طلیعه ایرانی ثروتمند و قدرتمند
ایرانیان مقیم خارج از کشور، طی اجلاس سران کشورهای اسلامی، حاضر شدند مبلغ 5 هزار بیلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کنند. این امر نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران، مرکز امنی برای سرمایهگذاری به حساب میآید و این علاوه بر آن است که شرکتهای آمریکایی و انگلیسی پس از 30 سال غیبت با انرژی تمام در نمایشگاه بینالمللی نفت و گاز شرکت نمود و در مصاحبههای مکرر، ایران را نقطه امنی برای سرمایهگذاری اعلام کردند؛
چرا که اکنون جهان در دوران رکود اقتصادی بهسر میبرد و شرکتهای بزرگ جهانی از شرق و غرب هر روز اعلام ورشکستگی میکنند و سرمایهداران و ثروتمندان جهانی در اردوگاههای یتیمان، در نوانخانهها حاضر شده و تقاضای غذا و نان میکنند و نام خود را در لیست انتظار برای کاریابی مینویسند. آیا اینان، همانهایی نیستند که روزی خدا را بنده نبودند؟ آنهایی نبودند که زمین و زمان را به هم میدوختند؟ مگر ماتریالیسم، کمونیسم، اگزیستاسیانیزم و ... و هزاران اسم دیگر، زاییده تفکرات آنها نبود؟ چه شده که امروز دیگر صحبت آنها نیست و گویا اصلاً نبوده و تاریخی چنین از اول وجود نداشته است؟! اینکه چنین سیاهروزی به آنان روی کرده است، برای چشمان بینا و عقلهای بیدار چندان دور نبود، ولی آنان سرمست از باده غرور، هرگز آماده چنین ایامی نبودند و لذا میبینیم در اثر از دست دادن شغل یا درآمد، دست به خودکشی و فامیلکشی بزنند و تاب و تحمل نداری و فقر را ندارند... تضاد درونی افت و خیزها، بالا و پایین رفتنها، مانند شب و روز به دنبال هم هستند و جامعه بشری به دور از قانون و سنت الهی حرکتهای دورانی نیست.؛ همانطور که هر شب با سپیده به سحر و روز میرسد، روز نیز با شفق و غروب به شب میپیوندد و این چرخ دوار همچنان میگردد و میچرخد و فلک را پایهگذاری میکند. در جامعه بشری نیز این افت و خیز وجود دارد: غرب و شرق، شمال و جنوب، زرد و سرخ، سفید و سیاه، و این است وقتی غرب در اوج قدرت است، شرق در فرودست است. غرب پیشرفت کرده و شرق عقبمانده است؛ گویی ظرفیت جهان، ثابت است و فقط جابجا میشود: مانند موج دریا که از یک طرف به طرف دیگر میرود و همه جهان را میپیماید و اکنون این موج به شرق، آن هم شرق وسط، یعنی ایران رسید. ایران اکنون پس از گذار از حضیض عقبماندگیها، میرود تا روی موجهای پیشرفت بالا برود و غرب به ناچار باید هزینه این نو شدن تمدن ایرانی را بپردازد. اکنون ما شاهدیم که هر روز سرمایهها از غرب به شرق سرازیر میشود و مغزهای فرار کرده برمیگردند و پولهای سرقت شده پیدا میشوند و در حالیکه کارخانجات در غرب تعطیل میشوند، در ایران رشد مییابند و به سراغ جذب مشتری میروند. انسانهای نخبه یکی پس از دیگری، به عرصه گام میگذارند و هر روز سرمایهای نو میآفرینند و گویا همان قرن نوزدهم و بیستم در حال تکرار است، اما این بار درست 180 درجه برعکس آن ایام، زمانیکه کارخانهها در غرب، بزرگتر و بزرگتر میشدند و ایران کوچک و کوچکتر، اما امروز کارخانههای غربی کوچک و کوچکتر میشوند و ایران بزرگ و بزرگتر و این طلیعه ورود به عصر نوینی است که عصر ایران و ایرانی خواهد بود. تجارت مرگ یکی از دلایل بسیار مهم بحران اقتصادی غرب، فروش ارزان مواد مخدر میباشد؛ زیرا یکی از سودآورترین و بالاترین درآمدها برای غرب از مواد مخدر بوده و هست و پس از این تجارت اسلحه میباشد؛ اما پس از اشغال افغانستان که در جهت افزایش تولید و صدور آن به ایران بود، این قضیه برعکس شد، یعنی هرچه توان تولید را بالا میبرند، مجبور بودند قیمت را کاهش دهند، زیرا میخواستند به هر طریق شده ایرانیان را معتاد نمایند و چون مبارزه جدی در این راه در پیش بود، از راههای مختلف باید وارد میشدند. یکی از این راهها، ترانزیت مواد مخدر بود. در بازرسیهای به عمل آمده، نشان داده شده که بسیاری از کامیونهای حمل و نقل که با مارک بینالمللی TIR مجهز هستند و نباید در مسیر خود بازرسی شوند، همگی حامل مواد مخدر بودهاند. نیروی ناتو مستقیماً در تهیه، ارسال و فروش این مواد دست داشته و کاروانهای حامل مواد مخدر را پشتیبانی میکرده است؛ اما با وجود مبارزات جدی ایران و شهادت بیش از 12 هزار نفر از نیروی انتظامی ایران، موفقیت چشمگیری در فروش آن نداشتند، زیرا برنامه آنان نسلکشی و نابودی کل مردم ایران بود و اکنون پس از 5 سال اشغال افغانستان میبینند که فقط میتوانند به چند محموله یا چند آمار خودساخته متکی شوند و آن را در مجامع بینالمللی ارائه دهند و هیچ کاری از دستشان بر نمیآید. سیاست پیروز ضد مواد مخدر علیرغم کوششهایی که میشود تا نشان دهد ایران بزرگترین میدان مواد مخدر و اعتیاد است، خوشبختانه مردم ایران مقاومت خوبی از خود نشان دادهاند. در کمیسیون امنیت خارجی آمریکا، طرحی در دست اجرا بوده و هست که این بار به جای کمک مالی با رادیوها و رسانههای ضدایرانی، آن را در ترویج سکس و مواد مخدر به کار بگیرند. 1200 سایت ضداخلاقی که کارشان ترویج داروهای روانگردان است، یکی از تصمیمات این کمیسیون بوده است. آنان تصویب کرده بودند به جای حمله نظامی به ایران، حمله اخلاقی داشته باشند؛ زیرا در حملات نظامی کاملاً شکست خورده بودند و میخواستند همچون اسپانیاییها که اندلس را از دست مسلمانان خارج کردند، اینان نیز با قتل و کشتار خاموش و تجارت مرگ بار دیگر شاهد مرگ ایرانیان باشند و تاریخ را از وجود این ملت رشید پاک کنند. در جلسهای با حضور کارشناسانی از اداره مبارزه با مواد مخدر، تربیتبدنی داشنگاه تهران، ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران و خبرنگار مناقصه و تنی چند از مسؤولین، این موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بر اساس اعلام کارشناسان، در این جلسه تولید مواد مخدر در افغانستان به صورت کاملاً مکانیزه و با حضور کارشناسان بسیار قوی در امر شیمی و متخصصان علوم وابسته و ایجاد لابراتورهای تخصصی به 9 برابر رسیده، ولی بیش از 50 درصد این محمولهها در حین تردد کشف و ضبط گردیده است و قیمت آن به نصف کاهش داده شده که همه اینها زیان غرب است و باعث هرچه بیشتر شدن بحران اقتصادی آنها شده است. سید احمد حسینی ماهینی
تصمیمسازی، نه تصمیمگیری
دانش تصمیمگیری امروزه بسیار پیشرفته است؛ زیرا برای تصمیمگیری تنها نباید بر محفوظات ذهنی یا حتی نظریات آنی (فالبداهه) تأکید کرد؛ بلکه باید بر اساس دانش عمل نمود. امروزه حتی تصمیمگیری نیز مهم نیست؛
یعنی تصمیمگرفتن بسیار ساده و سطح پایینتر از تصمیمسازی است. بنا به گفته مهندس صمصامی در جلسه آموزش حامیان ولایت، امروزه کشور ما دچار یک روزمرگی شده و مانند اغلب کشورها به تصمیمگیری میپردازد؛ در حالیکه فقط تصمیمگیری مهم نیست، بلکه باید تصمیمساز بود. وی با اشاره به عدم اصلاح الگوی مصرف به نام سال جاری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد که ایشان نمونه یک فرد تصمیمساز است؛ یعنی رهنمودها و راهبردهای ایشان منشأ تصمیمگیری برای بسیاری میشود و این همان مفهوم تصمیمسازی است. به گزارش خبرنگار مناقصه، در این جلسه همچنین سلسله مراتب دانش نیز بیان شد، بر اساس نمودار ارایه شده، سلسله مراتب دانش برای تصمیمگیری به شرح زیر است: خرد، دانش، اطلاعات، دادهها؛ از نظر کلی آمار و ارقام و اعداد همه data هستند، یعنی وقتی ما بدانیم که در ایران 75 میلیون جمعیت است و یا کل کشورهای اروپایی به اندازه ایران مساحت ندارند، اینها ارقام است و مایه تصمیمگیری نیست. اگر عدد 75 یا عدد همه برای ما معنی ندارد، برای این است که این اعداد پرورده نشدهاند. این دادهها باید تحلیل و آنالیز شوند ؛ تا بتوان از آن استفاده کرد. در این مرحله اطلاعات ایجاد میشود. انسانهای بدوی با همین روش تصمیمگیری کردهاند، یعنی آمار و ارقام را میگرفتند و با تحلیل کوتاه نتیجهگیری میکردند. مثلاً با دیدن یک کرمانی که صورتش سبزه است، نتیجه میگرفتند که همه کرمانیها سبزه هستند، یا با دیدن یک مریض دیابتی در یک شهر میگفتند تمام شهریها، دیابتی هستند. در این مرحله نباید عجولانه تصمیم گرفت، بلکه باید اطلاعات پخته شوند و به صورت دانش درآیند. دانش بشری از تحلیل اطلاعات به دست میآید؛ قیاس و استقراء که پایه و اساس علم هستند، در این مرحله قرار میگیرند و دانش پزشکی، فنی و مهندسی به وجود میآید، اما باز هم برای تصمیمگیری زود است؛ زیرا دانش قواعد کلی را بیان میکند، اما اینکه مصداق آنها چیست، نیاز به آزمایش دارد که در این مرحله خرد و عقل است که به کمک میآید. یک پزشک که تمام علوم پزشکی را میخواند، اطلاعات، ارقام و دانش را فرا میگیرد، اما اجازه ندارد از آن بدون راهنمای استاد استفاده کند، مگر اینکه به مرحلهای برسد که «دکتری» اخذ کند. دکتری یعنی درجهای از دانش که قدرت قضاوت و تصمیمگیری به انسان میدهد. در علوم قدیم هم همینطور است. یک طلبه یا یک دانشآموز فقط باید یاد بگیرد. او حق تصمیمگیری ندارد و اما از این مهمتر، تصمیمسازی است؛ یعنی داشتن یک دیدگاه روشن، آینده پژوهشی کامل و ترسیم چشمانداز است. با تبیین راهبردهای اصلی، راه برای تصمیمگیری دیگران باز میشود و امروز، ایران در حال رسیدن به مرحله تصمیمسازی برای جهان است؛ زیرا هیچ مقوله جهانی نیست که بدون ایران، قابل بررسی و تحلیل باشد. سید احمد حسینی ماهینی
|