От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

بازار لباس در ایران (366)

بازار لباس در ایران (366)




مناقصه و مزایده

شاید اولین لباسی که بشر پوشید، همان برگ انجیری بود که به دلیل پهن بودن آن برای پوشش اولیه مناسب بود. اما بعدها بشر توانست به علم ریسندگی و بافندگی دست یابد و امروزه تخصص‌های بسیار بالایی در این زمینه دارد. ریسندگی از دوک ریسندگی در دست پیرزنان در آمد و به میلیاردها دوک در چرخش سرسام‌آور ماشین‌های ریسندگی رسید. امروزه آن قدر ریسندگی رشد کرده که بازار، اشباع شده است و تعطیلی چند کارخانه یا بیکاری چند میلیون کارگر، هیچ نقشی در بازار آن به وجود نیاورده است. لباس که محصول ریسندگی و بافندگی است بر قامت انسان‌ها استوار ایستاده است و با این‌ که سنگین و آویزان است، هیچ کس آن را باری بر دوش خود نمی‌داند. البته فرهنگ‌های مختلف سعی دارند از میزان بار آن بکاهند یا آن را افزایش دهند؛ ولی این فقط دلایل فرهنگی است. مثلاً در اروپا در عصری که به عصر برهنگی معروف است، سعی می‌شد که زن‌ها کم‌تر و کم‌تر لباس بپوشند و مردها بیش‌تر و بیش‌تر. در شرق شاید برعکس، زن‌ها لباس بیش‌تری باید می‌پوشیدند و مردها کم‌تر. اما حد فاصل یا حد مطلوب این‌ها را مذهب مشخص می‌کرد. آیین یکتاپرستی و حتی آیین‌های غیر یکتاپرستی بر تعادل بین زن و مرد و کودک و پیر حکمرانی می‌کرد. اغلب شبیه هم و دارای فرمان‌های مشابه بودند. معمولاً زنان بیش‌تر مورد توجه بودند. هر نوع ابتکار در لباس در ابتدا برای زنان بود، سپس برای مردان. ما در اسلام می‌خوانیم که زنان باید فقط وجه و کفین را بدون پوشش بگذارند و لباس آن‌ها طوری باشد که بقیه بدن آن‌ها را بپوشاند. اما در مورد کودکان یا پیرزنان و پیرمردان چنین حکمی ندارد. گرچه بهتر است که آن‌ها هم این حدود را رعایت کنند. مثلاً با این که بر پیرزنانی که امید بچه‌دار شدن ندارند، حجاب واجب نیست، اما می‌گوید بهتر است که عفاف را رعایت کنند یا برای کودکان نیز همین‌ طور است. این فرهنگ، طبیعتاً پیامدهای اقتصادی هم دارد. هرچه لباس بیش‌تری لازم باشد، منابع وسیع‌تری به آن اختصاص داده می‌شود. برای لباس بیش‌تر نیاز به پارچه بیش‌تر و برای آن نیز به نخ و پنبه و زمین کشاورزی نیاز است و بر اثر همین مزیت‌های اقتصادی، یک ملت یا یک کشور یا یک قوم تعریف می‌شود. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: ویل لقوم یلبسون ما لا ینسجون: وای بر قومی که چیزی می‌پوشند که خود نمی‌بافند. یعنی از واردات کالا برای پوشاک استفاده می‌کنند. طبیعتاً این امر اقتصادی یک بار سیاسی هم به دنبال دارد. یعنی کشوری که خود قادر نباشد، پوشاک خود را تأمین کند، وابستگی به دیگر کشورها پیدا می‌کند و ناچار باید همان بافته‌های آنان را به سبک آنان بپوشد. لذا می‌بینیم بارها در طول تاریخ، نحوه لباس پوشیدن مردم عوض می‌شود. در همین ایران، در سال 1310 شاهد نهضتی بودیم به نام یکسان‌سازی لباس که لباده و عبا و عمامه را زیر فشار گذاشتند تا مردم، کلاه فرنگی و کت و شلوار بپوشند. گرچه اخیراً گرایش‌های زیادی به پوشاک بومی و محلی شده و سعی شده از حالت ضد ارزش بیرون بیاید، ولی هنوز حتی لباس‌های سنتی را با الیاف خارجی می‌بافند! رنگ‌آمیزی، بافت و مد لباس، همه از خارج الهام گرفته می‌شود. مردم ایران معمولاً به لباس قوم بختیاری یا لرها و کردها و مشهدی‌ها یا بلوچی‌ها اهمیت می‌دهند. به دلیل این که در اروپا نهضت بازگشتی دیده می‌شود، مردم اروپا هم به سنت‌ها و البسه دن کیشوت و امثال آن علاقه‌مند شده‌اند. اصلاً علاقه آن‌ها به عتیقه‌جات ایرانی باعث بیداری ایرانیان و رجوع آنان به فرهنگ‌های محلی شده است. دلیل مهم آن هم این است که این توجه، با کلمات انگلیسی هم ردیف است: مثلاً فولکوریسم یا همان زبان محلی، نهضت دهه 1350 ایران است که برخلاف دهه 1310 سعی دارد آب رفته را به جوی برگرداند. ولی باز با همان دید اروپایی و آمریکایی. لذا جنبه‌های مذهبی و ملی آن بسیار کمرنگ‌تر از جنبه‌های سنتی و عتیقه بودن آن است. مثلاً سنت ایرانیان، چادر است اما در هیچ کدام از صنایع دستی یا گردشگری ایران، در مردم‌شناسی‌ها و مجسمه‌سازی‌ها و حتی فیلم‌ها وسریال‌ها به این امر اشاره نمی‌شود و یا لباس فردوسی و ابونصر فارابی و خیام و امثال آن را یک لباس هندی! برگرفته از مهاراجه‌های هندی می‌خوانند و عبا و عمامه را بعد از نفوذ انگلیس در ایران معرفی می‌کنند؛ در حالی که این لباس، سابقه 1400 ساله در ایران دارد. واردات لباس، واردات همه چیز! همان‌ طور که اشاره شد باید سعی کرد که لباس را در داخل تولید کرد تا با فرهنگ مردم و امکانات اقتصادی، همخوانی داشته باشد. اما وقتی از واردات استفاده شد، همه معادلات را به هم می‌زند. مثلاً اگر مردم مایل به استفاده از پارچه‌های پنبه‌ای، نخی یا پشمی باشند که قابل تولید در داخل هر کشوری است، با تولید پارچه‌هایی از الیاف شیمیایی، فرهنگ استفاده از لباس تغییر می‌کند. مردم به جای لباس‌های نخی، از لباس‌هایی با نسوج شیمیایی مانند «بشور بپوش» استفاده می‌کنند و وقتی وابستگی شدید شد، ناچار حجم استفاده از آن هم زیاد می‌شود. مثلاً در ایران هنوز بهترین پارچه برای چادر، پارچه تولید ژاپن است یا حتی برای تهیه عمامه از "وال" خارجی بیش‌تر استفاده می‌شود. گرچه تولید پارچه چادری داخلی هم فراوان است ولی به دلیل وابستگی فرهنگی، توجه به مصادیق ارزشی و مذهبی هم با رو بنا و زیر بنای خارجی توسعه می‌یابد. مثلاً شکل مقنعه در ایران برگرفته از لباس راهبان مسیحی است که ابتدا در لبنان، سوریه و بعد در ایران رایج شد. در حالی که روسری یک پوشاک ایرانی است که در کشورهای دیگر هم رایج شده و تاریخ آن به قبل از اسلام و زمان پیشدادیان و اردشیر بابکان هم می‌رسد. می‌گویند اعراب در زمان اردشیر هخامنشی، تمرد کرده و شورش‌هایی انجام می‌دادند. به همین دلیل اردشیر آنان را سرکوب کرد و به نشان تبعیت، آنان را وادار کرد تا روسری سر کنند! به معنی این‌ که مردی در بین آنان وجود ندارد. روسری یا عقال که امروزه اعراب آن را افتخار عرب می‌دانند، یک وسیله تحقیر توسط اردشیر بوده که به آنان تحمیل شده است. به هر حال بینش فرهنگی و سیاسی و حتی عقیدتی یک ملت یا یک قوم ممکن است با تغییر لباس، تغییر یابد و مسائلی را که زمانی جرم می‌دانستند، باعث افتخار بدانند. استفاده از مواد شیمیایی یا مواد غیر پنبه‌ای حتی استفاده از فلز در منسوجات را نباید منحصر به اروپا یا قرون جدید دانست. گرچه امروز علم بسیار پیشرفته است، اما ما استفاده از آهن در لباس را به زمان حضرت داوود و سلیمان منتسب می‌دانیم. خداوند می‌فرماید که آهن را به دست آنان نرم گردانیدیم تا به هر شکلی بخواهند درآید و از این نرم شدن‌ها، میله‌های باریک و باریک‌تر ساختند تا جایی که زره یعنی لباس جنگی از فولاد (آهن آب‌دیده) ساختند که شمشیر بر آن مؤثر نبوده است. این علم تا آن جا پیش رفت که از طلا و نقره نیز الیاف پارچه ساختند و پارچه‌های زری‌باف یا سیم‌باف به همین معنی است. طلا و نقره را به قدری نازک کردند تا همچون نخ در البسه به کار گرفته شود. امروزه حتی سنگ و شیشه (سلیس) را هم برای استفاده در الیاف پارچه و پشم شیشه و امثال آن آماده می‌سازند. با وجود تمامی پیشرفت‌ها بدن انسان طبیعت خود را دارد و در طول سالیان سال هم ثابت بوده است. مثلاً لباس از جنس نخ یا پنبه برای تماس نزدیک با بدن مناسب‌تر بوده است. استفاده از کتان برای پاها یا از پشم برای لباس رو و مقابله با سرما بسیار مناسب است. زیرا گوسفندان و شتران با این نوع البسه در مقابل سرمای زمستان و گرمای تابستان مقاومت می‌کنند. استفاده از پوست حیوانات، چرم گوسفند یا حتی پوست خز و پوست روباه هم برای تهیه لباس بسیار خوب است؛ ولی همه آن‌ها برای تماس مستقیم با پوست انسان مناسب نیستند و برای تهیه چکمه، پالتو و کاپشن می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. البته در همه این‌ها باید اکوسیستم با محیط زیست را در نظر گرفت. استفاده از خاک برای تولیدغوزه یا پنبه محدودیت ندارد، ولی استفاده از پوست خز باعث انقراض نسل آن‌ها می‌شود. وقتی امام رضا (ع) به ضامن آهو ملقّب است، آیا مناسب است که عده‌ای از پوست آهو جلد قرآن بسازند؟ هرچه جلد قرآن بیش‌تری در آستان قدس رضوی با پوست آهو تولید شود، به معنی شکار بیش‌تر آهو و از بین بردن نسل آنان است. ‌ واردات لباس، تیغ دو لبه برخی تصور می‌کنند که لباس‌های ایرانی خوب نیست و همه را باید از کشورهای دیگر وارد کرد. اولین کشور مقصد، آمریکا، فرانسه یا انگلیس است و اگر دستتان نرسید، لباس‌های تاناکورای ژاپن، هند، ترکیه و حتی کردستان عراق هم کفایت می‌کند. اما واردات لباس به خصوص به صورت آماده و احیاناً دست دوم باعث انتقال امراض بسیاری می‌شود. ضد عفونی کردن البسه به نسوج آن لطمه می‌زند و اگر در بین هزاران دست لباس، حتی یکدست هم آلوده باشد، کار خود را انجام می‌دهد. به همین دلیل دولت‌ها به فکر افتاده‌اند، تعرفه ایجاد کنند و با بالا بردن هزینه واردات و اخذ عوارض گمرکی و سود بازرگانی مانع این تجارت شوند. حتی در کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی، توافق فی ‌ما ‌بین کشورها به رسمیت شناخته شده است. از این رو مثلاً آمریکا که قادر نیست از واردات کالاهای ژاپنی و چینی جلوگیری کند، با این که عضو WTO است ولی تعرفه و گمرک ایجاد می‌کند و برعکس، ژاپن یا چین به نوع دیگری با این واردات مقابله می‌کنند. یکی از روش‌های مبارزه چین با واردات آمریکا، مبارزه فرهنگی یا عقیدتی است. مخصوصاً در زمان تشکیل حزب کمونیست، طوری مردم را آموزش داده بودند که مردم، پوشیدن لباس‌های آمریکایی را جرم یا ضد ارزش می‌دانستند. اکنون جهان به سوی این نوع تحرکات می‌رود. یعنی وقتی WTO اجازه نمی‌دهد تا تعرفه تعیین شود، آنان از انگ‌ زدن استفاده می‌کنند. یعنی می‌گویند فلانی آمریکایی است یا فلانی کمونیست است که در واقع اشاره آنان به طرز لباس پوشیدن یا استفاده از کالاهای کشور مقصد است. در واقع همان طور که جنگ سرد هم اکنون به شکل جنگ نرم درآمده است، رقابت در تجارت نیز به صورت نامرئی و ایجاد تفرقه فرهنگی نمود پیدا کرده است. با این که در قانون تجارت، آزادی تجارت تبلیغ می‌شود، ولی همین دنیای تجارت آزاد، شرکت‌های خود را در صورتی که با ایران، معامله داشته باشد، مجازات می‌کند. یعنی آزادی تجارت، یک دروغ مانند دورغ‌های دیگر قدرت‌ها در قرن بیستم است. چیزی به نام آزادی تجارت وجود ندارد. آمریکا خود، همه چیز است؛ هم قانون است هم مجری هم قاضی. اما دنیا هم ساکت نیست تا آمریکا یا هر قدرت دیگر یکه‌تازی کند. اکنون بازار تعرفه‌های نرم تجاری هر روز گرم‌تر می‌شود و واردات و صادرات یک تیغ دو دم یا شمشیر دو لبه می‌شود که هم آمریکا و هم ضد آمریکایی‌ها از آن ضرر می‌کنند و آنان به ورشکستگی کشیده می‌شوند. چه کسی بهتر از ایران خریدار کالاهای آمریکایی بوده و هست؟ و زمانی که به ایران، کالایی نمی‌فروشند، یعنی بخش عظیمی از بازار خود را از دست می‌دهند و نتیجه تحقیقات و بازاریابی یک قرن فعالیت خود را در بازاریابی ایران به راحتی دور می‌ریزند. لباس‌های جین از بهترین لباس‌های مورد علاقه ایرانیان بود یا اورکت‌ها و البسه نظامی، همه در ایران، خریدار فراوانی داشته است. اما وقتی آمریکا ایران را تحریم کرد، بازار مصرف ایران به بازارهای دست دوم از قبیل ترکیه و کره و نهایتاً بازار مشترک رفته و باعث تقویت آن‌ها می‌شود. به طوری که الان موج کره‌ای، به خصوص کره جنوبی که بازار اصلی دست دوم ایران، پس از اولین تحریم‌های آمریکا بود، بالاترین سود را در آسیا و جهان دارد. هرچند ژاپن و اروپا در این گرایش‌ها زیان چندانی ندیدند، ولی به دلیل پیروی از تحریم‌های آمریکایی، رتبه اولیه خود را در بازار نفتی ایران از دست دادند. یعنی اکنون سامسونگ کره جنوبی از سونی ژاپنی‌ یا حتی آی‌.بی.‌ام آمریکا بیش‌تر رشد کرده و احتمال ورشکستگی آن‌ها کم‌تر است. همین طور لباس‌های کره‌ای هم به سادگی جایگزین لباس‌های جین و بزرنتی آمریکایی شدند. از آن بدتر زمانی است که شاهدیم کالاهای ایرانی جای همه این‌ها را گرفته است. یعنی مردم لباس ایرانی را با مارک کره یا ترک خریداری می‌کنند! اورکت که در تبریز تولید می‌شود به نام اورکت کره‌ای و جین که در تهران دوخته می‌شود، به نام ترک به فروش می‌رسد. تمام کالاهای تولید داخل در بهترین فروشگاه‌ها به نام کویتی، ترک و حتی کره فروش می‌رود! سید احمد حسینی ماهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد