مناقصه و مزایده
یکی از گرفتاریهای جهان سوم، نداشتن سرمایه و نقدینگی زیاد است تا به موقع بتوانند در تولید و توسعه خود نقش داشته و رشد اقتصادی را تضمین نمایند و معمولاً پیشنهاد جهان صنعتی به این کشورها جهت توسعهیافتگی، واردات سرمایه است. واردات سرمایه یا سرمایهگذاری خارجی یا سهام بینالمللی، همان استعمار قدیم است زیرا استعمار در قدیم با پشتوانه نظامی در کشورها وارد و آنان را تصرف میکرد، اما امروزه به راحتی میتواند به عنوان سرمایهگذار وارد تمام کشورهای جهان شود و اقدام به خرید زمین و تأسیسات و ایجاد تشکیلات و استخدام نیروی انسانی نماید و به ترتیب در تصمیم گیریهای مهم سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی دخالت کند و حاکمیت مطلق را به دست آورد؛ مخصوصاً با ابداع سیستم دموکراسی غربی، با خرید رأی حتی رییس و حاکمیت آن کشور را انتخاب و تحت نفوذ خود درآورد و این روش نفوذ در کشورهای مختلف بسیار سادهتر از لشکرکشی سابق و کشت و کشتار مردم است. البته اگر نیاز باشد تحت عنوان رقابت و امثال آن اقدام به کشتار مینماید ولی نام آن جنگ نیست بلکه از میان برداشتن رقیب است. اما با آگاهی مردم نسبت به این پدیده جدید و بیداری آنان کم کم اوضاع پیچیدهتر میشود. مثلاً وقتی ایرانیان فهمیدند که با چند صد میلیون دلار آمریکا، کودتای 28 مرداد صورت گرفته است، در مقابل آن ایستادگی کردند. اکنون نزدیک به 30 سال است که هر ساله آمریکا بالغ بر 700 میلیون دلار برای انجام کودتا در ایران هزینه میکند ولی نتیجه نمیگیرد. لذا سرمایهداران آمریکایی به فکر جدیدی روی آوردهاند و آن سرمایهداری در مناطق آزاد و یا در بورسهای کشورها است. با این روش، مناطقی را از کشورها به صورت آزاد خریداری میکنند و در آنجا براساس روشهای سرمایهداری، حاکمیت خود را اعمال میکنند و از آن طریق سیستمهای اطلاعاتی، فروش و بازاریابی و تحقیقات خود را گسترش و دنبال میکند. امروزه Free Zone یا مناطق آزاد در سراسر جهان، نقطهها و جزیرههای بریده از کشور مادر هستند که تابعیت اصلی خود را نفی کرده و به تابعیت سرمایهداری بینالمللی در آمدهاند. اما برای اداره چنین حوزه وسیعی نیاز به مقدار معتنابهی سرمایه و وجوه نقد است که معمولاً در صنایع یا تولیدات صنعتی چنین کاری امکانپذیر نیست، زیرا صنایع و کارخانجات تولیدی، شخصیت حقیقی هستند و در محاصره کامل عوامل محیطی، اجتماعی و انسانی قرار دارند. دولت، مالیات خود را میخواهد، سهام دار سود خود را طلب میکند و کارگر و کارمند دستمزد و حقوق، سازمان تأمین اجتماعی بیمه و شهرداری عوارض و.... این است که در میان این همه مطالبات، شخصیت حقوقی یا حقیقی راهی جز فرار مالیاتی یا حساب سازی ندارد؛ لذا به دست آوردن سودهای کلان، به دور از این همه ناظر، بسیار سخت است. لذا جهت تأمین بودجه، دست به کارهای نامرئی یا خلاف و یا معاملات نامشروع زده میشود. دولتهایی که بر قدرت مردم خود، تکیه ندارند و قادر نیستند درآمد خود را از مالیات مردم تأمین کنند و یا دارای منابع نفتی و گاز نیستند ناچارند به معاملات سلاحهای کشتار جمعی یا کشتار فردی روی آورند و یا در کالاهای قاچاق و ممنوعه سرمایهگذاری کنند. از این جهت درآمدهای کلان بیرون از کشور به دست میآید، که باید به نحوی داخل کشور شود. در این جا اگر سیستم پولی و مالی به سبک سوئدی باشد، پولشویی بسیار راحت است؛ یعنی میتوان درآمدهای کلان حاصل از فروش مواد و کالاهای قاچاق را به حساب مخصوصی واریز کرد و کسی از آن اطلاع نداشته باشد. اما این روش، عیب بسیار بزرگی دارد؛ وقتی کسی از آن اطلاع ندارد با فوت صاحب حساب یا فراموشی گرفتن او و یا از دست دادن کارت یا پسورد آن، این حساب در بانکهای سوئیس میماند و به نفع مردم آن جا هزینه میشود و این فرضیه را آلمانها به اثبات رساندند زمانی که همه داراییهای خود را به بانکهای سوئیس انتقال دادند، بعداً گرفتار دادگاه نورنبرگ شدند و تمام دارایی آنها که هیچکس از آنها اطلاع نداشت، سالها در خزائن سوئیس ماند و به عنوان پشتوانه پولی این کشور مورد استفاده قرار گرفت و تورم را در آن کشور به حداقل رساند. به هر حال سرمایهگذاران به دنبال روشهای بهتری برای درآمد و نگهداری سرمایه خود شدند که بی اعتمادی آنها به بانکهای سوئیس سرآغاز آن بود. اما پول و سرمایه، مانند عروس هزار داماد، هر روز در دست یکی چرخید و به گفته پیامبر اسلام، دنیا به هیچ کس وفا نمیکند و به قول شهید رجایی، این میز و این تشکیلات اگر ماندنی بود، به دیگران نمیرسید. اما استعمار برای افزایش قدرت خود نیاز به سرمایه را از دست نداده بود، لذا به جای انداختن پول در حسابهای سرّی ترجیح دادند در امور عادی، آن را سرمایهگذاری کنند، اما برای این کار لازم بود که مقررات را تغییر دهند. لذا به دنبال مکانهایی رفتند که مقررات متفاوت داشته باشد، مثلاً شرکتهایی که مخالف مالیات بودند، دفاتر و کارخانجات خود ر ا به کشورهایی بردند که فرار از مالیات امکانپذیر بود و یا کسانی که از دستمزدهای بالا ناراحت بودند، کشورهایی چون هند و یا پاکستان را با دستمزدهای پایین انتخاب کردند و به همین طریق، کشورها را دچار رفتارهای متضاد کردند تا بتوانند سودآوری بیشتری داشته باشند. برخی نیز از طرق پولشویی یا رشوه، کار خود را پیش بردند. مثلاً میبینیم که طرح لوله صلح ایران، 9 سال و بیشتر در حال طراحی است ولی قطر با مطرح کردن لولههای دریایی، آن را زیر سؤال برده و برای این که ایران ناراحت نشود، چند قرارداد جزئی با ایران میبندد و یا از انرژی هستهای ایران دفاع می کند. در واقع با پذیرش رییس مجلس ایران در دوحه و پذیرایی از ایشان و نیز اعزام وزیر دفاع خود به ایران، طرح انتقال گاز ایران را کاملاً تحتالشعاع قرار میدهد و یا چین که مسلمانان را در کشور خود به راحتی میکشد و شورشهای آنان را با شدت سرکوب میکند و برای اینکه ایران اعتراضی نکند، چند قرارداد گازی در عسلویه را میپذیرد. اما دلیل این که این قراردادها فقط رشوه است، آن است که هیچ یک از طرحها در زمان خود به پایان نمیرسد و با شورش مسلمانان در روسیه و چین، یا چین و ایالت سین کیانک کاملاً مرتبط بوده یعنی هر چه مبارزه در چین فروکش میکند، راهاندازی بوشهر به تعویق میافتد. سید احمد حسینی ماهینی