، زمان نقش مهمی دارد. به محض این‌که مثلاً 100 تومان سرمایه‌گذاری شد، نرخ تورم و بهره در آن محاسبه می‌شود و زمان، عامل مؤثری در کاهش یا ارزش آن است. به همین دلیل ارزش فعلی Present valuue یا ارزش آتی Future value بسیار مهم است و تفاوت این دو، نرخ بهره است. یعنی به محض این‌که شما پولی را وام می‌گیرید یا سرمایه‌گذاری می‌کنید، چرتکه انداخته می‌شود و کیلو‌متر زده می‌شود. این 100 تومان شما با بهره 19 درصد بعد از یک‌سال می‌شود 119 تومان و برعکس اگر 100 تومان را با 19 درصد وام بدهید، باید 81 تومان تحویل بگیرید! این فرض بر اساس آن است که زمان خود باعث افزایش ثروت می‌شود و ثروت را کاهش می‌دهد (نرخ تنزیل)؛ اما واقعیت این است که سرمایه چه در دست من باشد و چه در دست شما تا با عوامل دیگر ترکیب نشود، تغییری نمی‌کند و این مفهوم تفاوت ربا و بیع است که خداوند فرمود: «احل‌الله البیع و حرم الربوا... خداوند سرمایه‌گذاری را حلال و نزول‌خواری را حرام کرده است» یعنی سرمایه در دست هرکس‌ باشد، فرق نمی‌کند و فقط باید با آن کار کرد تا آن را افزایش داد؛ در حالی‌که در سیستم مراجعه یا سیستم ربوی بانکی، به محض خروج پول از بانک به عنوان وام کنتور بهره شروع به کار می‌کند؛ در حالی‌که عقل سلیم می‌داند خروج پول از بانک ذاتاً سرمایه‌گذاری نیست و نباید ملاک اخذ بهره و سود توسط بانک‌ها یا هر مؤسسه اعتباری دیگر شود. بنابراین عامل «زمان» منهای عوامل دیگر هیچ نقشی در سرمایه‌گذاری اسلامی ندارد و این تئوری اسلامی است که می‌گوید بهره برای پول حرام است. بهره فقط از طریق کار است و کار ممکن است یدی باشد یا معنوی باشد؛ مثلاً معلم که درس می‌دهد، کار یدی نمی‌کند، بلکه از فکر خودش استفاده می‌کند؛ در حالی‌که ممکن است کارگر یا کشاورز با کندن زمین یا بار زدن و غیره کار یدی انجام دهند. پس ثروت به خودی خود زیاد نمی‌شود. زمان نقش تعیین‌کننده ندارد و فقط با کار کردن می‌توان آن را زیاد کرد و بهره و سود از آن به‌دست آورد.

اهمیت انسان‌مداری

در سرمایه‌داری غرب و تئوری‌های آن، انسان همانند چوب و آجر و آهن، یکی از مصالح تولید ثروت با همان معیار‌های یک‌دست و همسان است؛ یعنی بین انسان و حیوان و یا انسان و جمادات هیچ تفاوتی نیست. اولین تئوری‌پرداز بزرگ غرب، انسان را گوریل باهوش می‌داند و در تئوری‌های پیشرفته آنان، حداکثر یکی از اجزای سرمایه 5M محسوب می‌شود: Material، Man! و...؛ یعنی انسان هم‌ردیف مواد و مصالح است با تمام مشخصات آن؛ در حالی‌که در فرهنگ شرق این برابری، بد‌‌ترین ناسزا محسوب می‌شود. کافی است به یک نفر بگویند حیوان یا بگویند سنگ! این بد‌ترین ناسزا‌ها است و در روایات ما می‌خوانیم که سنگ حجر‌الاسود که در کعبه کار گذاشته شده است، از بهشت آمده و هنگامی که به زمین افتاد تا ارتفاع و محدوده زیادی را نور‌افشانی کرده و در اثر حرارت زیاد از دست دادن، سیاه شده است و این محدوده را حریم کعبه می‌گویند. اما، امام جعفر صادق‌(ع) می‌فرمایند: ارزش‌ یک مومن، بالا‌تر از این سنگ است و این معنی اقتصادی و سرمایه‌گذاری نیز دارد: می‌گوید اگر شما به دنبال زیارت حجر‌الاسود هستید، کافی است قلب مؤمنی را شاد کنید و یا به او کمک فکری و مالی نمایید. طبیعی است این همه ارزش دادن به انسان، نه به خاطر جسم و اعضای بدن اوست، بلکه به خاطر عقلانیت و اراده اوست. هر چند جسم او نیز ارزشمند است. در حال حاضر در جهان، پر‌سود‌‌ترین عناصر و بالا‌ترین تجارت سودآور، تجارت اعضای بدن انسان است. در همین کشور ما، یک عدد کلیه انسان تا 20 میلیون تومان خرید و فروش می‌شود، چه برسد به قلب، ریه یا کبد و حتی چشم او! یعنی فقیر‌ترین آدم‌ها در ایران، بالای صد میلیون تومان ثروت دارند! و اهمیت این ثروت از دید اولیای دین نیز غافل نمانده است؛ به همین جهت است که خرید و فروش اعضای بدن و حتی نبش قبر کردن یا مثله نمودن حرام است؛ زیرا بدن انسان ارزش دارد و نباید به خاطر سرمایه‌گذاری از آن استفاده کرد. در حالی‌که در فرهنگ سرمایه‌داری غربی با تمام این شعار‌هایی که به عنوان اومانیستی می‌دهند، بدترین ظلم‌ها را به بشر در مقابل سرمایه وارد می‌سازند و استثمار کارگران، جزء ذات سرمایه‌داری غرب است.

مالکیت از آن خداوند است

در تئوری‌های نوین سرمایه‌گذاری، همه به این نتیجه رسیده‌اند که سرمایه‌گذاران نباید رابطه مستقیم با سرمایه داشته باشند؛ زیرا نابودی یکی دیگری را به دنبال دارد؛ اگر ثروتمندی بمیرد، امکان این‌که فرزندان او بتوانند همان مسیر را ادامه بدهند، در حد صفر است. معمولاً پس از مرگ سرمایه‌داران، سرمایه‌گذاری آنها هم نابود می‌شود؛ مگر این‌که این رابطه، قطع شود؛ لذا جدیداً تئوری‌های شایسته‌سالاری مطرح شده است. شایسته‌سالاری یعنی ارتباط مالکیت با مدیریت باید جدا باشد و کسانی باید مدیر باشند که بتواند سرمایه‌گذاری را حفظ نمایند و نسبت‌های فامیلی باید از بین برود. این تئوری بسیار ساده و روشن در قرآن بیان شده است: «لله ملکوت السماوات و الارض: همه مالکیت‌ها از آن خداست» معنی سلبی این جمله آن است که هرکسی می‌توانند از این ملک استفاده کند، ولی مالک آن نیستند و مسلم است استفاده از یک ملک به معنی تخریب آن نیست و مالک از آن کسی بیشتر خوشحال می‌شود که ملک او را حفظ کند و آن را افزایش داده یا توانمند کند و برای نشان دادن توانمند‌سازی اشارات زیادی دارد که در زمین بگردید و ببینید عاقبت کسانی که خود را مالک می‌دانستند، به کجا رسیدند! می‌فرماید: «سیروا فی الارض فانظروا کیف عاقبه الذین کذبوا بآیات الله» اما کسانی‌که به مالکیت اهمیت نداده و بلکه بیشتر به مدیریت پرداختند، از زمین خداوند گنج یافتند و ثروت‌های بی‌شمار به‌دست آوردند و چه ثروتی بالا‌تر از قلب انسان‌های با‌ایمان که در تسخیر انبیای الهی قرار گرفتند. نقل است که می‌گویند حوریان بهشتی آنقدر زیبا هستند که تصورش در ذهن نمی‌گنجد؛ امام علی‌(ع) می‌فرماید: «اگر عطر یکی از این حوریان بهشتی در این دنیا بپیچد، تمام مردان دنیا از شوق می‌میرند؛ اما امتیاز انسان از این هم بالا‌تر است، زیرا نقل می‌کنند اگر همسر انسان صالحه باشد، زیبایی او چندان خواهد بود که تمام حوریان نزد او مانند عروسک‌های این دنیایی به نظر می‌رسند و این عشق به خوبی‌ها بالا‌ترین سرمایه انسان‌ها است، زیرا در همین دنیای غرب هم ما می‌بینیم با تمام تحقیر‌هایی که نسبت به انسان روا می‌دارند، ولی عشق و دوستی و محبت را بالا‌ترین سرمایه می‌دانند، فقط کافی است بدانیم تمام زحمت کشیدن‌ها و سرمایه‌اندوزی‌های سرمایه‌داران برای به‌دست آوردن محبت یک محبوب است؛ آنجا که می‌گویند در هر حادثه‌ای پای یک زن در میان است، یعنی تمام فتوحات ناپلئون بناپارت فقط برای به‌دست آوردن یک قلب بوده است.

سید احمد حسینی ماهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد