От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

در جستجوی الگوی مصرف مناسب (322) مناقصه و مزایده «لا‌تبذرو

در جستجوی الگوی مصرف مناسب (322)




مناقصه و مزایده

«لا‌تبذروا، ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین؛ تبذیر و اسراف نکنید، زیرا مبذرین از برادران شیطان بزرگ هستند».
سوره اسرا، آیه 26 منکراتی که در سطح جامعه وجود دارد و می‌توان از آنها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله این‌ها است: اتلاف منابع عمومی، اتلاف منابع حیاتی، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، ائتلاف مواد غذایی، اسراف در نان؛ ما این همه ضایعات نان داریم، اصلاً این منکر است، منکر دینی است، منکر اقتصادی و اجتماعی است. مقام معظم رهبری برای وضو، یک سیر آب و برای غسل، یک من آب کافی است. پیامبر اسلام‌(ص)

الگوی مصرف داریم، ولی باید اصلاح شود

این‌که برخی‌ها می‌گویند الگوی مصرف نداریم و باید از ابتدا آن را ایجاد کنیم، حرف صحیحی نیست؛ درست مثل این است که بگوییم در زندگی هدف نداریم یا برنامه‌ای نداریم؛ البته که داریم، اما ممکن است که صحیح نباشد و باید آن را اصلاح کنیم؛ لذا امسال را مقام معظم رهبری سال اصلاح الگوی مصرف نام نهادند. برای این منظور باید همه عوامل آن شناسایی و تعریف شوند. ما باید بدانیم که چه مصرف کنیم، کجا مصرف کنیم، چه مقدار و به چه منظور‌‌هایی و در چه زمان و مکانی... پاسخ‌گویی به این سؤالات، ما را به اهداف اصلی و عملکرد واقعی و بالا بردن بهره‌وری راهنمایی می‌کند.
البته الگوی مصرف در غرب بسیار ساده است، زیرا همه چیز را پول تعیین می‌کند و قیمت اساس الگوی مصرف است؛ هرچه را بخواهند کم مصرف شود، گران می‌کنند؛ اما در اسلام قیمت تعیین‌کننده نیست؛ بلکه نیاز تعیین‌کننده است؛ مثلاً اگر نان را گران کنیم، ممکن است مصرف کمتر شود، ولی عده زیادی نان خالی هم نخواهند داشت که بخورند و این‌که ایده‌آل فکر کنیم جامعه باید طوری باشد که همه توان خرید داشته باشند، فقط یک خیال است. واقعیت جهان این است که عده‌ای فقیر هستند و نباید در الگوی مصرف نادیده گرفته شوند.

تعریف مصرف:

مصرف، فرآیند عام جهانی است؛ گاهی مصرف به معنی اتلاف هم هست، یعنی از بین بردن که این دو تعریف، متضاد هم هستند. در مفهوم، فرآیندی هر مصرفی تبدیل محسوب می‌شود؛ یعنی ما مواد اولیه را مصرف می‌کنیم تا کالا درست کنیم و کالا را مصرف می‌کنیم تا ساختمان بسازیم و الی آخر. ولی در مفهوم اتلاف، به معنی این است که مثلاً آب یا برق را که مصرف می‌کنیم، یعنی آن را نابود کرده‌ایم.

مصرف راز بقای اقتصادی و اجتماعی است

برخلاف تصور فنا و نابودی که از مصرف می‌شود، مصرف عامل بقا و راز سر به مهر طبیعت است. چرخه عظیم غذایی جهان از مصرف شکل می‌گیرد. خوردن و خورده شدن و مسأله (آکل و ماکول در فلسفه) یک اصل لذت‌بخش فلسفی و معنوی است. درست مانند فلسفه مرگ که در نظر برخی‌ها، مرگ پایان زندگی است، ولی در دراز‌نای هستی، مرگ پلکان ترقی است. از این‌رو، اسراف و تبذیر هم به معنی بر هم زدن نظم آکل و ماکول است. فرض کنید برای تولید پنیر به 60 درصد شیر، 39 درصد آب و 1 درصد مایه پنیر احتیاج دارید؛ حال اگر به‌جای یک درصد، 2 درصد مایه پنیر بزنید، چه اتفاقی می‌افتد؟ درست همان اتفاقی می‌افتد که اگر به جای 39 درصد آب، 50 درصد آب مصرف کنید: (وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ) در آیات متعدد، به مسأله اندازه‏گیرى در خلقت موجودات اشاره شده است، از جمله: «قد جَعَل اللَّه بکل شى‏ء قدرا» <451> «کل شى‏ء عنده بمقدار» <452> «خلق کل شى‏ء فقدره تقدیرا» <453> در آیه‏ى 27 سوره شورى‏ مى‏خوانیم که اگر خداوند رزق بندگانش را توسعه دهد، آنان دست به تجاوز مى‏زنند، به همین دلیل به مقدارى که صلاح مى‏داند، به هر‌کس مى‏دهد) به‌مقدار؛ یعنی کار جهان، خلقت دنیا بر روی میلی‌متر‌ها است و اگر این میلی‌متر‌ها رعایت نشود، در نظم جهان خللی وارد کرده‌ایم. درک این مسأله فقط هنگامی برای ما مشکل است که منافع خاصی از آن داشته باشیم؛ یعنی برای یک پنیر‌فروش، 1 درصد را 2 درصد کردن بسیار سنگین است، ولی 39 درصد را 50 درصد نمودن، بسیار راحت! زیرا افزودن آب، فریب خریدار است و سود بالا‌تر؛ ولی افزودن مایه پنیر، زیان است و سود خریدار! مثالی دوباره برای درک بهتر این موضوع: می‌دانیم اگر تمامی ستاره‌ها به هم بریزد و راه کهکشان شیری تغییر کند و سرعت کرات آسمانی متفاوت شود، خواهیم گفت این نظم جهان است؛ اما اگر در این میان، سنگی یا پاره‌سنگی به سر ما بخورد و سر ما بشکند، آیا آن‌وقت هم می‌گوییم نظم جهان است؟ یا با توقع تمام فریاد بر می‌آوریم: آخر خدایا! میان این همه سر، چرا باید سر من باید بشکند؟! چون محور اصلی جهان را خودمان می‌دانیم، هر ضرر و زیان به خود ما، ضرر و زیان به جهان است و این خود‌محوری در مصرف هم خود را نشان می‌دهد: اگر پول برق و آب را خود ما بدهیم، ناچار دیگران باید در مصرف صرفه‌جویی کنند، ولی اگر پول را دولت بدهد یا پدر و مادر بپردازد یا شرکت پرداخت نماید، اشکالی در اسراف آن نمی‌بینیم و می‌گوییم کندن یک مو از خرس هم غنیمت است. «وقت» اگر وقت من است، از طلا گران‌بها‌تر است و همه باید در جلسات سر ساعت حاضر شوند، ولی اگر وقت دیگران شد، ترافیک، آسمان، ابر، باران و‌... بهانه می‌شود تا این طلای نایاب اتلاف شود.

الگوی مصرف

الگو یا مدل، مجموعه رفتار‌ها و معیار‌هایی است که برای تنظیم فرآیند مصرف در چهارچوب اهداف مشخص بیان می‌شود. برخی از این الگو‌ها، طبیعی هستند؛ مثلاً غرایز بشری یا حیوانی به‌طور طبیعی میزان مصرف هر چیز را تعیین می‌کنند. موقع غذا خوردن یا اعمال غریزی دیگر لازم نیست کسی به حیوانات بگوید چه مقدار بخورد یا چه زمانی بخورد؛ آنها به‌طور طبیعی گرسنه شده و پس از یافتن طعمه به مقدار نیاز خورده و سیر می‌شود. رفتار مصرفی انسان‌ها تا سنین بلوغ چنین است؛ یعنی کودک به محض به دنیا آمدن بدون معلم، مکیدن شیر را از پستان مادر آغاز می‌کند و وقتی سیر شد، آن را پس می‌زند. لذا تعریف اسراف یا تبذیر برای کودکان و آموزش آن، امری غیر‌منطقی است و همین‌ط.ور برای حیوانات یا گیاهان؛ اما شناخت این تعریف برای انسان‌های بالغ و کسانی‌که با این موجودات سر و کار دارند، امری لازم است؛ مثلاً یک مادر باید بداند که وقتی فرزندش گرسنه می‌شود، عکس‌العمل او گریه کردن، تکان دادن دست و جستجوی شیر با دهان است و وقتی سیر شد، آن را رها کرده و می‌خوابد‌... و این شناخت مادر به او کمک می‌کند تا نسبت به اسراف و تبذیر خودش مصونیت داشته باشد و مثلاً کودک را از خواب بیدار نکند تا دوباره به او شیر گاو و یا خوراکی‌های اضافه بدهد؛ اگر این امر را ادامه دهد، نه این‌که کودک نمی‌خورد، بلکه مریض می‌شود؛ زیرا بدن او قدرت پاسخ‌گویی ندارد و لذا یا چاقی مفرط می‌گیرد و یا بیماری‌های بزرگ‌سالان را تجربه می‌کند. این دقیقاً مفهوم عدم رعایت الگوی مصرف است. یعنی زیاده‌روی یا کم‌روی نشانه‌هایی دارند که یا به عنوان بیماری از آن یاد می‌کنیم؛ پس اگر اقتصاد یک کشور بیمار باشد، مفهوم آن کم‌روی یا زیاده‌روی در مصرف است. اگر مردم بدون آن‌که نیاز داشته باشند، به خرید خودرو اقدام کنند، نتیجه‌اش ترافیک و سنگینی رفت‌و‌آمد است. اگر مردم برای دریافت وام، نیازی نداشته باشند، اما به‌ خاطر از دست ندادن سهمیه یا امثال آن نسبت به اخذ وام اقدام نمایند، نتیجه‌اش خرید و فروش وام و بالا بردن بهره و افزایش حجم نقدینگی و تورم است و اگر در کارخانه‌ای مواد اولیه بدون این‌که نیازی باشد، خریداری شود که مثلاً ممکن است قیمت افزایش یابد یا سهمیه آنها از بین برود، باعث ضایعات بیش از حد، گرانی کالا، افزایش هزینه‌های انبار‌داری و غیره می‌شود.

استاندارد‌های مصرف

مصرف، استاندارد‌های معینی دارد که بسیاری از آنها از اول تعریف شده و معمولاً در رزومه تولید یا اهداف و برنامه‌های تولید بیان می‌شود؛ یعنی به‌دست آوردن آن اصلاً مشکل نیست؛ مثلاً وقتی ما بخواهیم اجاق‌گاز تولید کنیم، میزان ورق آهن مصرفی، لوله‌های مصرفی، حتی فلکه و شیر و تعداد بند‌های آن هم توسط مدیر تولید و یا مهندس تولید محاسبه و طی نقشه‌های زیادی در کتاب‌چه راهنمای تولید درج می‌شود. این عمل، بسیار مهم و از همه موارد تولید، باارزش‌تر است؛ زیرا یک مهندس برای همین استخدام می‌شود تا میزان قطعات، مواد مصرفی و حتی مقدار برق مورد نیاز را برآورد کند تا تولید دچار مشکل نشود. فرض کنید مهندس تمامی محاسبات را دقیق انجام داده باشد، اما محاسبه برق و میزان مصرف آب را اشتباه کرده باشد، کارخانه با آن عظمت به علت نرسیدن برق یا آب تعطیل خواهد شد و مهندس طراح آن فقط به همین دلیل اخراج می‌گردد! که چرا طرح او جامع نبوده و میزان مصرف آب یا برق در آن محاسبه نشده یا درست محاسبه نشده است! در مورد رفتار‌های انسانی نیز چنین است؛ مدیر آموزش یا مدیر امور انسانی و استخدامی وظیفه دارد تمامی استاندارد‌های مورد نیاز کار را بنویسد و افراد را بر اساس آن استخدام کند و در ادامه کار آنها را آموزش دهد تا دقیقاً همان‌طور که پیش‌بینی شده، کار کنند. در یک دید بزرگ‌تر، جوامع انسانی نیز همین‌طور هستند. خداوند عالم که این انسان‌ها را آفرید، برای آنها دفترچه راهنما نوشت! همان‌طور که شما یک دارو می‌خرید، اول به بروشور یا راهنمای آن مراجعه می‌کنید و بعد آن را مصرف می‌کنید، آن هم زیر نظر پزشک، جوامع انسانی هم باید قرآن را مطالعه کنند و بر اساس رفتار‌های الهی خود را تنظیم نمایند و از خداوند بخواهند که آنها را مطابق سیره و روش پیامبران و انبیای الهی تربیت نماید و این منطق عقل و استاندارد‌های رفتاری است. هرکس بخواهد به سعادت برسد، یعنی به هدف‌های انسانی دست یابد، لازمه‌اش رعایت رفتار‌ها و الگو‌های مناسب آن است و قرآن کریم هم می‌فرماید: «ان الدین عند الله الاسلام» روش زندگی مورد نظر خداوند، فقط اسلام است و الگوی چنین اسلامی را هم پیامبر معرفی می‌‌کند و می‌فرماید: «و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه: برای شما الگوی مناسب، همان رفتار پیامبرانه است»

استثنا‌های مصرف اسراف برای علم‌آموزی اشکال ندارد

الگوی مصرف در برخی موارد استثنا‌بردار هم هست؛ یعنی مانند هر قانون یا قاعده، یک تبصره هم لازم دارد؛ مثلاً در آموزش علم و اخلاق و سجایای انسانی، اسراف معنی ندارد. هرچه بیشتر هزینه شود، در واقع یک سرمایه‌گذاری انسانی است؛ مثلاً در پژوهش‌ها، اختراعات، ابتکارات و هر چیزی که باعث پیشرفت بشریت شود، اسراف اشکالی ندارد؛ یعنی محدودیت مصرف منابع از بین می‌رود. مثلاً در مورد پروژه تحقیقاتی مبارزه با مواد مخدر یا بیماری ایدز یا ساختن یک ماهواره یا بردن انسان به فضا، نمی‌توان گفت الگوی مصرف به چه معنا است؛ چه بسا بسیار هم هزینه شود و نتیجه‌ای هم به‌دست نیاید، ولی همین هزینه‌ها اولاً باعث رشد فکری جوانان شده و ایده‌های نوین بشری را تقویت کرده و بعداً باعث سودآوری‌های کلان هم می‌شود. در همین زمینه از امام حسین‌(ع) نقل است: «روزی فرزند او نزد پدر آمد و سوره توحید را خواند. امام حسین‌(ع) سؤال کرد پسرم این سوره را چه کسی به تو یاد داده است؟ ایشان از معلم خود نام برد. امام حسین‌(ع) وی را دعوت کرد و به عنوان پاداش دهان او را پر از زر و طلا کرد و فرمود علم‌آموزی قیمت ندارد و اگر بیشتر از اینها هم به معلمان داده شود، جای دوری نمی‌رود.» البته این حادثه الگو و نمونه است؛ و الّا ممکن است تکرار آن امکان‌پذیر نباشد؛ یعنی هر معلمی با این بودجه درخواست تعلیم کند، مسلم است که آموزش رایگان و امثال آن زیر سؤال می‌رود؛ اما نمونه رفتار این است که در برخی موارد جهت تشویق معلمان یا نو‌آموزان و یا به‌طور کلی برای علم و دانش باید اهمیت فوق‌العاده قایل شد. در مورد هدایای بهشتی برای کار‌های نیکو کردن هم این امر مصداق دارد؛ یعنی مثلاً به‌ازای یک خرما صدقه دادن، میلیون‌ها برابر پاداش داده می‌شود. می‌گویند روزی فردی از دنیا رفت و به پیامبر سفارش کرد انبار خرمای او را صدقه دهد. وقتی کار پیامبر تمام شد، یک خرمای کمی پوسیده در ته انبار بود. فرمود: «اگر در زمان زندگی خودش این خرما را صدقه می‌داد، از این همه صدقات که من دادم، پاداش‌اش بیشتر بود.»

سد احمد حسینی‌ماهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد