شانگهای
ایران؛ عضو ناظر یا حاضر؟
در حالیکه ایران با 6 پیشنهاد مشخص در اجلاس شانگهای شرکت کرد، هنوز هم به عنوان ناظر در جلسات حاضر میباشد که به نظر میرسد اثرگذاری آن از بسیاری از اعضاء بیشتر است. اجلاس شانگهای در واقع مجمع اعضای اثرگذار در اقتصاد آسیا است.
آسیا، مجامع اقتصادی گوناگونی دارد؛ از جمله اکو که شامل ایران، افغانستان و پاکستان و برخی از کشورهای مستقل و آسیای میانه میباشد.
«آ سه آن» که ترکیبی از کشورهای جنوبشرقی آسیای به مرکزیت اندونزی و مالزی است.
شورای همکاری خلیجفارس نیز گرچه یک مجمع ظاهراً سیاسی است، ولی بیشتر کاربرد اقتصادی دارد؛ حتی کشورهای عربی، پیشنهاد پول عربی داده بودند که هنوز موافقت نشده است؛ اما به حال، همه و همه به دنبال طرحهای جدید اقتصادی و بالا بردن درآمدها فعالیت میکنند.
البته سازمانهای بینالمللی هم وجود دارند که کشورهای آسیایی در آن عضو هستند؛ مثلاً اپک یک مجموعه نفتی است که غالب اعضای آن، کشورهای آسیایی هستند و موثرترین عضو آن، یعنی عربستان، ایران و عراق در آسیا واقع شدهاند و با نگرشی به مجامع اقتصادی دیگر، تقش ایران در بسیاری از آنان برجستهتر است.
آسیا به مانند یک قاره کهن، دارای سابقه بسیار طولانی در اقتصاد و تجارت و تولید و امور جمعی است. شاید اولین اتحادیهها را اتحادیه جاده ابریشم میتوان گفت؛ یعنی تمامی کشورهای حاشیه این جاده از ابتدا تا انتها در یک امر مشترک بودند: تجارت آزاد با کمال امنیت و آسایش، یعنی مسیر جاده ابریشم کاملاً امن نگه داشته میشد و تاجران در رفتوآمد آن امنیت کامل داشتهاند.
شاید قرارداد نوشتهشدهای هم در این زمینه وجود داشته که کشورهای همجوار جاده ابریشم با امضای آن توافقنامه به مفاد آن عمل میکردهاند و یا این قرارداد، نانوشته بوده و همه میدانستند چه باید بکنند و یا اصولی را اعلام کرده بود و همه به آن احترام میگذاشتند.
ایران بهدلیل وسعت ایالات و ؟؟؟ آن، بیشترین مسیر طولانی این جاده را در درون خود جای میداده و یا در واقع، جاده ابریشم شامل سه قسمت مهم بوده است؛ قسمت ابتدایی، قسمت انتهایی، قسمت میانی. در واقع چین، اهمیت خود را در مبدا بودن این جاده یافته بود؛ یعنی همیشه میدانستند که جاده ابریشم از چین شروع میشود! و همینطور انتهای آن هم زیاد مهم نبود، زیرا همه میدانستند همه راهها به رم ختم میشود؛ اما اصل موضوع این بود که جاده ابریشم، مخصوصاً در دوره هخامنشیان، بیشترین پیشرفت خود را مدیون ایران بوده است. آسیا چه به لحاظ تاریخی که اشاره شد و چه به لحاظ جغرافیایی، امروزه کاملاً به ایران وابسته است. ایران در مرکز آن قرار گرفته و با اینکه بسیار کوچکتر از قرون گذشته است؛ ولی چون همه راههای بین شرق غرب و شمال جنوب آن از راه ایران میگذرد؛ لذا ایران کوتاهترین وسیله و راه تجارت و یا در واقع، ترانزیت کالا است.
دریای عمان، خلیجفارس، دریای مازندران؛ هر سه از لحاظ اقتصادی برای حملونقل دریایی کالاها اهمیت فوقالعادهای دارند. اهمیت خلیجفارس بهقدری زیاد است که گلوگاه تجارت جهانی هم محسوب میشود. در حال حاضر، ما شاهد حضور همه قدرتها در آبهای بینالمللی آن هستیم، وجود ناوهای آمریکایی یا انگلیسی، فقط جهت تامین امنیت کشتیهای تجاری است و معیار و مکیال جهان هم محسوب میشود.
امروزه سوال از اینکه شرق، غرب و شمال جنوب یعنی چه، زیاد پیچیده نیست؛ شرق جهان کجاست؟ و غرب آن کجاست و معیار این شرق و غرب کجاست؟ کجاست که مرکز زمین است و شرق و غرب با آن سنجیده میشود و دقت در این موضوع نشان میدهد که خلیجفارس یا ایران مرکز جهان است. این البته فقط جغرافیایی نیست، ولی مقصود در اینجا همین مسئله جغرافیایی، مهم است؛ یعنی جهتیابی جهان از روی خلیجفارس است؛ یعنی شرق جهان، شرق خلیجفارس است و غرب آن، غرب جهان! شمال آن، شمال جهان و جنوب آن، جنوب جهان. علت تجزیه ایران هم، اهمیت فوقالعاده آن بوده است؛ زیرا ایران دارای سرزمینهای نفتخیز بوده است و این طمع استعمار را برانگیخته بوده که طی سالهای اخیر، دو قطعه از آن را به بهانهای کرد و بعد از تاسیس سازمان ملل، به نام قانون و سازمان ملل آنها را تجزیه و هر کدام را به یک کشور تبدیل کرد. آخرین ماجرای آن، بحرین است که تا همین اواخر، جزء ایران بود و با یک توطئه جدا شد و همه آنها به خاطر نفت بود و حتی بعد از انقلاب اسلامی هم میخواستند خوزستان را به نام عربستان جدا کنند و نفت آن را استعمارگران راساً استخراج کنند و با این حرکت همیشه بهعنوان یک خطر، ایران را تهدید میکند و هرگاه ایران دچار کوچکترین مسئلهای میشود، تجزیهطلبی مطرح میشود و مانند شمشیر دیمقرین بر بالای گردن ایران است. در واقع فرصتسوزی در پیشرفت ایران، بهوسیله تهدید قومیتگرایی صورت میگیرد. اکنون در سیستان و بلوچستان ما شاهد بودیم که در مسئله هستهای، چه مقدار مسایل قومیتی و ترور و وحشت ایجاد کردند و یا اخیراً در مقابل وحدت مردم در انتخابات، خواستههای غیرمدنی به عنوان؟؟؟ مدنی مطرح شدند. قبول رای اکثریت فراموش شد و اقلیت، خواستار حاکم شدن بودند و با اینکه هیچگونه بهانه یا مدرکی برای رد اعداد نداشتند، فقط به دلیل تمایلات شخصی، تصور تقلب و امثال آن را در جامعه پراکنده میکردند تا مردم از این پیشرفت، احساس ناراحتی کنند و این امر، باعث تخریب و آشوب شده و از هرگونه پیشرفت جلوگیری میکند و این بهدلیل حضور ایران با پیشنهادهای بزرگ در نشست شانگهای انجام میشد تا آن را تحتالشعاع قرار دهد
سید احمد حسینی ماهینی