От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США
От Москвы до Газы.

От Москвы до Газы.

Ахмад Махини, кандидат в президенты США

اصلاح الگوی مصرف (298)

ضرورت زمان و راه حل جهانی

با توجه به اعلام سال 1388 به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف و بیاناتی که مقام معظم رهبری در حین تحویل سال داشتند، نگاه نوینی به جهان عرضه شد تا بتواند بحران اقتصادی فراگیر را مهار کرده و در حل مشکلات اقتصادی جهانی راه حل اساسی ارایه دهد. در واقع امروزه جهان در حال تغییر و تحول در الگوی مصرف خود هست و بازنگری جهانی در این امر به عنوان بحران اقتصادی مطرح شده است. در حالی‌که این بحران، یک تغییر؛ یعنی در مصرف و با اشتغال و جهت‌گیری‌های اقتصادی تغییرات لازم در حال ایجاد است و این تغییرات برای برخی وحشت آور و برای تعدادی امید‌آفرین است در واقع ماهیت این نوع تغییرات همین است، یعنی هر تغییری وحشت‌ها و امیدها یا فرصت‌ها و چالش‌های جدید به وجود می‌آورد. مردم در حال گذار از مصرف‌گرایی غیر مفید به سوی مصرف‌گرایی واقعی هستند. یعنی امروزه ماشین‌های گران قیمت، زندگی تجملاتی و سفرهای گران و امثال آن در بین مردم جایی ندارد حتی ممکن است عده‌ای به آن بپردازند ولی جایگاه خود را از دست داده است لذا کمپانی‌ها و شرکت‌های وابسته به این نوع مصرف نیز در حال ورشکستگی و نابودی هستند و الّا در زندگی ضروری و خورد و خوراک مردم و مصارف ضروری همه می‌بینند که دنیا به آخر نرسیده و مردم زندگی می‌کنند.

معیارهای ثابت و متغیر الگوها

الگوها دارای دو نوع معیار یا میزان هستند، برخی معیارها غیر‌قابل تغییر و برخی قابل تغییر هستند. مثلاُ خوردن غذا یک امری ضروری و غیر‌قابل تغییر است، اما چه غذایی بخوریم، می‌تواند بین ملل مختلف حتی محله‌های یک شهر متفاوت و متغیر باشد.
در اسلام نیز معیارهایی است ثابت و لامتغیر مثلاُ حدیث داریم که حلال محمد حلال الی یوم القیام و حرامه حرام الی یوم القیامه، یعنی هر چیزی را که پیامبر نهی کرده و یا حرام دانسته تا روز قیامت حرام است و هیج کس نمی‌تواند آن را حلال کند و همینطور چیزهایی که حلال است. اما برخی دیگر قابل تغییر هستند. مثلاُ فقاع و آبجو، از این نوع هستند. در زمان بنی عباس زحمات زیادی کشیدند تا از فقها حکم بگیرند که شراب حلال است اما به دلیل همین قانون نمی‌توانستند اما در زمان امام جعفر صادق با کمک دانشمندان آبجو اختراع شد و آن را حلال دانستند اما حضرت صادق علیه فرمودند، آبجو حرام است ولی فقاع که به دستور پزشک برای بیماران تهیه می‌شود (ماءالشعیر) حلال است. لذا در مواقعی که حلال و حرام نامشخص شود، وظیفه پیامبر و جانشینان رسمی ایشان است تا معلوم نمایند.
امتیازات و تولیدات بشر چون هر روز ممکن است تغییر کند لذا جانشینان پیامبر هم باید هر روز و در همه‌ی زمان‌ها به علوم زمان مجهز باشند تا بتوانند آن را بیان کنند. البته در مواردی که متغیر هست مانند مکروه یا مستحب و با مباح، انسان‌ها می‌توانند تا قطعی شدن آن، یا آن چیز را مصرف یا آن را ترک کنند.

معیارهای الگوی مصرف:

برخلاف تصور کسانی که می‌گویند اسلام اقتصاد و یا سیستم اقتصادی ندارد، اسلام توانسته 14 قرن، بزرگ‌ترین کشورهای جهانی را اداره کند، البته افت و خیزهایی در رشته و برخی معیارهای قابل قبول و غیر قابل قبول هم بوده است. اما در هر صورت "ایده‌آل" بودن چیزی غیر واقعی است. از این رو حکومت اسلامی از زمان ظهور پیامبر و حکومت علی (ع) تا امروز ادامه داشته و نوسانات آن امری داخلی است یعنی اختلاف بین شیعه و سنی است و آن مسأله عدالت رهبری است. از نظر سنی و عقاید آنان، همه‌ی حکومت‌های اسلامی قابل قبول هستند و ولی امر کسی است که حکومت می‌کند، اما از نظر تشیع عدالت رهبری شرط است یعنی حاکم باید عادل باشد، لذا ممکن است فقط به زمان مدینه‌النبی و یا حکومت 5 ساله در کوفه اشاره شود. اما این اختلاف عقیدتی و نظری است ولی در عمل اسلام 14 قرن است که مؤثر در جهان است و بدون آن در برخی موارد حکومت دیگری وجود نداشته و اگر هم در رشته مانند امروز، بدون توجه به آن امکان برنامه‌ریزی برای بقیه نبوده است. لذا مصرف، تولید، اقتصاد، عرضه و تقاضا، الگوی کاملاُ جاافتاده و تجربه شده دارد. حتی از دیدگاه تشیع همان دو دوره کوتاه حکومت نبوی در مدینه و حکومت علوی در کوفه برای همیشه کافی است زیرا بنا بر فرموده قرآن کریم "و لکم فی رسول اله اسوه حسنه: در زندگی پیامبر را برای شما اسوه و الگوی کامل و کافی قرار داده‌ایم..."

"حرام حلال"

تقسیم‌بندی فعالیت‌های اقتصادی

انسان‌ها در جهان‌بینی خود و ایدئولوژی آن فقط "باید‌ها و نباید‌ها" را با هم متفاوت می‌بینند، لذا فعالیت‌های بشری که اغلب آن فعالیت اقتصادی است نیز تابع این تقسیم‌بندی است. در واقع همه‌ی فعالیت بشر یا مجاز است و یا غیر مجاز، یا منطقی است یا غیر منطقی، حق است یا باطل، خیر است یا شر. هرچه نام‌گذاری کنیم؛ یک مرزبندی است که در اسلام به آن حلال و حرام یا مکاسبه محرمه گفته شده است البته تقسیم بندی جزئی‌تری نیز وجود دارد که آن را به 5 قسمت می‌رساند:
حرام و حلال، مستحب و مکروه و مباح، درست مانند پرسشنامه‌های کنکور که بلی یا خیر ساده‌ترین آن است؛ ولی می‌توان با درجه‌بندی به 5 قسمت نیز رساند. مانند: بسیار خوب، خوب، بی‌تفاوت، بد، بسیار بد.
شغل و مصارف و یا تولیدات انسان‌ها یا بسیار خوب هستند یا بسیار بد و حد فاصل آنها هم وجود دارد. امروزه "تولید گندم" به عنوان اشتغال محوری یکی از امور بسیار خوب است، و تولید مواد مخدر و کشت خشخاش که عملیات آن شبیه تولید گندم است، بسیار بد و حرام است. لذا یک کشاورز بین دو کار همیشه در نوسان است، آیا گندم بکارد یا خشخاش؟ در صنعت نیز همینطور است، آیا گندم را آرد کند، نان بپزد و مردم را سیر کند یا این‌که خشخاش را به شیشه و کراک و تریاک تبدیل کند؟

سال نو را پارسیان پاس داشتند

تصور نو شدن طبیعت، جان‌های بیمار را شفا می‌دهدو انسان‌های ناامید که تصور می‌کردند دنیا به آخر رسیده، می‌بینند که نه تنها به آخر رسیدن پایان راه نیست بلکه اغاز راه جدید است. ممکن است در طول زمستان؛ بسیاری از نباتات یا حیوانات جان خود را از دست داده باشند ولی چند برابر آنان حیات جدید یافته‌اند، به طوری جریان زندگی با سرعت بیشتری در حال حرکت است. چرخ فلک، گردونه زندگی هیچ‌گاه از حرکت نمی‌ایستد این دیدگاه ماست که می‌میرد.

اگر ما نباشیم فکر نمی‌کنیم، و الان هم هستیم پس فکر می‌کنیم و این نشان آن است ما دنیا را از چشم خود نگاه می‌کنیم، اما باید بدانیم دنیا به چشم ما بستگی ندارد، حتی اگر چشم ما هم نباشد دنیا هست! پارسیان این را درک کردند، بنابر روایات از امام جعفر صادق نقل است که خداوند روزهای آفرینش جهان را نوروز اعلام کرد و به بشر فرمود تا چنین روزی را همه ساله گرامی دارند. فقط پارسیان این دستور خدا را گرامی داشتند و اعراب آن را ضایع کردند. امروزه با گذشت میلیون‌ها یا هزاران سال، دستور خداوند هر ساله قلب ایرانیان را به تپش وا می‌دارد و همزمان با طبیعت حیات جدیدی پیدا می‌کند. سالیان سال اقوام دیگر کوشیدند تا این روز را تغییر دهند، بسیاری آن را اول زمستان قرار دادند بسیاری آن را آخر زمستان یا نیمه‌های آن؛ اما ایرانیان بر تعهد خود پای برجا ماندند و همان روز تحویل سال را جشن گرفتند و گرامی داشتند و این درس بزرگ برای جهان است که چگونه با بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را مهار کنند، از این منظر بحران‌های اقتصادی مرگ اقتصادی نیست بلکه یک دوران گذراست، همانطور که در کتب اقتصاد جهان دوران‌های اقتصادی را می‌خوانیم، رکود یعنی زمستان، رونق یعنی تابستان، و فصل تبدیل ایندو به همدیگر، بهار و پائیز است. بهار یعنی بیداری طبیعت، یعنی آغاز دوران رونق، آغاز فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. کسی که بهار و تابستان را می‌بیند از پائیز و زمستان نمی‌هراسد بلکه آن را لازمه چرخه طبیعت میداند. همچنین می‌داند برای داشتن بهاری زیبا و تابستانی پربار، باید پائیز بی‌برگ و زمستان سرد را پذیرفت. برای داشتن رونق اقتصادی، رکود یک امر لازم است. یکی از آن جهت که مردم قدر نعمت را بدانند، یعنی رونق خود به خود ارزش نیست بلکه در مقابله با رکود ارزش‌دار می‌شود. مانند نور که بذاته معلوم نمی‌شود مگر این‌که انسان در تاریکی قرار گیرد، هرچه قدر تاریکی و ظلمات بیشتر باشد ارزش روشنائی و نور بهتر معلوم می‌شود. مانند آنکه انسان وقتی سالم است تصور می‌کند همیشه به سلامت خواهد بود و قدر خود را نمی‌داند اما کافی است یک روز بیمار شود، آنگاه میزان و ارزش سلامتی را می‌داند. انسان‌ها سلامتی خود را در حال سلامتی خرج می کنند تا پول و ثروت بدست آورند ولی بعداً پول و ثروت را خرج می‌کنند تا سلامتی بدست آورند و این چرخه زندگی است که می‌چرخد و دور فلک است که می‌گردد و هیچ‌گاه از گردش نمی‌ایستد و فقط موقعی این چرخش بی‌معنی می‌شود که "ما" در میان نباشیم و بدون وجود ما همه چیز بی‌ارزش است؛ زیرا آن را درک نمی‌کنیم... بهار طبیعت و درک جدید از زندگی را به همه‌ی شماها تبریک عرض می‌نماییم.

نوروز، موتور اقتصاد» (297)

عید نوروز، موتور محرک اقتصاد ایران است و همین امر باعث شده در همه شرایط جهانی، دارای تورم باشیم. در حالی‌که اقتصاد جهان در عصر حاضر بیش از صد درصد رکود را تجربه کرده است، ایران هرگز چیزی به نام رکود نداشته است و مسؤولان ایران تورم را بر رکود ترجیح می‌دهند. رییس‌کل بانک مرکزی رسماً به این موضوع اعتراف کرده است. اینکه تورم خوب است یا رکود، بحث این مقاله نیست، اما اقتصاد‌ ایران بعد از انقلاب اسلامی دائماً تورمی بوده است و هرگاه این تورم کم شده است و کمکی بوده تا به اشتغال ضربه وارد شود، تزریق تورم صورت می‌گرفته است. مثلاً در حال حاضر مسکن دچار رکود شده است و ممکن است این رکود حتی به مسکن مهر هم کشیده شود، یعنی وقتی خانه‌ای خرید و فروش نمی‌‌شود، ارزان و گران بودن مهم نیست. برای یک تاجر یا کاسب هم گران و ارزان شدن مهم نیست، بلکه گردش کالا مهم است؛ زیرا اگر گردش کالا باشد، بالاخره درصدی هم به عنوان سود به کسی که کار تجارت آن است، می‌رسد ولی اگر خرید و فروش نباشد، بالا‌ترین سود‌ها هم حاصل نمی‌شود. در همین‌جا نقش عید نوروز تحلیل می‌شود. مردم به ناچار و برای آبروی! خود ناچارند که خرید کنند. در همه ابعاد خرید انجام می‌شود؛ از لباس نو تا خانه نو و ماشین نو! لباس‌های کهنه یا دست دوم نیز همین‌طور است، حراجی‌های خانگی، ساده‌ترین روش‌ها است؛ یعنی شب عید (دو ماه مانده به عید) همه مردم در تکاپو هستند تا همه وسایل خود را نو کنند، زیرا به اعتقاد آنها کهنه‌ها باید با سال کهنه برود و سال نو باید با وسایل نو شروع شود و همین امر یعنی گردش کالا، باعث بالا رفتن قیمت‌ها و ایجاد اشتغال می‌شود و اقتصاد ایران را به حرکت در می‌آورد.

«تولید‌‌گرایی؛ پیام نوروز»

عید نوروز در ایران پیام مهمی دارد و آن تولید‌گرایی و خود‌اتکایی ایرانیان است. رسوم سنتی عید نوروز مبتنی بر استفاده از تولیدات داخلی است؛ یعنی هیچ‌گاه مردم تشویق نمی‌شوند برای سال نو کالای خارجی خریداری نمایند. سنت «هفت‌سین» از یک نمونه مهم آن است. همه میوه‌ها و خوراکی‌های استفاده شده، بومی منطقه است. سیب سرخ، سنجد، سمنو، سیر و ... همه چیز‌هایی است که در ایران وجود دارد. گرچه کوشش‌های فراوانی انجام شد تا این رسم از بین برود و یا با خارجی کردن آن را بی‌خاصیت نمایند. مثلاً «ساعت» به عنوان یک سین محسوب می‌شود و یا وسایل تولید‌شده خارجی خریداری شود، اما مردم به طور طبیعی چنین کاری را انجام نداده‌اند. خرید لباس هم همین‌طور است. پدر و مادر‌ها دست کودکان خود را می‌گیرند و آن‌ها را به بازار لباس می‌برند و آن‌قدر مغازه‌ها را می‌چرخند تا خسته شوند. گاه به قدری سؤال و جواب می‌کنند که کودکان تعجب می‌کنند و یا با اعلام خستگی خواستار پایان آن می‌شوند، ولی همه این‌ها به خاطر آن است که معلومات خود را برای شرکت در مناقصات خرید لباس افزایش دهند. بقدری اطلاعات آنها کافی است که بعضاً خود تولیدکنندگان را به تعجب می‌اندازند. و این‌طور است که درخریدهای خود ضرر نمی‌کنند. در واقع خرید در ایران و تجارت به طور کلی با مفهوم خارجی آن کاملاً متفاوت است و‌ رفتار مصرف کننده، کاملاً منطقی است. در کشورهای دیگر ممکن است تجارت یک نیاز باشد ولی در ایران یک منطق است. مردم با عقل خود به خرید می‌روند و آن را یک عبادت می‌دانند. «کاسب» حبیب خداست و کسی که روزی حلال به دست آورد، مانند مجاهد راه خداست‌ زیرا فریب دادن مردم و کسب درآمد که غالباً مبانی تجاری و اصول بازرگانی غربی را تشکیل می‌دهد، از نظر اسلام و مردم با فرهنگ ایران یک امر مذموم است. در ایران به جای ارقام بالا به ارقام با برکت سود می‌اندیشند.

نوروز و اشتغال کامل

مطالعه تئوری‌های اقتصادی معاصر نشان می‌دهد که بالا بردن مصرف یا افزایش مصرف‌گرایی یکی از راه‌های اشتغال کامل است. وقتی مردم مسکن نخرند، کسی مسکن نمی‌سازد و ساخت و ساز متوقف می‌شود لذا باید کاری کرد که مردم مسکن بخرند و همین‌طور کلیه وسایل زندگی، باید مصرف شود تا تولید گردد. لذا تبلیغات وسیعی باید صورت بگیرد تا مردم مصرف کنند و بر اثر مصرف مردم گردش کالا آغاز شده و نهایتاً اشتغال ایجاد شود و طبیعی است که تورم به وجود می‌آید؛ زیرا تولید اگر به میزان فروش باشد، سودی حاصل نمی‌شود و کسی برای نداشتن سود کار نمی‌کند؛ پس باید مبلغی بر روی تولید افزوده شود و این مبلغ همان تورم است و این تورم باعث اشتغال می‌شود. اما اقتصاددانان مخصوصاً کینز که این پیشنهاد را داده است و در دولت کندی در آمریکا،‌ مردم تشویق به خرید مسکن و مایحتاج شدند، دولت به آنان وام می‌داد تا همه چیز را قسطی خریداری کنند. خرید قسطی ماشین،‌ خانه، وسایل و لوازم خانگی، ‌راه را برای مصرف بیشتر باز کرد و نهایتاً تورم را ایجاد نمود، اما آنها تورم را پوشاندند: تورم در کسری بودجه دولت مخفی شد،‌ یعنی دولت از محل درآمدی که نداشت، به بانک‌ها دستور می‌داد وام پرداخت نمایند و مردم از محل درآمدهایی که نداشتند، قسط و بهره وام را پرداخت می‌نمودند؛ لذا اشتغال بیشتر می‌شد.‌ مردم صبح تا شب کار می‌کردند تا قسط‌ها را بپردازند! خانه قسطی، ماشین قسطی و لوازم قسطی؛ کودکان به مهدکودک‌ها سپرده می‌شدند و پدر و مادر‌ها به سر کار می‌رفتند و فقط برای رفع خستگی به خانه می‌آمدند و این بود که عمر نوین اقتصاد در جهان ساخته شد. عصر ماشین،‌ عصر از خود بی‌خبری و عصر مصرف‌گرایی و عصر اشتغال بالاتر از کمال.

سالم بودن چرخه اقتصاد

چرخه اقتصاد در غرب چون سالم نبود، بالاخره جای خود را نشان داد و بار را بر زمین گذاشت و بحران آغاز شد. مردم از مصرف خسته شدند و قید خانه قسطی را زدند و آن را به بانک‌ها پس دادند،‌ ماشین‌ها را در قبرستان‌های ماشین رها کردند و اعلام ورشکستگی کردند و گواهی بی خانمانی گرفتند و نام خود را در زمره بیکاران ثبت کردند تا از تعقیب بانک‌ها در امان باشند؛ اما در ایران این‌طور نشد. نوروز باستانی چیز تازه‌ای نبود و مردم به زور برای افزایش مصرف دعوت نشده بودند. آنها نه تنها سالی یک بار، بلکه تصمیم داشتند هر شش ماه یک بار و شاید هر فصل یک بار لباس عوض کنند؛ برای همین منظور فروشگاه‌های زنجیره‌ای در اول پاییز به بهانه شروع مدارس، مانند شب عید به عرضه مایحتاج اقدام کردند. مردم کمی جلوتر رفتند، آنها حتی برای هر فصل جداگانه خرید نمودند و این بازار مصرف داغ بود که تولید و تقاضای تولید را بالا برد. کشور‌های همسایه و حتی کشورهای دورتر در این بازار مکاره شرکت کردند، بازار دبی از بازار تهران بیشتر رونق یافت؛ عید که می‌شد حتی آمریکا و اروپا پر از ایرانی‌‌ها می‌شد که پول‌های خود را جمع کرده‌ بودند و پشت در سفارت‌خانه‌ها می‌ایستادند تا بروند و رونق اقتصادی را به آنها اعلام کنند. امسال با این‌که در جهان رکود اقتصادی است و اقتصاددانان با ترس و لرز اعلام می‌کنند که پس‌لرزه‌های بحران به ایران هم می‌رسد، اما مردم به خرید خود ادامه می‌دهند و بازار شب عید هیچ تکانی نخورده و فرقی با سال‌های قبل نکرده است. همه ساله یک سناریوی تکراری: همه می‌گویند نداریم، ولی می‌خرند. همه می‌گویند شب عید گرانی است، ولی سفره هفت سین به راه است و شیرینی و دید و بازدید دور از تورم و بیکاری همچنان می‌تازد و این است که نوروز همه را به خود می‌خواند. نه فقط حوزه تمدنی ایران این نوروز باستانی را حس می‌کنند، بلکه همه جهان می‌بیند که چگونه ایرانی‌ها در سراسر جهان نوروز را جشن می‌گیرند.