کنفرانس خبری مدیران عامل باشگاههای پیروزی و استقلال برای تأسیس شرکتی خصوصی در حمایت از هواداران، امیدهایی در دل مدیران زنده کرد تا شاید بتوانند از کمبود بودجه و کسریهای پرداختی خود نجات پیدا کنند. مدیرعامل شرکت تازه تأسیس که در میان دو مدیرعامل نشسته بود و از ایدههای خود برای پرورش فوتبال و تزریق بودجه به آن سخن میگفت، از تأسیس شرکت و اخذ مجوزهایی صحبت کرد که میتوانست بستر بسیار خوبی برای درآمدزایی باشد و از طریق ساماندهی هواداران و فروش بلیطهایی برای پیشبینی بازیها و اعلام نتایج و اعطای جوایز، سخن میراند.
آقای انصاریفرد، مدیرعامل باشگاه پیروزی نیز در تأیید فرمایشات آقای آلفرد عابدی گفت: فیفا چهار نوع درآمد را برای فوتبال پیشبینی کرده که از جمله آنها فروش بلیط، جذب اسپانسر، پخش تلویزیونی و قبول آگهیهاست. در حالی که در ایران، هیچکدام از اینها مثمرثمر واقع نشده و فوتبال ایران به کمکهای دولت بعلت کسری بودجه نیاز دارد. وی اشاره کرد که در عربستان فقط یک تبلیغ بر روی سینه فوتبالیستها، 20 میلیارد دلار درآمد دارد در حالی که در ایران، وقتی برای اولین بار این کار را انجام دادیم، صداوسیما از پخش آن بازی خودداری کرد و صاحب شرکت هم از ما جریمه خواست. در فروش بلیط هم معمولاً دو باشگاه در سال، هر دیدار مهمی داشته باشند، مردم بلیط را به هر قیمتی شده، تهیه میکنند. حتی در امارات که مسابقه داشتیم، یک ایرانی، تمام بلیطها را یکجا خرید و رایگان به هواداران پیروزی داد تا به تماشای فوتبال بیایند. اینها نشان میدهد که فوتبال میتواند درآمد خود را داشته باشد و به دولت متکی نباشد. به طور مثال، سازماندهی هواداران، یکی از راههای درآمدی است. در عربستان، کل جمعیت، 7 میلیون نفر است و لذا هواداران آن ممکن است به یک میلیون نفر هم نرسد. در حالی که در ایران، برابر تمام جمعیت عربستان، هوادار داریم و اگر هواداران دو تیم با هم در نظر گرفته شوند، شاید تا 15 میلیون هم هوادار باشد. با این وسعت هواداری، هواداران و بازیکنان کشورها ی دیگر تصور میکنند ما باشگاه بسیار ثروتمندی هستیم؛ حتی به کشورهای دیگر که میرویم با توجه به مطرح بودن دو تیم پرسپولیس و استقلال در سطح آسیا، تقریباً همه ما را ثروتمند میدانند؛ در حالی که بودجه ما حدود 10% کل نیاز ماست و ما همیشه برای پرداخت دستمزد بازیکنان، مشکل داریم. وی سپس با شاهد گرفتن آقای واعظ آشتیانی گفت که گرچه ما در میدان بازی، رقیب یکدیگر هستیم، ولی تصمیم داریم با تأسیس این شرکت در کارهای اقتصادی و مالی با یکدیگر هماهنگ باشیم تا بتوانیم بیشتر به خود متکی بوده و به فوتبال حرفهای بیاندیشیم. واعظ آشتیانی هم ضمن دفاع از فوتبال حرفهای گفت که مردم باید بدانند هواداری از فوتبال، باید ساماندهی شود و بدون کمک هواداران، فوتبال حرفهای وجود ندارد.
به هر حال باید دانست علیرغم امیدواریهای هوادران این باشگاهها، هنوز راه بسیاری برای درآمدزایی فوتبال باقی است. مردم ما فوتبال را دوست دارند ولی اغلب، فرهنگ فوتبال با چالش روبهروست. عدهای از خانوادهها به دلیل اینکه فوتبال، مانع درس خواندن فرزندان میشود، از این بازی ناراحت هستند؛ عدهای دیگر، آن را یک ابزار غربی میدانند که برای ایران نباید مهم باشد و عدهای هم اشکالات فرهنگی بر آن وارد میکنند و میگویند که اساس بازی فوتبال برای شرطبندی است و شرطبندی در اسلام، حرام است. لذا برد و باخت در فوتبال از اهمیت مالی برخوردار نمیشود. در غرب، شرطبندی شاید یکی از بزرگترین جاذبهها و منابع درآمدی فوتبال باشد و شاید شرکت مزبور نیز بر اساس همین عقیده شکل گرفته است، ولی امکان ندارد که فراگیر و عمومی شود. زیرا از یکسو برد و باخت در اسلام حرام است و شرطبندی براساس آن جایز نیست و اگر در سطح وسیعی مطرح شود، ممکن است حساسیت مراجع مذهبی را برانگیزد.
نقش NGOها در ورزش
در ایران مراکز بسیاری برای حمایت از ورزش تشکیل شده است که ذیلاً به سه مرکز مهم آن اشاره میشود:
1. خانه ورزشکارن ایران.
2. ائتلاف بزرگ ورزش.
3. سازمان قهرمانان ملی ورزش.
خانه ورزشکاران ایران در سال 1350 تأسیس شده است. مؤسس آن آقای قلیچ خانی است که وی نسبتی با فوتبالیست معروف داشته و اکنون مدرس بوکس میباشد. آقای قلیچ خانی در سال 1350 با تأسیس محلی برای اسکان ورزشکاران، کار خود را شروع کرد و تاکنون نزدیک به یک میلیون نفر را به تناوب به صورتهای انفرادی یا دستهجمعی اسکان داده است. در واقع ورزشکاران شهرستانی که برای مسابقات به تهران میآیند، باید در هتلهای گرانقیمت با هزینههای بالا ساکن شوند. اما برخی از آنها قادر به پرداخت این هزینهها نیستند. لذا ایشان با دریافت حداقل مبلغ و یا برخی مواقع، کمک مالی به این قهرمانان در اسکان و تغذیه آنها کمک میکند.
اخیراً با ورود هوشنگ رحمتی به عنوان رییس هیأت مدیره، فعالیتهای جدیدی برای حمایت مالی ورزشکاران آغاز شد که تاکنون حداقل حدود 6 پروژه بزرگ مسکونی در اقصینقاط ایران است که تحت عنوان تعاونی مسکن ورزشکاران با کمک ورزشکاران معروفی چون هادی ساعی آغاز شده که میتواند تا 3000 نفر را صاحب مسکن نماید و ورزشکاران نیز با ثبتنام در این پروژهها حمایت خود را از این حرکت مهم اعلام داشتهاند؛ به نحوی که برای هر باشگاه، سهمیهای منظور و به آنان اعلام شده است. این پروژهها در شمال، نزدیک چمخانه به عنوان شهرک مسکونی هادی ساعی و در مشهد، تهران، شهرک پرندک و دماوند هم آغاز به کار کرده است.
علاوه بر خانه ورزشکارن ایران که پروژههای مسکونی را دنبال میکند و سعی دارد با خانهدار کردن ورزشکاران از بار مالی باشگاهها بکاهد، ائتلاف بزرگ ورزش ایران نیز مسائل رفاهی ورزشکاران از جمله بیمه و بازنشستگی و از کارافتادگی را در دستور کار قرار داده است. این ائتلاف بزرگ ورزش با دبیر کلی سردار امامیان در سالهای 82 و 83 آغاز شد. ایشان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و واحد تربیت بدنی آن مسؤولیتهایی داشتهاند و با استفاده از تجربیات خود به تحلیل راهبردها و کارکردهای ورزشی همت گماشتند. از جمله کارهای سردار امامیان، دعوت از پیشکسوتان ورزش بوده که با اعطای جوایزی به آنان سعی کردهاند تا آنان در سنگر ورزش باقی بمانند. حضور پیشکسوتان از دو جنبه اهمیت دارد؛ یکی آنکه جوانان از تجربیات آنان استفاده میکنند و تجربیات، از بین نمیرود و یک پیوستگی بین نسلهای مختلف ورزش به وجود میآید، از سوی دیگر باعث شادمانی و بالا رفتن روحیه پیشکسوتان میشود. زیرا ورزش به لحاظ ماهیت ذاتی خود، انسانها را تا سن به خصوصی لازم دارد. مثلاً یک فوتبالیست تا سن 30 یا 35 سالگی مورد احتیاج است. بعد از آن است که بسیاری از ورزشکاران، منزوی میشوند و فقط ممکن است تعداد انگشتشماری از آنان در ردیف مربیگری به کار خود ادامه دهند. لذا برای پیگیری بهتر این موضوع، آقای سعید حقوردی، فوتبالیست قدیمی نیز اقدام به تشکیل سازمان ملی قهرمانان ورزش ایران نموده و با کسب مجوز از وزارت کشور در حدود سه هزار تن از قهرمانان را سازماندهی و از پیشکسوتان، قدردانی نموده است و اخیراً نیز با اجرای مسابقات دو جانبه در ساری و قائمشهر بین تیم نساجی مازندران و مازنیهای لیگ برتر، توانست کمکی مالی برای کمیته امداد استان مازندران باشد و درآمد حاصل از این بازی را به نفع کودکان بیسرپرست اهدا نماید. اکنون نیز به دنبال ثبت اولینها در کتاب گینس است؛ به طوری که یکی از ورزشکاران به نام حبدرویش با هزینه این سازمان قرار است به انگلستان برود و رکورد خود را ثبت نماید.
راههای جدید پولسازی
ورزش در ایران باید باز تعریف شود تا بتواند به پولسازی برسد. زیرا اگر باز تعریف نشود، تضاد موجود در آن باعث هدر رفتن انرژیها میشود؛ چنانکه تاکنون در عرض این سی سال اتفاق افتاده است. وقتی بنده مسؤولیتی داشتم، گزارش دادند که باشگاه استقلال هنوز با اینکه مدتی از انقلاب اسلامی گذشته با افراد سابق سر و سرّی دارد و عکس شاه و طرفداران او را در اتاقها نصب کرده، لذا طی حکمی این افراد دستگیر و محل باشگاه هم مصادره شد و این رفتار دوگانه ادامه داشت. یعنی باشگاه پیروزی و استقلال با توجه به اینکه نام خود را عوض کردند ولی نتوانستند اعتماد مردم را به خود جلب کنند. لذا بخش اعظمی از هواداران به دلایل اجتماعی، رابطه خود را با باشگاه، تضعیف کردند و حداقلی که ماندند، بسیار خشن و ناصواب از این دو باشگاه حمایت کردند. به طوری که همیشه در بازی بین دو باشگاه در استادیوم آزادی حتماً باید خسارتهایی به مردم وارد میشد. مدیران باشگاهها قدرت کنترل تماشاگر را نداشتند و صداوسیما هم با عنوان کردن تماشاگرنما، نمیتوانست تأثیر فرهنگی بر آنان داشته باشد. اکنون باید این معضل برای همیشه حل شود تا مشکل اقتصادی باشگاهها هم از بین برود. گرچه هنوز هم مقاومتهایی دیده میشود. مثلاً با اینکه نام باشگاه، پیروزی است خیلی از افراد سعی دارند از کلمه پرسپولیس استفاده کنند. استفاده از نام، باعث تشدید دوگانگی در بین هواداران میشود.
هواداران دولتی و هواداران سنتی با هم در یکجا جمع نمیشوند تا این مشکل را برطرف کنند. مدیران باشگاهها از سوی سازمان تربیت بدنی انتخاب میشوند، ولی نمیتوانند در هیأت مدیره یا بین مربیان یا بازیکنان، اعمال مدیریت کنند. لذا درآمدها از بین میرود. مثلاً کمیته انضباطی حکم صادر میکند تمام بازیهای بین دو باشگاه پرطرفدار، بدون تماشاگر باشد! و این یعنی از بین رفتن منابع اصلی درآمد دو باشگاه.
البته غیر قابل اجتناب است؛ زیرا مربیان یا مدیران واسطه سعی میکنند از تماشاگران به عنوان گروه فشار استفاده کنند و لذا منابع دولتی هم مقاومت میکنند و از دو طریق درآمد آنان مسدود میشود؛ هم بودجه دولتی کم میدهند و هم جلوی فروش بلیط یا آمدن تماشاگر را میگیرند.
تیم فوتسال با تیمهای جدیدالتأسیس در این زمینه بهتر عمل کرده است و لذا میبینم با اینکه جدید هستند ولی در سطح بینالمللی، حرفی برای گفتن دارند. اکثر تیمهایی که جدید تأسیس شده است، معمولاً مشکل مالی هم ندارند، زیرا از ابتدا تأسیس آنها براساس اصول بوده و درآمد و هزینههای آن تعریف شده است. مثلاً اگر درآمد، کاملاً دولتی بوده است، دولت نسبت به پرداخت آن اقدام نموده است. اما باشگاههای قدیمیتر به علت اینکه در زمان گذشته تأسیس شدند، نمیتوانند با روند جدید، خود را هماهنگ کنند. لذا از آنجا رانده و از اینجا مانده میشوند. رشد رشتههای مختلف کاراته، جودو، کونگفو، ووشو و یا فوتبال نوجوانان والیبال وبسکنبال و امثال آن در این چند سال اخیر نشان میدهد که تهیه بودجه و ساماندهی ورزش اگر بر مبنای یک اصل مشخص باشد، به درستی پیش میرود و در سطح جهانی هم مدالآور و پرافتخار است. اما وجود تضاد درونی در یک تیم و یک بام و دو هوا بودن آنها مانع وحدت رویه شده و از درآمدزایی میکاهد.
مثلاً اندیشه درآمدزایی در باشگاهها، همانطور که اشاره شد بیشتر بر مبنای شرطبندی و برد و باخت است. لذا استقلال باشگاهها و درآمد آنها اغلب از فریب مردم به دست میآید. مردم را به زور تبلیغات در یک مسابقات واهی وارد کردن، شرطبندی و پیشگویی نمودن، بعد هم جیب آنها را خالی کردن. در حالی که وحدت رویه کمک میکند که تماشاگران، یکدست شده و از تخریب اموال عمومی بپرهیزند، بازار سیاه از بین میرود و باعث میشود که همیشه مردم در استادیومها حضور داشته باشند. اصرار بر از بین بردن ارزشهای فرهنگی ممکن است در مدت کوتاه، درآمدزا باشد ولی نهایتاً جامعه را به مقابله با خود میکشاند و این چیزی است که ورزش، آن را نمیپسندد. یک قهرمان دوست دارد که قهرمان ملی باشد، نه قهرمان یک گروه، با یک جناح خاص سیاسی یا اجتماعی؛ تفاوت این دیدگاه به نابودی درآمد میانجامد. مثلاً اگر علی کریمی، مچبند مخصوصی ببندد، به ناچار از باشگاه اخراج میشود و هرچه هم توجیه کند، مردم قانع نمیشوند. زیرا معلوم میشود که وی خواسته تا قهرمان یک جناح باشد. کلیه قهرمانانی که به یکی از جناحها وابسته شدند، از دور خارج میشوند ولو اینکه جناح مزبور، زندگی شخصی آنان را تأمین کند.
سید احمد حسینی ماهینی