От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

اقتصاد رمضانی

اقتصاد رمضانی

«رمضان» فقط یک اعتقاد نیست، بلکه یک زندگی، یک دستور‌العمل و یک حیات طیبه است. اعتقادی است که به شدت به زندگی نزدیک و با آن عجین شده است. رمضان، دیدگاهی اقتصادی دارد که در آن، مصرف انسان‌ها تنظیم و تعدیل می‌شود. براساس تئوری‌های اقتصادی، اقتصاد علمی است که بین منابع محدود و نیازهای نامحدود انسان رابطه برقرار می‌کند. این رابطه گاه قهری، گاه ظالمانه و گاه انسان‌‌‌‌دوستانه است. اما به هر حال برقرار می‌شود. مثلاً سرمایه‌داری طرفدار تقسیم ظالمانه منابع بین انسان‌هاست. هرکس سرمایه بیش‌تری دارد، باید استفاده بیش‌تری ببرد و بقیه مردم که سرمایه ندارند، حتی حق زندگی ندارند. قانون جنگل است، قوی‌تر همیشه قوی می‌شود و ضعیف‌تر همیشه ضعیف. کسی نباید در این رابطه ترحم نشان دهد. رحم بر فقرا، باعث از بین رفتن سرمایه‌داران میشود و احساس امنیت را در سرمایه‌داران از بین می‌برد؛ زیرا مردم، دو طبقه بیش‌تر نیستند: یا سرمایهدار هستند یا سرمایه‌دار نیستند و کسانی که سرمایهدار نیستند، باید به شدت کار کنند تا زندگی روزمره خود را بگذرانند. اگر غیر از این باشد، آن‌ها کار نمی‌کنند، تنبل بار می‌آیند و تن‌پرور و گدا می‌شوند، چرخ تولید نمی‌چرخد و سرمایهدار سود نمی‌برد. لذا سرمایه خود را برداشته و به مکان دیگری می‌رود. سرمایه، بسیار سیال‌تر و فرّارتر از هوا و گاز است. فقط به جایی می‌رود که آمادگی داشته باشد، زمینه باشد و خلاء وجود داشته باشد، وگرنه فرار میکند و چون حمایت از سرمایهداری فقط در سرکوب کارگران و حقوق‌بگیران است، لذا هر روز فاصله بین دو طبقه افزایش می‌یابد. طبقه مرفه و بهره‌مند هر روز بهره‌مندتر می‌شود و طبقه کارگر و فرودست هر روز فرودست‌تر می‌شود و نمیتوان از فروپاشی آن در نهایت امر جلوگیری کرد.

تقسیم قهری ثروت، بر اساس ارث و میراث، افسانهها و تئوری‌های گنج‌یابانه استوار است. بسیاری از خانواده‌ها در طول سالیان سال در تمامی کوران‌های تاریخی، زندگی ثابت و مشخصی داشته‌اند. تقریباً میتوان گفت مانند عقاید زرتشتیان، انسان‌ها بر اساس طبقات مختلف بیشه‌وران، موبدان، سپاهیان و کشاورزان به دنیا می‌آیند و از دنیا می‌روند. کشاورز، همیشه کشاورز باقی‌ میماند و نجیب‌زاده، همیشه نجیب‌زاده باقی خواهد ماند.

خانواده سلطنتی انگلیس، هلند، نروژ، حتی کشورهای عربی چون مغرب، اردن و یا امپراطوری ژاپن، همگی به این امر تکیه دارند تا افسانه‌وار عدهای در زندگی مرفه‌ فرو رفته باشند. تعرض به این عده، دزدی و خیانت محسوب می‌شود و هیچ ‌کس حق اعتراض ندارد. این هاله‌ی مقدس که اطراف خانواده سلطنتی و امپراطوری را گرفته، کم‌کم در دولت‌های مردمی هم نفوذ خود را پیش می‌برد. در واقع بسیاری از جمهوری‌ها یا دموکراسی‌های اخیر نیز به دنبال هاله‌‌ای ناشناخته در اطراف خود هستند؛ به طوری که اکنون بیش از دویست سال است که رییس‌جمهور آمریکا به طور غیر مستقیم از سوی یک باند مشخص تعیین می‌شود و مردم در انتخاب رییس‌جمهور نقش ندارند. ولی تبلیغات، طوری است که وانمود می‌شود آن‌ها از سوی مردم انتخاب می‌شوند! در اروپا و اسراییل و همهی کشورهای مدعی دموکراسی فقط دو حزب مطرح وجود دارد که مانند بازی فوتبال، گه‌گاهی رییس‌جمهور را بین خود پاسکاری می‌کنند. تشکیلات احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه یا کارگر و سوسیالیست یا محافظه‌کار، همه بر این مبنا است که عدهای به عنوان کادر اصلی یا هسته مرکزی هستند و بقیه مردم، هواداران محسوب می‌شوند. هواداران، هیچ گونه حقی در انتخاب اعضای کادر نداشته و معمولاً اعضای کادر همیشه ثابت هستند و دلیل آن هم این است که میگویند تجربه کاری دارند و باید از تجربیات آن‌ها استفاده شود. در واقع از 250 میلیون جمعیت آمریکا، 50% که عضو احزاب نیستند، از 50% باقی‌مانده هم حدود 90% آن هوادار هستند و تنها 10% یعنی 5% کل جمعیت در انتخاب رییس‌جمهور نقش دارند و برخلاف تبلیغات رییس‌جمهور آمریکا، رییس‌جمهور 5% مردم است نه 100% آن!

توزیع انسان دوستانه منابع

ایجاد عدالت یا توزیع انساندوستانه ثروت و منابع، روش دیگری از توزیع ثروت است که غالباً فراموش شده یا مورد غفلت قرار می‌گیرد.

عدالت در توزیع ثروت و منابع کمیاب طبیعت بین انسان‌ها به معنی آن است که افراد در هر مقام و پست و منصب که هستند، باید با هم برابر باشند. اگر نان است، همه بخورند و اگر نیست، هیچکس نخورد و تقسیم حالت بینابین هم به حد متوسط باید باشد. مثلاً اگر نان کم است، اینطور نباشد که عده‌ای چند تا چند تا بخورند و بقیه بدون نان بمانند؛ بلکه باید به نسبت تقسیم کرده و هرکدام تکهای بردارند. البته این امر در محاسبه بسیار ساده ولی در اجرا بسیار مشکل است. مثلاً در زمان پیامبر، هر غنیمت جنگی که بود به طور مساوی تقسیم می‌شد یا در محاصره اقتصادی شعب ابوطالب، یک خرما را چند نفر میخوردند. در بسیاری از جنگها هم پیامبر، سنگ به شکم می‌بست تا با جلوگیری از اتساع معده، احساس کم‌تری نسبت به گرسنگی داشته باشد. در واقع، پیامبر نمی‌گفت که من سیر بخوابم، بقیه گرسنه بودند، عیب ندارد؛ بلکه مخصوصاً خود را گرسنه نگه می‌داشت تا غذا به همه برسد و اگر هم غذا کم می‌رسید، همه مطمئن بودند که پیامبر هم خود گرسنه مانده‌ است. در زمان حکومت حضرت علی (ع) شرط حکومت ایشان برابری و عدالت بود. به طور نمونه تمام سکههای خزانه را بین مردم تقسیم کرد؛ هم یاران قدیمی پیامبر 2 درهم گرفتند، هم مسلمانان تازه به دوران رسیده و حتی یهودیها و غیر مسلمان‌های تازه مسلمان شده. همان طور که در تاریخ خوانده‌ایم این امر باعث شد تا جنگهای خونین جمل، صفین و نهروان بر حضرت علی (ع) تحمیل شود که حضرت علی (ع) در این مورد فرموده است که مردمی که از اجرای عدالت ناراحت هستند، از بی‌عدالتی‌ها بیش‌تر رنج خواهند برد و این است که افراد ضد عدالت دچار سردرگمی هستند؛ از یک سو عدالت را ستایش میکنند و از سوی دیگر از اجرای آن ناراحت هستند!

به طور مثال وقتی خبر دستگیری مفسدین در چین یا آمریکا یا انگلیس پخش می‌شود، این‌ها خوشحالند و می‌گویند در آمریکا و چین و اروپا با مفسدین اقتصادی مبارزه می‌شود. ولی به محض این که در ایران مفسدین را دستگیر می‌کنند ناگهان بحث، سیاسی می‌شود! و کسانی که از شهرام جزایری مبالغی را دریافت کردهاند، آدم‌های انقلابی و پاکباز معرفی می‌شوند.

این تناقض عجیب رفتاری از آنجا نشأت می‌گیرد که ما شاهد منافع فردی، خانوادگی، فامیلی یا حزبی در آن هستیم. یعنی اگر در تاریخ بخوانیم که چنگیزخان مغول هزاران نفر را کشت، یک لبخند می‌زنیم یا حداکثر یک فحش می‌دهیم! اما همین که یکی از این کشته‌ها قرار شد، خود ما باشیم، آن وقت معلوم است چه حادثه‌ای اتفاق می‌افتد.

وقتی می‌گویند در زندان گوانتاموا، شکنجه می‌شود ممکن است برایمان مهم نباشد یا شاید بعضیها حتی برعکس، بگویند که لازم است شکنجه شود؛ اما همین که یک باطوم به سر ما خورد، تمام معادلات عوض می‌شود! شکنجهگری محکوم و به شدت زشت محسوب می‌شود. عدالت هم همین طور است؛ اگر عدالت بین مردم باشد و اصطکاکی با منافع نداشته باشد، اشکال ندارد، ولی همین که با منافع حزبی، گروهی و شخصی اصطکاک پیدا کرد، عدالت، دشمن می‌شود! سهام عدالت، مسکن مهر، صندوق مهر امام رضا (ع) و امثال آن دچار چنین سرنوشتی هستند! همه منتظر دریافت سهام عدالت هستند، همه خواستار وام هستند و وقتی بر اساس عدالت به آن‌ها نمی‌رسد، دشمن این طرح می‌شوند. لذا دشمنیها و دوستیها با طرحها و لوایح در ایران و یا شاید در بسیاری از کشورها بر اساس منیّت و خودپسندی تفسیر شود، نه بر اساس علمی و آرمانی؛ به همین دلیل میتوان به سادگی آن را اثبات کرد. مثلاً روزنامه‌هایی که روزی یک طرح را خوب میدانستند، روز دیگر آن را بد دانستند، نوشتههایشان موجود است یا برخورد سلیقه‌ای هم همین طور است. مثلاً اگر طرح سهام عدالت یا کمک مالی 50 هزار تومانی در آمریکا باشد، خوب است ولی اگر در ایران باشد، عده‌ای آن را گداپروری می‌گویند!

رمضان، در پی تعدیل نیازها

ماه رمضان، فلسفهای در همین راستا دارد. این ماه میخواهد نیازها را تعدیل کند و آن را کاهش دهد تا برابر منافع شوند؛ یعنی اگر گندم یا برنج کم است، میگویند کمتر بخورید و یا آب کم است، کمتر بنوشید. زیرا بسیاری از مردم تصور میکنند که اگر کم بخورند، تا نخورند خواهند مرد! مانند بسیاری از ما که وقتی یک بیماری جزئی می‌گیریم، فکر می‌کنیم دنیا به آخر رسیده و ما در حال مردن هستیم!

وقتی تشنه می‌شویم، جمله‌ی معروف از تشنگی هلاک شدیم را میگوییم. از گرسنگی هم به همین صورت یاد میکنیم. اما ماه رمضان میخواهد با تمرین نخوردن و نیاشامیدن، بگوید که نخوردن و نیاشامیدن آنقدر هم ترسناک نیست.

اراده انسان، قوی هم می‌شود. یعنی انسان‌ها معمولاً کارهای خوب را دوست دارند ولی در اجرای آن همان طور که اشاره شد، ضعف دارند. ماه رمضان میگوید: شما میتوانید اراده خود را قوی کنید. کسی که از صبح علی‌الطلوع تا غروب آفتاب با این که گرسنه می‌شود، نمیخورد و یا تشنه می‌شود و نمی‌آشامد، در واقع اراده خود را قوی کرده است. این ارادهها در جمع، قوه مجریه یا اجرایی یک مملکت را می‌سازند. یعنی اگر مردم، تک تک خودساخته و قوی اراده و با عزم راسخ باشند، مجموعهی آن‌ها یک ملت و یک دولت با اراده خواهد بود. در مقابل گرسنگی و تشنگی تحریم اقتصادی خم به ابرو نمی‌آورند و آن را تحمل میکنند تا دشمن بداند که قدرت ارادهی اینها باعث پیروزی بر مشکلات می‌شود. البته در این خصوص هم همان طور که اشاره شد، ممکن است برخورد دوگانه شود: مثلاً اگر بشنویم که در ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی، ژاپنیها زیاد کار کردند و کم خورند، می‌گوییم که کار خوبی کردند تا مملکت خود را بسازند، ولی همین که قرار شد ما این کار را بکنیم و کمی نان یا پنیر ما را کاهش دادند، فریادمان بر خواهد ‌آمد که همه چیز تورم است، همه چیز گرانی است و مردم در قحطی به سر می‌برند و گرسنگی، مردم را آزار می‌دهد! ریاضت کشیدن برای ژاپنی‌ها، هندی‌ها و چینیها خوب است، ولی برای ما خوب نیست!

در اقتصاد رمضانی، تمرین نقاط اقتصاد هم دیده شده است. مردمی با وضع خوب هم باید روزه بگیرند، مردم فقیر هم باید روزه بگیرند و این نشان‌ آن است که نقش انسان‌ها در جامعه و تحریک‌‌پذیری اراده آنها بسیار مهم است.

اگر در جنگ روانی دشمن در تحریم اقتصادی، یک گروه شرکت نکنند ممکن است دشمن موفق به اجرای مقاصد خود شود. لذا همه طبقات باید تمرین کنند و همه مردم در باب قانون مساوی هستند و این تمرینها مردم را به جایی راهنمایی می‌کند که خیر دنیا و آخرت آن‌ها در آن است. مردم، امروز دیگر فریب تبلیغات دشمن را هم نمیخورند و در مقابل آن به وحدت می‌رسند. ممکن است دشمن، کمبود منابع را که امری ذاتی است، به امری سیاسی تبلیغ کند، تورم را که یک امر علمی است، امری اعتباری تبلیغ کند و از اصطکاک منافع مردم با اجرای عدالت، بیش‌ترین بهره را برای ضربه زدن به نظام ببرد، ولی مردم آمادهاند، حرف‌های همه را می‌شنوند، همهی حرف‌ها را تکرار می‌کنند، همه چیز را میگویند و و خوشبختانه با این روش دشمن را به اشتباه می‌اندازند و درست زمانی که دشمن تصور میکند در تبلیغات خود پیروز شده است، ناگهان مردم حرکتی خودجوش می‌کنند که دشمن را مات و مبهوت می‌کند. در جنگ تحمیلی دیدیم که دشمن تبلیغ کرد که سه روز به تهران خواهد آمد، اما در همان قدم اول زمین‌گیر شد. بارها این تبلیغات را کردند که نظام جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد، ولی خودشان ساقط شدند. این آموزش ملتی است که رمضان دارد: رمضان یعنی تعدیل نیازها برای هم سطح شدن با امکانات موجود.

                                                                                                 سید احمد حسینی ماهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد