در بسیاری از کتابها، فقدان منابع و یا کمبود آن در راس برنامههای اقتصادی است؛ اکنون نیز برای آمریکا این مسئله را پدید آورد که آیا دنیا در حال نابودی است؟ ناامیدی آمریکاییان و تئوریسینهای وابسته به آن، چه در اوج قدرت و چه در اوج بحران، حد و حصر ندارد. آنها زمانیکه آقای جهان هم بودند، ناامید بودند و هر روز انتظار داشتند که فردایی در کار نباشد! زیرا داشتن بمب اتم و فکر ایجاد یک جنگ سوم جهانی هرگز آنها را آرام نگذاشت. در سال 1357 و معادل آن در سال 1979، اوج ناامیدی آنان در کتابها و فیلمها دیده میشد. کتاب سقوط 79 (یا 57) نمونه آن است که میگوید دنیا با آخرین موشکها و بمبها به گلوله بسته میشود و همه آن منفجر میشود؛ هماکنون تعداد بمبهایی که در اسرائیل، آمریکا، هند و چین و روسیه و یا حتی در فرانسه و اروپا وجود دارد، میتواند چندین بار زمین را نابود کند. با آمدن دولت نهم و در ادامه سیاستهای ایران در زمینه مقابله دست خالی با سلاحهای پیشرفته، کمکم ترس مردم از مردن با یک بمب اتم از بین رفت؛ به طوریکه امروز دیگر هیچکس از بمب اتم نمیترسد و تبلیغات شدید آمریکا برای ایران هراسی نتیجهای در این زمینه نداده و آمریکا عاقبت مجبور به پذیرش مذاکره بدون پیششرط شده است؛ اما بیخدایی و ناباوری به خدا و روز قیامت، این بار ناامیدی دیگری را پیش روی آنها گذاشته است و آنان همچنان در ترس از آینده زندگی میکنند. بحران اقتصادی و بیکاری و ورشکستگی شرکتهای بزرگ هیچ روزنهای را به جهان خارج برای آنان باز نگذاشته است؛ حتی طرحهای اقتصادی اوباما با شورش مردمی در 700 شهر همراه شده است؛ اما ایران که طی 30 سال گذشته با تحمل جنگ و تبدیل آن به دفاع مقدس توانست ترس را از دلها بیرون ببرد، این بار نیز مایه امیدواری و تئوریهای اقتصادی لازم را در دست دارد. ایرانیان با اتکاء به قرآن مجید و اقتصاد الهی توانستند تحریمهای اقتصادی شدید را پشت سر بگذارند.
زمانیکه در دوران جنگ، بودجه به زیر خط قرمز رسید، رییس دولت و فرمانده سپاه به همین دلیل، نامههای فراوانی به رهبر کبیر انقلاب اسلامی نوشتند و استعفا دادند. آنها هم انتظار داشتند ملت ایران در فقر و گرسنگی و قحطی و جنگ بمیرد و نابود شود؛ اما امروزه ما شاهدیم نه تنها ملت در تحریم اقتصادی و جنگ و محاصره نمرد، بلکه سرزندهتر از همیشه گردن برافراشته و همچون کوهی که گاهی ریزش میکند، سرپا و استوار است. این همه به برکت قرآن و تئوریهای اقتصاد الهی است. در قرآن میفرماید: «ألم نجعل الارض کفائاً، احیاءاً و امواتا؟ آیا زمین برای شما چه زنده و چه مرده کافی نیست؟ خطیب قبل از نماز جمعه تهران، ضمن اشاره به این آیه توضیح میدهد وی که استاد اقتصاد دانشگاه تهران و رییس کمیسیون اقتصادی مجلس است، با ذکر نکاتی در خصوص اقتصاد اسلامی میگوید: ثروتهای خدادادی آنقدر زیاد است که لاتعد و لاتحصی است؛ یعنی نمیتوان برای آن حد و مرزی شمرد یا آن را شمارش کرد؛ آنوقت چطور عدهای فکر میکنند دنیا به آخر رسیده است؟ در ایران ما دارای 7 درصد ذخایر دنیا هستیم ؛ آن هم ذخایر شناخته شده و 1 درصد جمعیت، یعنی به ازای هر نفر، 7 برابر ذخیره است و اینها فقط ذخایر زیرزمینی است. ذخایر دریایی از آن هم بالاتر است و ذخایر فضایی و روی زمین هم خیلی است و با این همه منابع اقتصادی، آیا جای ناامیدیس است یا جای تلاش بیشتر و همدلی و همآرمانی برای رسیدن به اقتصاد الهی و زندگی شرافتمندانه و باکرامت انسانی؟
انتخابات، یک مناقصه بزرگ است؛ همانطور که مناقصه، خود یک انتخاب بزرگ است، هر رای، یک سرمایه است؛ سرمایه برای هر کسی که بخواهد در یک مجمع عمومی بزرگ برای یک مجری ملی تصمیم بگیرد.
ارگانهای اجتماعی، اقتصادی همه از یک سنت الهی پیروی میکنند: همه دارای زیربنایی از تفکر انسانی هستند؛ عقل انسان رابطه بین او و جهان است. انسان، شرع و حتی خدا را از روی عقل خود میفهمد و عقل تنها موهبتی است که هیچکس خود را فاقد آن نمیداند و هیچکس حتی نمیگوید عقل من کمتر از دیگران است. ما شرع و احکام دینی را هم از طریق عقل میفهمیم که فرمود: «کل ما حکم به العقلریال حکم به الشرع»، هرچه را که عقل به آن حکم کنند، شرع هم به همان حکم میکند.
عقل یک سنت الهی است در وجود بشر تا زندگی خود را با آن سامان دهد و هر عقلی، یک اراده و یک وجدان میخواهد. اراده، خواستههای عقل را اجرا میکند و وجدان به داوری مینشیند و این سه نیروی عقل، اراده و وجدان در سطح شرکتها، جوامع و حتی ملتها و بین ملتها، به همین سنت ادامه دارد: کشورها دارای سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه هستند که وظایف عقل، اراده و وجدان را برای آن کشور به عهده میگیرد. در سازمانهای اجتماعی و نهادهای مدنی و شرکتها، موسسات دولتی و غیره نیز این قانون ساری و جاری است. شرکتها هیات مدیره دارند. برای تصویب .و تصمیمسازی که از استراتژیها و اهداف شرکت، مقررات و آییننامه میسازد و به مدیران اجرایی یا مدیرعامل ابلاغ میکنند تا اجرا کند. پس از اجرا نیز بازرس یا رییس کار خود را آغاز میکنند و از تطابق مصوبات یا مجریان سخنها دارند.
سرمایههای کوچک و بزرگ
سرمایه نیز مانند عقل و اراده و وجدان، از کوچکترین آحاد مردم شروع شده و به سرمایههای کلان ملی و جهانی میرسد. همه اینها دارای یک مشخصه هستند و آن: عبارت است از انصراف از بهرهبرداری فعلی برای بهرهبرداری بیشتر در آینده؛ اگر یک هزار ریال در آینده داشته باشیم، میتوانیم با آن مثلا 5 عدد بلیط اتوبوس یا دو عدد نان لواش و یا یک عدد نان بربری خریداری کنیم و این را مصرف فعلی میگویند و در واقع، پول از دست میرود و کالا جانشین آن میشود و کالا هم برای مصرف است؛ زیرا اگر مصرف نشود، خود در مقوله سرمایهگذاری میگنجد؛ یعنی هر نوع انصراف از مصرف فعلی برای مصرف آینده را سرمایهگذاری میگویند. عدهای در این سرمایهگذاری سود میبرند، یعنی در آینده به مصارف بیشتری میرسند
ریاست جمهوری؛ بالاترین سرمایه
رهبری جامعه، بالاترین سرمایه یک جامعه است. اگر رهبر زبون و ترسو باشد، مردم هم ترسو شده و زندگی آنان متلاشی خواهد شد. اگر او دیگران را قدرتهای بزرگ بداند و خود را قدرت کوچک، این از فروتنی او نیست، بلکه باعث میشود مردماش به آن قدرتها گرایش پیدا کنند. مردم حرف دل رهبر و مدیران خود را زودتر از خودشان متوجه میشوند. رهبری که در دل ترس ندارد، در عمل هم خود را نشان میدهد و باعث قوام و ثبات ملت خود میشود. اما برعکس رهبری که در دل از دیگران میترسد، ترس او در کلمات خود را نشان میدهد و نتیجه آن، گرایش مردماش به قدرتها است؛ زیرا انسانها کمالجو و تعالیطلب هستند، وقتی به رهبر خود اقتدا میکنند که قوی و مستدام باشد، اما اگر ببیند کس دیگری قویتر است، مسلما او را رها میکنند.
انتخابات ریاست جمهوری در ایران مانند سایر کشورها، باید غرور ملی و اهداف متعالی مردم را زنده کند و ارزشهای آنان را پاس بدارد؛ زندگی معیشت آنها را فراهم سازد. در هریک از این فعالیتها، ضعف نشان دهد یا تصور نماید دیگران بهتر عمل میکنند، خود به خود آدرس به پیروان خود داده و آنها را هدایت نموده است. البته اگر این رهبر، مانند رهبر معصوم باشد، اشکالی ندارد؛ مثلاً وقتی ما صحبت از امام زمان (عج) میکنیم، الگوی رفتاری والا و متعالی به مردم میشناسانیم و خود را کوچکتر از او میدانیم؛ اما زمانی است که ابرقدرتهای پوشالی را برتر میدانیم که در این صورت واضح است که مردم به ابرقدرتهایی که ما آنها را قدرت بزرگ میدانیم، گرایش پیدا کنند و هیچ جای تعجب نباید باشد. عکس قضیه هم صادق است؛ از رفتار مردم میتوان به نحوه مدیریت آنها پی برد. اگر مردم با غرور ملی، رفاه نسبی و فرهنگ متعالی باشند، نشان میدهد که در انتخاب خودشان درست عمل کردهاند و کسی را برگزیدهاند که میتواند آرمانها و اهداف آنها را برآورده کند؛ این است که میگوییم انتخابات هم مانند یک مناقصه و یا مزایده بزرگ است؛ ملتی بزرگ با اهدافی بلند به میدان میآیند و سرمایههای خود را که آرای آنها است، به صورت یک کاغذ در صندوقها میریزند. این قطرهها جمع میشوند و دریایی میشوند؛ امواج سنگین آن برای هر مشکلی کارساز است و موجهای آن، محل سواری موجسوارانی است که عاقبتاندیش بوده و در کشتی نجات نشستهاند و آرام بر صحنه این دریای بیکران سفر میکنند و از زیباییها لذت میبرند.
ایران 7/1 درصد تولید ناخالص جهان را دارد پورمحمدی گفت: این رقم اکنون حداکثر 4 دهم درصد است. در حالیکه ایران 1 درصد کل مساحت دنیا و یک درصد جمعیت دنیا را در خود جای داده است، ولی تولید ناخالص ملی آن 3 تا 4 دهم درصد است. وی همچنین گفت که ایران به لحاظ معادن و ثروتهای خدادادی 5/2 درصد کل جهان ثروتمند است و باید با توجه به این ذخایر عظیم گاز و نفت و معدن، بتوانیم با مدیریت صحیح به 7/1 درصد تولید ناخالص جهان دست یابیم؛ ولی چرا تاکنون نتوانستهایم به این دلیل است که از لحاظ توان استفاده از ظرفیتها عقب هستیم و باید کاری کرد که بتوانیم از تمام ظرفیت و توان کشور استفاده نماییم.
وی به ضعف ایران در روابط بینالملل اشاره کرد و آن را مزیت ایران ندانست؛ زیرا در سازمان ملل بارها به مسایل حقوق بشری و نقضی آن متهم نشدهایم. اتحادیه اروپا هر چه بخواهد صادر میکند و حتی آژانس را هر طور بخواهند تغییر میدهند، لذا چه از لحاظ استفاده از ظرفیتهای داخلی و چه ظرفیتهای خلاقی ما امکان استفاده بیشتر را داریم، ولی هنوز نتوانستهایم به آن برسیم؛ اما مزیت نسبی ایران در جهان به این موارد نیست، بلکه قدرت تأثیرگذاری در دنیاست. مثلاً در یک گزارش 45 صفحهای آمریکا در مورد مسایل جهانی، 96 بار نام ایران تکرار شده و این نشان میدهد که مشغله ذهنی متفکران و سیاستمداران جهان موضوعی به نام ایران است. این نشان میدهد انسان امروز تحول یافتهای است که دیگر مسایل ساده ذهن او را پر نمیکند، بلکه به تأثیر در تصمیمگیریهای جهانی میاندیشد. این قدرت تصمیمگیری از اراده انسانها تولید میشود و اراده انسانهاست که منشا قدرت است و قدرت در زمان ما از ریال یا دلار نیست، بلکه از اراده و تلاش است. البته تلاش باید در جهت وحدت و خواستههای مهم ملی باشد و در این مسیر صیقل داده و آماده شود تا نتیجه بدهد. پورمحمدی که در جمع اندیشمندان حامیان ولایت در میدان انقلاب تهران سخنرانی میکرد، افزود: حساس بودن مردم به شرایط، بسیار مزیت و نقطه مطلوبیت خوبی است و مردم هر چه را که نخواهند فوراً کنار میگذارند و هیچ شرایط تحمیلی را برای خود نمیپذیرند. حتی دشمنان هم فهمیدهاند اگر میخواهند کاری در ایران بکنند که نتیجه بدهد، نباید بوی تحمیل از آن شنیده شود. همین که مردم ما هر ساله در انتخابات شرکت میکنند و در راهپیماییها حضور فعال دارند، نشان میدهد که ما در یک جامعه بانشاط و شاداب زندگی میکنیم و اختلافنظرهای موجود هم نشان شادابی است، مثلاً در گروههای اجتماعی حتی در خانوادهها ما شاهد اختلاف رأی و نظر هستیم. گرچه در کارکرد سیاسی و حزبی، ما یک کشور جوان هستیم و هنوز تجربیاتی نداریم، ولی میزان پیشرفت قابل توجه است. در زمینه اجرایی نیز تفکر دینی حامی دولت کوچک است، یعنی باید دولت فقط هدایت و حمایت کند و بقیه کارها را مردم انجام دهند. خبرنگار مناقصه پرسید آقای پورمحمدی تمایل با قانون تفاوت دارد؛ همه ما تمایل داریم دولت کوچک شود، در حالیکه قانون اساسی وظایف سنگینی را بر عهده دولت گذاشته است؛ مانند آموزش رایگان، بهداشت رایگان و هیچ جایی هم نگفته که فقط این امور را هدایت کند، بلکه آن را موظف کرده است. ایشان در پاسخ گفت در تغییراتی که از قانون میشود سعی در همین است که وظایف دولت کمتر شود. مثلاً اصل 44 کلاً در ارتباط با واگذاری بخشهای دولتی است و یا در نامه امام علی (ع) به مالک اشتر ما شاهدیم که امام علی میفرماید مالک بیشترین حمایت خود را از صنعتکاران داشته باش، چه اینها تولید ثروت میکنند. از ایشان سؤال شد چرا آمارها با هم تفاوت میکند؟ حتی اشخاص موقعی که مسؤولیت دارند، یک آمار میدهند و وقتی میآیند این طرف آمارهایشان تفاوت میکند؟ پورمحمدی گفت: من خودم سعی کردم آمار دولت بدهم و بیشترین مصاحبه و روشنگری و شفافسازی را در دوران وزارت کشور داشتم و از سوی خبرنگاران هم مورد تقدیر قرار گرفتم. اما اگر مسایلی را نمیگفتم به دلیل مسؤولیت بود، زیرا ما حافظ نظم و امنیت در جامعه بودیم و نباید مسایلی که باعث میشود جامعه آرامش خود را از دست بدهد، در بین مردم مطرح سازیم. سوال شد آیا گزارشهای سازمان بازرسی کل کشور منتشر میشود؟ ایشان گفت: ما در همه موارد گزارش دادیم؛ مثلاً در مورد طرح تحول گزارش 60 صفحهای تنظیم کردیم و موارد آن را تذکر دادهایم، ولی چون همه کارهایمان باید در چارچوب قانون باشد، لذا انتشار آنها مطابق قانون محدودیتهایی دارد که اگر این محدودیتها برطرف شود، بدیهی است آن را منتشر میسازیم. قبل از سخنرانی آقای پورمحمدی، سردار طلایی نماینده شورای شهر تهران نیز طی سخنانی، سیر دهههای انقلاب را توضیح دادند. ایشان دهه اول را دهه استقرار نظام و مقابله با تهدیدات مراحلی، دهه دوم را دهه تثبیت و مبارزه با تهدیدات خارجی عنوان نموده و دهه سوم را توسعه و پیشرفت عنوان کردند. ایشان ضمن اشاره به توسعه در علوم و فنآوری، توسعه علوم انسانی را کافی ندانسته و گفتند: با اینکه علوم فنی را بومی کردهایم، ولی در علوم انسانی هنوز از آرای غربی استفاده میشود و اغلب متون درسی آن ترجمه متون خارجی است و ما در علوم اسلامی هنوز به علوم بومی و خودی دست نیافتهایم، در مدیریت، اقتصاد، روانشناسی و علوم اجتماعی به دنبال آن هستیم تا ببینیم که غرب و دانشمندان غربی چه میگویند. سیداحمد حسینی ماهینی