От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

بازار‌های جدید پولی و مالی (331)


بازار سرمایه و پول، در جهان معمولاً بر‌اساس سه پایه بانک، بیمه و بورس بنا شده است؛ یعنی هرکس تمایل دارد مالی را کسب کند یا سرمایه‌ای را به‌دست آورد، یکی از این راه‌ها را انتخاب کند. بانک، مجموعه‌ای از سپرده‌های مردم است که برخی از آنها، سپرده‌های دیداری و برخی نیز سپرده‌های غیر‌دیداری است که مجموعاً حساب‌های پس‌انداز، جاری و امثال آن را تشکیل می‌دهد. در این بحث، یعنی سپرده‌ها، علامت خاصی وجود دارد که بانک را از سایر منابع پولی جدا می‌کند و آن این‌که سپرده چه به صورت دیداری یا غیر‌دیداری، تعلق به بانک ندارد؛ یعنی بانک نمی‌تواند خود را مالک آن بداند و صاحب‌سپرد هر‌گاه تمایل داشته باشد، می‌تواند تمام یا بخشی از آن را مطالبه و بدون هیچ شرطی دریافت نماید؛ اما در بیمه این سپرده‌ها به‌صورت زمانی دچار انتقال مالکیت می‌‌شوند؛ شخص برای یک سال حق بیمه مبلغی را می‌پردازد؛ در ابتدای قرارداد، اگر آن را لغو کند، ممکن است تمام پول خود را دریافت کند، ولی به‌ محض گذشت مدتی از این قرارداد، به نسبت قابلیت دریافت آن کاهش می‌یابد و در انتها، کل مبلغ به دارایی و درآمد بیمه منتقل می‌شود. عکس قضیه بیمه، در بورس مطرح است؛ یعنی مالکیت اوراق بها‌دار، سندی است که شخص معادل سپرده خود را از صاحبان اوراق مطالبه می‌کند و غالباً با گذشت زمان، این مبلغ افزایش می‌یابد؛ یعنی شخص اقدام به سپرده‌گذاری می‌کند تا افزایش دارایی داشته باشد. اما مشکلات از اینجا آغاز می‌شود که تعاریف دقیق مورد اتفاق همه، چه در تئوری و چه در عمل واقع نمی‌شود؛ مثلاً در تعریف ارایه شده‌ی فوق، ما شاهد یک تقسیم کار هستیم یا در واقع، حد و مرز هر کدام از آنها ترسیم شده است و معلوم است؛ اما در عمل ما می‌بینیم که بانک‌ها کار بیمه و بورس را انجام می‌دهند و یا بیمه به دنبال تأسیس بانک و اخذ سپرده‌های دیداری است و یا در بورس، با تشکیل شرکت‌های سرمایه‌گذاری یا بازار دست دوم و یا فرابورس، به دنبال انجام عملیاتی شبیه بانک‌ها هستند! بورس همان‌گونه که از نام آن پیدا است، مرکز آزاد مبادلات اوراق بها‌دار است؛ یعنی به‌جای این‌که کالا را در آنجا بیاورند و بفروشند، کالا یا مواد اولیه یا ساختمان در جای خود واقع شدند و فقط برگه‌ها یا حواله‌ها جا‌بجا می‌‌شود؛ مثلاً بزرگ‌ترین بازار بورس جهان، بازار نفت است که ما شاهدیم نفت در داخل چاه‌ها یا پالایشگاه‌ها هستند، ولی شش ماه جلو‌تر، خریداری می‌شود و برگه آن دست به‌دست می‌شود؛ اما این کار ممکن است ضرر داشته باشد یا سود، و سرمایه‌گذاران همیشه به‌دنبال سود هستند و زمینه زیان یا ضرر را ندارند و لذا به دنبال راهی هستند تا سود خود را از خطر دور نگه دارند و از این‌رو، به سراغ تشکل‌هایی می‌روند که ریسک را به حداقل برساند و سود مناسبی را به آنان بپردازد و این، همان کار بانک‌ها است؛ یعنی شخص به‌جای سرمایه‌گذاری، در واقع سپرده‌گذاری می‌کند تا سود مشخصی را به اصطلاح بازار‌های پولی و مالی، بدون ریسک Risk Free)) به‌دست آورند و از ضرر و زیان به‌دور باشند. شاخص ریسک (Index of Risk)، یکی از عوامل مهم تفاوت بانک و بورس، مسأله ریسک یا خطر‌پذیری است. ریسک و سود، دارای همبستگی مثبت هستند؛ یعنی هر‌گاه ریسک بالا باشد، سود هم بالا است و اگر سود کم باشد، ریسک کم‌تری هم دارد. فرض کنید شما یک میلیون ریال سرمایه دارید و مایلید آن را به کار انداخته و به‌سرعت زیادش کنید؛ در این صورت، سود شما باید بالا باشد. گاهی تقاضا برای سود آن‌قدر بالا است که با کلمه «برابر» به جای «درصد»، از آن نام می‌برند؛ مثلاً اگر سود مورد انتظار شما، 20 درصد باشد، طبیعی است که باید یک سال صبر کنید؛ اگر هیچ اتفاقی نیافتد، دویست هزار ریال سرمایه شما افزایش یابد، ولی معمولاً هیچ‌کس این همه صبر و انتظار ندارد؛ لذا غالباً درخواست دو برابر شدن سرمایه خود در عرض یک‌سال و یا شش ماه و یا سه ماهه هستند! و این یعنی چند برابر شدن در طول سال! اگر هر سه ماه، درخواست دوبرابر شدن داشته باشیم، در پایان سال، 16 برابر خواهد شد و حال اگر بانکی ادعا کند که سود روز‌شمار می‌دهد؛ معنی‌اش همین است؛ فرضاً اگر سود 20 درصد باشد و هر روز بخواهیم سود آن را حساب کنیم، با نرخ 20 درصد سود روز‌شمار، بعد از 8 روز دو برابر و بعد از 10 روز، 6/2 برابر می‌شود! حال بانک‌ها چرا دروغ می‌گویند، معلوم نیست! زیرا سود روز‌شمار، اصلاً امکان‌پذیر نیست، چون هر روز شما، یک سرمایه‌گذاری با مجموع اصل و فرع دیروز است! درخواست چنین سود‌های رویایی در عمل ممکن نیست و لذا می‌بینیم همه مردم خواستار آن هستند و هیچ‌کس هم به آن دسترسی پیدا نمی‌کند؛ فقط از فضای به‌وجود آمده، اقتصاد سالم ضربه می‌خورد و مردم به جای تولید و صنعت، به محاسبه و ارقام روی می‌آورند و بعد هم وقتی به نتیجه نمی‌رسند، یا خودکشی می‌کنند و یا دیگر‌کشی! البته بانک‌ها در توجیه این تبلیغات عجیب، سود را سالانه حساب می‌کنند و روزانه به حساب می‌ریزند! و این یک کلاه‌برداری آشکار است. غیر از این بانک‌ها، یک ادعای دیگر هم دارند که می‌گویند سود ما، بدون ریسک است؛ یعنی سپرده‌گذاری در بانک، تغییر ماهیت داده و به سرمایه‌گذاری تبدیل می‌شود و سرمایه‌گذاری هم اخته شده و ریسک آن گرفته می‌شود و تبدیل به نزول می‌شود. طی دو مرحله، جهش زیر‌بنایی صورت می‌گیرد و تعریف‌های انجام‌شده، زیر سؤال می‌رود. درست مثل این‌که ما قواعد بازی را خودمان تعریف و بیان کنیم، بعد هم هیچ‌کدام را قبول نکنیم. بورس، بانک و بیمه دچار این سردرگمی بزرگ هستند و نتیجه آن هم، ورشکستگی بدون بازگشت این سیستم است؛ زیرا سیستم بانکی تعریف نشده یا غلط تعریف شده با فریب مردم از طریق معرفی استاندار‌د‌های بانکی و عمل به غیر‌استاندارد‌ها، دارای حجم عظیم نقدینگی که متعلق به خودش نیست، می‌شود و درست زمانی که این «حباب» دچار ضربه می‌شود، همه چیز از دست خواهد رفت. مثلاً کافی است یک روز همه سپرده‌گذاران سپرده‌های خود را از بانک مطالبه کنند. همه می‌دانند چه اتفاقی می‌افتد. اصل اولیه بانک‌داری که پس دادن بی‌قید و شرط سپرده‌ها است، باعث تخریب کامل بنیان سیستم بانکی می‌شود و بانک‌ها، نه تنها قادر به پرداخت سپرده‌های مردم به‌صورت نقدی نخواهد بود، بلکه حتی سرمایه و ساختمان‌های آنها هم نمی‌تواند جواب‌گو باشد.

چرا بانک‌ها تبدیل به بانک می‌شوند؟

بیمه‌ها، نهادی هستند که تضمین‌کننده سرمایه‌گذاری محسوب می‌شوند؛ یعنی وقتی کسی سرمایه خود را بیمه می‌کند، مبلغی به عنوان حق بیمه پرداخت می‌کند تا در مواقع ضرر و زیان، بیمه آن را جبران کند؛ چه‌ بسا ممکن است ضرر و زیانی نباشد و چه ‌بسا، ضرر و زیان بیشتر از حق بیمه شود؛ لذا سازمان‌های بیمه‌ای با توجه به تجارب گذشته خود، مبلغی حق بیمه را تغییر می‌دهند تا هم هزینه‌های خود را پوشش دهند و هم خسارت‌ها را پرداخت نمایند و هم سود‌آوری برای سهام‌داران خود داشته باشند؛ اما بیمه‌ها هم به مرور دچار این سردرگمی می‌شوند که باید سرمایه خود ار افزایش دهند و رساندن سود به سهام‌داران اولویت اول می‌شود. یعنی اهداف بیان‌شده برای مردم، جای خود را به اهداف اصلی، یعنی سود‌آوری می‌دهد. مردم انتظار جبران خسارت دارند، کارکنان انتظار حقوق بالا دارند، سهام‌داران هم انتظار سود بیشتر و سازمان‌های بیمه‌ای به ترتیب از اهداف اول به سوم شیفت می‌کنند. یعنی ابتدا این مردم تبلیغ می‌کنند که سازمان بیمه‌ای هستند که خسارت مردم را در مواقع آتش‌سوزی، حوادث، دزدی و غیره تأمین می‌کنند؛ ولی بعداً مجبور می‌شوند به کارکنان خود رسیدگی کنند و در نهایت، چون تصمیم‌گیرندگان اصلی، سهام‌داران هستند، اهداف خود را پیاده می‌کنند. علت این‌که این حرکت، به صورت متناوب یا مرحله‌ای و فاز به فاز انجام می‌شود، این است که در ابتدا، پول یا سرمایه‌ای وجود ندارد؛ لذا باید با تبلیغات از مردم پول گرفت. جذب نقدینگی مردم، با هر شیوه تبلیغاتی، مجاز به‌شمار می‌رود. پس از جذب نقدینگی، کارکنان تصور می‌کنند مالک این نقدینگی هستند؛ لذا درخواست وام، حقوق بالا و اضافه کار و یا امثال آن می‌نمایند و شرکت تهدید می‌شود که در صورت ندادن، ممکن است حمایت مردمی را از دست بدهد و کسی نباشد که کار‌ها را پی‌گیری کند. پس از رسیدگی به کارکنان، صدای سهام‌داران در می‌آید که سرمایه‌گذار اصلی و طراح این بازی، آنها بوده‌اند، ولی سودشان کمتر از کارکنان است؛ لذا نقدینگی به سود تبدیل و توزیع می‌شود و نهایتاً شرکت بیمه، ورشکسته شده و وبال گردن دولت می‌گردد.

بورس‌ها چگونه ازاله می‌شوند

ازاله و یا زایل شدن نقش اصلی یک سازمان یا نهاد، به مرور صورت می‌گیرد؛ به‌نحوی که تا لحظه نابودی و بحران، این موضوع مخفی می‌ماند و یا مخفی نگه داشته می‌شود. به‌طور مثال، همان‌طور که بیان شد، بورس مراکز آزاد مطالعات با پذیرش ریسک در سرمایه است؛ اما خواهیم دید ابتدا به بانک شدن تغییر ماهیت داده و در نهایت، به شکل سازمان بیمه عمل می‌کنند و نقش خود را کاملاً استحاله و نابود می‌کنند؛ ظاهراً اتاق بورس مجموعه‌ای از کارگزاران بورس و یک تابلو و بعد هم پیشخوان خرید و فروش سهام است.. هرکس پولی دارد، به بورس مراجعه می‌کند و با توجه به نرخ سهام و احتمال سود‌آوری آن، سهامی را خریداری و با خود می‌برد و منتظر سود سالانه می‌ماند؛ اما در طول زمان، همه اینها تغییر جهت می‌دهد. با تحلیل هریک از کارکرد‌های فوق، می‌توان به علت این تغییرات پی برد: به طور طبیعی شما که پول دارید، مایلید این پول را سرمایه‌گذاری کنید تا بیشتر شود، نه آنکه کم‌تر شود و یا نابود شود. از این‌رو، مجبور به مراجعه به متخصص هستید. متخصصین هم با اخذ دستمزد‌های متفاوت، راهنمایی‌هایی ارایه می‌دهند که ممکن است به سود‌آوری کمک کند و ممکن است نکند؛ لذا هزینه‌ای بدون درآمد برای خریدار سهام ایجاد می‌شود. اگر حتی آموزش بیشتر ادامه یابد، باز هم تأثیری بر سودآوری نداشته و ممکن است اگر بدون آموزش هم اقدام می‌شد، به همان نتیجه می‌رسید؛ زیرا کارخانه یا شرکت که به آموزش ما وابسته نیست که چون ما آموزش دیده‌ایم، کارخانه سود بیشتری بدهد؛ چراکه سود‌آوری، فرآیند خاص خود را دارد. به‌ناچار ما تصمیم می‌گیریم در این فرآیند دخالت کنیم؛ لذا ابتدا در هیأت مدیره شرکت می‌کنیم، بعد رأی هیأت‌ مدیره را تغییر می‌دهیم و آنها را مجبور می‌کنیم که حداقل سود معینی را به حساب سهام‌داران بریزند و این همان، سود بی‌خطر بانکی است؛ یعنی اگر ما به‌جای شرکت در بورس، پول خود را در بانک می‌گذاشتیم هم به همین سود می‌رسیدیم؛ زیرا سود بدون ریسک، طبیعتاً نرخ کم‌تری دارد و با نرخ سود بانک‌ها یکی می‌شود و اگر همین حداقل سود هم تهدید شود، مجبوریم بیشتر در فرآیند‌ها دخالت کنیم و سود مورد‌نظر را بیمه کنیم! یعنی کم‌کم از حالت بورس به بانک منتقل می‌شویم و از بانک به بیمه می‌رویم و سود خود را بیمه ‌شده می‌خواهیم و لذا بورس را به بیمه تبدیل می‌کنیم. این تبدیلات یا تغییر در هدف، نوعی خیانت در امانت و کلاه‌برداری محسوب می‌شود؛ اما همان‌طور که می‌دانیم، قانون تجارت یا قوانین عادی در این زمینه وجود ندارد و حتی چیزی به‌عنوان غبن که در اسلام مطرح است، به‌سادگی قابل اثبات نیست. لذا می‌بینیم مفاسد مالی و اقتصادی در ابعاد بسیار کوچک قابل اثبات است؛ اما در ابعاد بسیار بزرگ، به‌دلیل ذاتی و عرضی، قابل اثبات نیست؛ لذا کلیه فاسدان مالی و اقتصادی، با گردن ‌فرازی به جرم خود ادامه می‌دهند. ذات جرم مالی، همان نا‌مشخص بودن و یا تبدیل شده است؛ مثلاً یک فرد انقلابی یا یک فرد قدرت‌مند، از این سوابق خود برای پیشبرد مقاصد مالی استفاده می‌کند و میلیارد‌ها دلار یا ریال به تطمیع یا به زور از مردم می‌گیرد. ضوابط عرضی هم این است که قدرت، خود مایه فساد است؛ یعنی اگر کسی آفتابه‌دزدی کند، آفتابه او را ضمیمه پرونده می‌‌کنند، ولی یک انقلابی اگر از سوابق خود برای زر‌اندوزی استفاده کند، جز وجدان مردم؛ کسی نمی‌تواند آن را اثبات کند.

سید احمد حسینی ماهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد